گنجور

حاشیه‌ها

مجتبی قرقانی در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۰۸:

با درود و ادب و احترام...

قابل توجه است که "حضرت" از "حضر" و "حضور" می‌آید... مثل:

آفرین گویی در آن حضرت که ما را بار نیست...!

یا:

در حضرت کریم تمنا چه حاجت است...!

و در اینجا "حضرت" ، بدرستی در معنای "محضر" و "پیشگاه" و "حضور" و "آستان" به کار رفته است.

با سپاس

یاسین مشایخی در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

یکی از درخشان‌ترین غزل‌ها، در تاریخ شعر فارسی‌‌.

سیدشهاب الدین بدیع زادگان در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۸ - حکایت دزد و سیستانی:

با عرض سلام، این حکایت را به این گونه هم دیده ام:

شنیدم که دزدی در آمد ز دشت

به دروازه ی سیستان بر نشست

ز بقال آن کوی چیزی خرید

از آن چیز، بیچاره خیری ندید

بدزدید بقال از او نیم دانگ

برآورد روز سیه کار بانگ

خدایا تو شیرش به آتش بسوز

که ره می زند سیستانی به روز

به شب هستم از فعل خود خوفناک

به روز این ندارد ز کس ترس و باک

ناگفته نماند که صفات خوب و بد و زشت و زیبا برای بیشتر اقوام کوک گردیده است و نمی دانیم سعدی و دیگران در برهه هایی که چنین حکایت های منظوم و منثوری را قلم زده اند چه دیده و شنیده اند؛ امابه هر حال هر شعر و مثل و حکایتی از کنش های منفی یک قوم، اطلاق عام ندارد. صفات زشت و زیبا و پسند و ناپسند همه جا یافت می شود.

Ali Salehi در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

این شعر خیلی از شعر های دیگر عطار بهتر است . علی صالحی 

مولف کتاب های معروف جهان 

نردشیر در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۱ - المقاله الخامس عشر:

همه دنیا بیک جو غم نیرزد

Ali Salehi در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

این شعر خیلی خوب است و خیلی هم سخت

 

احمد رحمت‌بر در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ می‌کرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست:

بیت هجدهم مشکل قافیه دارد. نمیدانم اشتباه چاپی است یا اینکه به خاطر عدم پایبندی تامّ مولانا به وزن و قافیه است.

همیرضا در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۵ در پاسخ به ahmad aramnejad دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:

فاعل حذف شده از این جمله و جملات بعد «عقل» است که در بیت پنجم نامش آورده شده.

بهنام غفاری‌مزیدی در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:

ای پرنده‌ی مقدس، ای فرشته‌ی عالم ملکوت  ، من در ابتدای راه سفر بسوی  روشنایی و درک حقایق هستم، به من اراده و  توان بده و همت و خستگی‌ناپذیری را در این سفر  همراهم کن...

علی شیرمحمدی در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۹ در پاسخ به مرتضی شمسی زاده دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

واقعا محشره ، هم شعر هم اجرای همایون عزیز.

مهدی در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

با تشکر از بی گرگی با توضیحات کامل و در خور ، توجه داشته باشیم شاعرانی چون حافظ ، مولاناو سعدی تمام تلاششان در این است تضادی که بین ذهنیت متاثر از فریب جهان مادی و عینیت که همان خدایی باشد وجود دارد را بیان کرده و انسانها را از از خود بیگانگی رهانیده و به عینیت و خدایی زنده کنند. 

Zahra Ghalilian در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

سلام و عرض ادب خدمت همه پاکدلان هنردوست

هر که را خوابگه آخر نه که مشتی خاک است

گوچه حاجت که به افلاک کنی ایوان را 

به نظر من درست هستش 

اشاره به بیت شعر حضرت همان تبریزی عزیز علیه رحمه میفرمایند،

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک/دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم 

و نیز بیت شعر حضرت حافظ علیه الرحمه; من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/آدم آورد در این دیر خراب آبادم

مصرع دوم گو چه حاجت که بر افلاک کنی ایوان را یعنی که ما افلاکی و آسمانی خواهیم شد در آخر و چه حاجت ارزشمندی میطلبد که از خاک بر افلاک کشاند ما را.

تشکر ویژه از دوستان دست اندر کار سایت عالی و محبوب گنجور . دستبوس همه خوبان خدایی هستیم. حق حافظ و نگهدارمان باد. 🙏💐🙂

 

حبیب شاکر در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۵:

سلام بر همراهان همدل 

از نیست بدر آمده تا هست شویم 

وز باده هست خورده و مست شویم 

از نیست به هست چون کمال و رشد است 

حاشا که دوباره نیست شده،پست شویم

ممنون از عزیزان

زهیر در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۳:

در نومیدی بسی امیدست

پایان شب سیه، سپیدست

زهیر در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۴:

این «نی» همونه که در مثنوی شنیدیم ازش که چون حکایت می‌کند، از جدایی‌ها شکایت می‌کند، کز نیستان ...؟

ahmad aramnejad در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:

ملک؛ کسری در سر زلف تو یافت
یعنی کسرا در سر زلف تو ملک یافت
اگر ملک کسری را بصورت اضافه بخوانیم فاعل در آن گم شده است چه کسی در سر زلف تو ملک کسری را یافت؟

سفید در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۷ - رفتن قاضی به خانهٔ زن جوحی و حلقه زدن جوحی به خشم بر در و گریختن قاضی در صندوقی الی آخره:

 

گفت منفذ نیست از گردونتان

جز به سلطان و به وحی آسمان...

 

سفید در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۷ - رفتن قاضی به خانهٔ زن جوحی و حلقه زدن جوحی به خشم بر در و گریختن قاضی در صندوقی الی آخره:

 

عاشقی کو در غم معشوق رفت

گر چه بیرون است، در صندوق رفت... 

 

۱
۸۱۷
۸۱۸
۸۱۹
۸۲۰
۸۲۱
۵۴۸۱