گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

عمر تو بهار تازه را می ماند

روزی دو سه بر سر تو گل افشاند

تو معذوری از آنک بس مغروری

تا باد خزان شاخ تو در جنباند

 
sunny dark_mode