شماره ۱: بدخواه کسی به مقصد خود نرسد
شماره ۲: تا تو دل را زکبر و زشهوت و آز
شماره ۳: گر کعبه کنی خراب از بدخویی
شماره ۴: این جلوه گری به خلق راهی دگر است
شماره ۵: آن را که هوای نفس او معبود است
شماره ۶: مردم همه از زرق و فسون محرومند
شماره ۷: رازت همه دارای فلک می داند
شماره ۸: در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
شماره ۹: دوری ز برادر نه صادق بهتر
شماره ۱۰: یاران زمانه پیچ پیچند همه
شماره ۱۱: میدان فراخ و مرد میدانی نه
شماره ۱۲: تو لایق نکته های باریک نئی
شماره ۱۳: مادام که بار عقل هستی باقی است
شماره ۱۴: یک جرعه می زملک کاوس به است
شماره ۱۵: ای دل به صلاح اگر نشستی برسی
شماره ۱۶: بی دیده اگر راه روی بی خبری است
شماره ۱۷: آنچش نه از انبیا و از خود واداشت
شماره ۱۸: آن را که حرامزادگی عادت و خوست
شماره ۱۹: در حق من ار یکی وگر صد گوید
شماره ۲۰: بی هیچ یقین چو بدگمانی باشی
شماره ۲۱: با برگ مژه سد سکندر سفتن
شماره ۲۲: خواهی که بر خدای باشی مقبول
شماره ۲۳: تا خانقه حرص تو ویران نشود
شماره ۲۴: هان ای «واحد» زباد حرصی تو اسیر
شماره ۲۵: از آتش حرص و آز تا چند نفیر
شماره ۲۶: گر بر سر نفس عقل را میر کنم
شماره ۲۷: ای خواجه یقین را به گمان می طلبی
شماره ۲۸: گر با خردی تو چرخ را بنده مشو
شماره ۲۹: خود را به طمع درین بلا افکندی
شماره ۳۰: ای دل چو نصیب تست سرگردانی
شماره ۳۱: در راه طلب زنیست هستی خیزد
شماره ۳۲: صوفی غم جان خور تو غم نان تا کی
شماره ۳۳: از کم خوردن زیرک و هشیار شوی
شماره ۳۴: قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
شماره ۳۵: معشوقه عیان بود نمی دانستم
شماره ۳۶: از عقل و هنر هر آنک بی مایه بود
شماره ۳۷: تا در سر تو مایه مایی و منی است
شماره ۳۸: هر ذره که در هوای او گردان است
شماره ۳۹: تا هستی خود را نکنی دامن چاک
شماره ۴۰: به بین نشود کس به تکبر کردن
شماره ۴۱: ای خلقت تو زخاک وز آب منی
شماره ۴۲: از کبر مدار هیچ در دل هوسی
شماره ۴۳: آن کس که سرشته باشد از آب منی
شماره ۴۴: دردا که تو از غرور وز بی خبری
شماره ۴۵: الورد یقول بعد ما کنت اناس
شماره ۴۶: ای خسته و بسته از پس بینی خویش
شماره ۴۷: از خود بینی اگر شوی مست غرور
شماره ۴۸: ای نفس به سوی حق چنین نتوان شد
شماره ۴۹: رو دیده بدوز تا دلت دیده شود
شماره ۵۰: از خوی بد تو زان همی رنجد کس
شماره ۵۱: از غایت خودپسندی و خودبینی
شماره ۵۲: خودبین هرگز به هیچ حاصل نرسد
شماره ۵۳: یک دم چو نئی تو عاشق صادق عیش
شماره ۵۴: چون خاک به زیر پایها فرسودن
شماره ۵۵: گر بر سر دریا نه سبک تر زخسی
شماره ۵۶: یکچند دویدیم نه بر راه صواب
شماره ۵۷: در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب
شماره ۵۸: گر شیر دلی صید هراسان مطلب
شماره ۵۹: دل را تو همه جگر دهی افسوس است
شماره ۶۰: افسوس که عمر رفت و هشیاری نیست
شماره ۶۱: تا گوش دلت به غفلت است آکنده
شماره ۶۲: زین سان که توی دیده به خاک آکنده
شماره ۶۳: این دل نه همانا که تو با راه آیی
شماره ۶۴: صد زخم چشید نفس و افگار نشد
شماره ۶۵: در هیچ سری مایه اسراری نه
شماره ۶۶: هرگز دل من واقف اسرار نشد
شماره ۶۷: زنهار اگرچه راست می آید کار
شماره ۶۸: می میرم ازو و صورت جان در پیش
شماره ۶۹: با دل گفتم درآی از خواب تمام
شماره ۷۰: از جام هوس باده مستی تا کی
شماره ۷۱: ای دل اگرت زنفس معزول کنند
شماره ۷۲: زین سان که تو را بی خودی و بی خبری است
شماره ۷۳: ای دل زامل به مال مایل تا کی
شماره ۷۴: ای کاش بدانمی که من کیستمی
شماره ۷۵: عمر تو بهار تازه را می ماند
شماره ۷۶: سیرم زحیات محنت آکنده خویش
شماره ۷۷: دل سوختگان از تو سگالند مکن
شماره ۷۸: چشم فلک از ظلم تو بگریست مکن
شماره ۷۹: در هر دلکی از تو نهیبی است مکن
شماره ۸۰: جانا سخنان خصم در گوش مکن
شماره ۸۱: یک قطره زآب دیده مظلومی
شماره ۸۲: تا چند ازین خلق خدا آزردن
شماره ۸۳: امروز که در جوی حیات آبی هست
شماره ۸۴: ظالم چو کباب از دل درویش خورد
شماره ۸۵: ظلم آب زرخ، زور ز بازو ببرد
شماره ۸۶: بیگانگی ات چو با دل خویش آید
شماره ۸۷: هر کاو درمی به خون دل جمع آرد
شماره ۸۸: آنجا که بود عالم و ظالم سردار
شماره ۸۹: هان تا تو چو ظالمان ستمها نکنی
شماره ۹۰: شاها چو به محشر اندر آرند تو را
شماره ۹۱: چون مظلومی کند به یارب کاری
شماره ۹۲: هر شه که زعدل شد شعار و شانش
شماره ۹۳: آزار چو باز و آز چون بط منمای
شماره ۹۴: نزدیک کسی که عاقل و هشیار است
شماره ۹۵: دل را غم تو سوخته جان خواهد کرد
شماره ۹۶: طاووس جمال تو چو پرواز کند
شماره ۹۷: گر بد بازد حریف گو بد می باز
شماره ۹۸: بس خون جگر که مرد را خورده شود
شماره ۹۹: بی جرم درین جهان توان زیست بگو
شماره ۱۰۰: تشویش دل خسته ما از تو در است
شماره ۱۰۱: زلف سیهت که مشک را زو گله هاست
شماره ۱۰۲: ای از غم دلبری که بیدادم ازوست
شماره ۱۰۳: سیلاب محن رونق عمرم همه برد
شماره ۱۰۴: در دل زغم زمانه باری دارم
شماره ۱۰۵: آخر زمنت یاد منت هست بپرس
شماره ۱۰۶: خوبان همه دل برند لیکن دین نه
شماره ۱۰۷: وا می شنوم زگفت از هر جا من
شماره ۱۰۸: با شهوت و طبع نور دل نفزاید
شماره ۱۰۹: عشق از چه سبب بی خبران را باشد
شماره ۱۱۰: اندر ره عشق هر که دارد گذری
شماره ۱۱۱: در درد اگر تو از دوا محرومی
شماره ۱۱۲: چون وسوسه ای تو را بگیرد دامن
شماره ۱۱۳: هر صاحب دل که او نه صاحب نظر است
شماره ۱۱۴: در تو که بدیده صفا می نگریم
شماره ۱۱۵: چون آتش شهوت آبرویت را برد
این آمار از میان ۲۳۰ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.
توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرعهای بند قالبهای ترکیبی مثل مخمسها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.
آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.
وزنیابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزنیابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
ردیف | وزن | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی) | ۲۳۰ | ۱۰۰٫۰۰ |
آمار ابیات برچسبگذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:
ردیف | قالب شعری | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | رباعی | ۲۳۰ | ۱۰۰٫۰۰ |