تو را خبر ز دل بیقرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریهٔ بیاختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست
چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بیغبار باید و نیست
مرا ز بادهٔ نوشین نمیگشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
به سردمهری باد خزان نباید و هست
به فیضبخشی ابر بهار باید و نیست
چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق
تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست
کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو
به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست
رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا
که روز وصل دلم را قرار باید و نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسات عمیق عشق و جدایی را بیان میکند. شاعر از دل بیقرار و غمهایی که دارد، صحبت میکند و به ناتوانی خود در کنترل گریه و احساساتش اشاره میکند. او از شب tristeza و صبح امید سخن میگوید و به کمبود محبت و گرمی وجود معشوق اشاره میکند. همچنین، شاعر به یاد separations و دردهای ناشی از عشق پرداخته و میگوید که در میان طبیعت، دلش تنها و غمگین است و در کنار این احساسات، آرزوی وصال و آرامش را نیز دارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در صورت جدایی، هیچ طاقتی برای تحمل دردش ندارد.
هوش مصنوعی: باید از دل بیقرار من باخبر باشی، ولی درد و نگرانی تو وجود دارد اما کسی نیست که آن را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: من در حالتی هستم که نمیتوانم خودم را کنترل کنم و اشکهایم به طور ناخودآگاه از چشمانم سرازیر میشوند. افسوس که باید بر خودم مسلط باشم، اما چنین چیزی ممکن نیست.
هوش مصنوعی: وقتی غروب میشود، دل من نباید غمگین باشد، اما احساساتم پر از اندوه است. و وقتی صبح میرسد، نفس من باید خالی از هرگونه غبار و آلودگی باشد، ولی در واقع اینطور نیست.
هوش مصنوعی: دل من با نوشیدن بادهای شیرین آرام نمیگیرد، چون باید شرابی باشد که به گرمی آغوش محبوب همراه باشد و چنین چیزی پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: من در آتش سوزانم و چون گل آتشین من را باید در کنار خود، اما چنین چیزی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز که باد سردی میوزد، باید به یاد داشته باشیم که از برکتهای بارانهای بهاری نیز بهرهمند خواهیم شد، حتی اگر در حال حاضر نباشند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان ادعای عشق و محبت کرد، در حالی که کسی که در غم عشق توست، دلش پر از درد و سوز است و مانند لالهای غمگین و پژمرده است؟
هوش مصنوعی: به کجا میخواهی برسی وقتی که چشمانت مانند شبنم گل پر از اشک است و هیچگونه پاکی و صفایی ندارند؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از دشواری و تحمل جدایی از محبوب سخن میگوید. او میگوید که تحمل جدایی برایش بسیار سخت است، زیرا در روز وصال، قلبش به آرامش نیاز دارد، اما چنین آرامشی برای او وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.