گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

جانا سخنان خصم در گوش مکن

پند من مستمند بنیوش مکن

برخاسته ای به خون شهری زن و مرد

بنشین، بشنو، باش تو خاموش مکن

 
sunny dark_mode