تا گریزان گشتی ای نیلوفریچشم از برم
در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم
تا گرفتی از حریفان جام سیمین چون هلال
چون شفق خونابهٔ دل میچکد از ساغرم
خفتهام امشب ولی جای من دلسوخته
صبحدم بینی که خیزد دود آه از بسترم
تار و پود هستیام بر باد رفت اما نرفت
عاشقیها از دلم، دیوانگیها از سرم
شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد
آتشی جاوید باشد در دل خاکسترم
سرکشی آموخت بخت از یار یا آموخت یار
شیوه بازیگری از طالع بازیگرم؟
خاطرم را الفتی با اهل عالم نیست نیست
کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم
گرچه ما را کار دل محروم از دنیا کند
نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم
شعر من رنگ شب و آهنگ غم دارد رهی
زآنکه دارد نسبتی با خاطر غمپرورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عواطف و دردهای عمیق شاعر است. او از غم و تنهایی خود سخن میگوید و احساس میکند که در درونش آتش عشق و دیوانگی شعلهور است. شاعر به نیلوفرهایی که نماد زیبایی و ظرافت هستند اشاره میکند و نشان میدهد که در غم و اندوه خود مانند شاخههای لاغر نیلوفر است. همچنین، او به این نکته اشاره دارد که اگرچه مشکلات و غمها بر زندگیاش سایه افکندهاند، اما عشقش را فراموش نمیکند و به اشعارش همواره رنگ غم و شب میدهد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق و احساسات عمیقش او را از دنیا جدا کرده، اما او از این احساسات دل نمیبرد و همچنان به آنها پایبند است.
هوش مصنوعی: وقتی که از من دور شدی، چنان در غم تو ذوب شدم که به لاغری و زوال افتادهام، مانند شاخههای نیلوفر که در بیآبی پژمرده میشوند.
هوش مصنوعی: وقتی از حریفان جام نقرهای را نصیب خود کردی، مثل ماه یا سپیدهدم، اشک دل من از ساغرم میچکد.
هوش مصنوعی: امشب خوابیدهام اما در جای من، دلسوختهای را خواهی دید که صبح زود به خاطر درد و اندوهش، دود آهی از بستر من بلند میشود.
هوش مصنوعی: تمام وجودم در حال نابودی است، اما احساس عاشقانهام و دیوانگیهایم از قلب و ذهنم کنار نرفتهاند.
هوش مصنوعی: من شمعی نیستم که با لرزش و نور کمجانم، اشک سردی از من باقی بماند. آتشی در دل خاکستر من خواهد ماند که همواره وجود دارد.
هوش مصنوعی: آیا خوشبختی از محبوبم سرکشی را یاد گرفت یا محبوبم هنرنمایی را از سرنوشت من آموخت؟
هوش مصنوعی: من هیچ نزدیکی و ارتباطی با مردم این دنیا ندارم، زیرا آنها از جهانی دیگر آمدهاند و من نیز از جهانی متفاوت هستم.
هوش مصنوعی: هرچند که عشق و احساسات ما ممکن است ما را از دنیا و مشغلههای آن دور کند، اما هرگز از پیگیری احساسات و اشتیاق خود دست نخواهم کشید و به راحتی از مسائل دنیوی عبور میکنم.
هوش مصنوعی: شعر من حالت و شمایلی تیره و غمگین دارد، زیرا که از احساسات و خاطرات غمانگیز من نشئت گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معدن شادیست این معدن جود و کرم
قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم
مهتر شاهان گیتی را همیشه کهترم
گر بخدمت نامدم معذور دارد مهترم
من بدیوان و سرای پادشاه دیگرم
گرچه نگذارد که یک روز از در او بگذرم
هر دو درگه را یکی بینم همی چون بنگرم
[...]
ظاهر شده است اینجا معدن جود و کرم
قبلۀ ما روی دوست قبلۀ هر کس حرم
گرچه دربستم در مدح و غزل یکبارگی
ظن مبر کز نظم الفاظ و معانی قاصرم
بلکه در هر نوع کز اقران من داند کسی
خواه جزوی گیر آن را خواه کلی قادرم
منطق و موسیقی و هیات بدانم اندکی
[...]
هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون میبرم
عالمی از عالم وحدت به کف میآورم
تخت و خاتم نی و کوس رب هبلی میزنم
طور آتش نی و در اوج انا الله میپرم
هرچه نقش نفس میبینم به دریا میدهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.