فرهاد حافظ در ۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:
پیشنهاد میکنم این غزل را با صدای استاد گلپا در برنامه یک شاخه گل ۵۷ در مایه شور دشتی بشنوید. بسیار زیبا اجرا شده است.
امین در ۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۴۸ در پاسخ به همیرضا دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:
درود بر شما جناب حمیدرضا
بله همونطور که فرمودید پیرو سخنان شما
این مشتقات عمدتا از اختیارات شاعری سرچشمه میگیرند
چنانچه همون وزن مصرع اول که خود فرمودید ابدال گرفته است و مصرع دوم قلب گرفته و...
گاهی هم شاعر از هر دو اختیار در یک مصرع استفاده میکند که وزن این گونه میشود :
مفعولن فاعلن مفاعیل فعل
رباعیای که با این اختیارات در یاد دارم چامه ای از خاقانی است که می فرماید
بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب
چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب
جسمی دارم چو جان مجنون همه درد
جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب
در تمامی مصرع های این رباعی از هر دو اختیار ابدال (تبدیل دو هجای کوتاه به یک هجای بلند) و قلب (جابجایی یک هجای بلند با یک هجای کوتاه) استفاده شده است.
امین در ۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۴۱ در پاسخ به رضا نورمحمدي دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۹:
درود بر شما جناب نورمحمدی
وزن رباعی مفعول مفاعیل مفاعیل فعل هست
اما شاعران گاهی با آوردن اختیارات شاعری این وزن رو دستخوش تغییر میکنند
برای مثال اختیار قلب که به معنی جابجایی هجای بلند با کوتاه هست ، وزن رباعی رو این گونه میکند که نوع رایج استفاده از این اختیار است :
مفعول مفاعلن مفاعیل فعل
گاهی هم شاعر از اختیار ابدال استفاده میکند که به معنی تبدیل دو هجای کوتاه به یک هجای بلند است که معمولا دو نوع میتوان از این اختیار در رباعی استفاده کرد ( راه های دیگر هم هست اما رایج نیست ) :
۱) مفعولن فاعیل مفاعیل فعل
۲) مفعول مفاعیل مفاعیلن فع ( که خودتون فرمودید )
حال گاهی اوقات میبینیم که شاعر از هر دو اختیار در یک مصرع استفاده میکند
چنانچه خاقانی میفرماید
بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب
مفعولن فاعلن مفاعیل فعل
در پناه حق باشید
جهن یزداد در ۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:
روستایی بچه ای شهر بسوخت
جهن یزداد در ۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۹:
خسرو سخنوران
جهن یزداد در ۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۰:
چه سروده خوبی
رضا از کرمان در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۲ در پاسخ به bahar GH دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل ششم - پسر اتابک آمد خداوندگار فرمود:
سلام
در تکمیل کلام قبلی گفتن ویادآوری این نکته ضروری است که روش تعلیمی مولانا مانند قرآن کریم بر پایه تمثیل وتشبیه است .تمثیل سازی وگفتن مثلهای مناسب وبه موقع از اسلوب تعلیمی اوست تا ذهن پراکنده سالک را به سوی مقصود کلام رهنمون کند واز سختی فهم وخشکی کلام نیز بکاهد.
علی حیدری در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۸:
داریوش اقبالی در کنسرت هامر اسمیت این شعر زیبا را به زیبایی در آغاز آهنگ دل من دکلمه کرده است
علیرضا مشکاتی در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۳ - حکایت نوشیروان با وزیر خود:
با سلام و احترام
سایه خورشید سواران طلب
رنج خود و راحت یاران طلب
با توجه به مضمون بیت به نظر می رسد خورشید سواران در واقع توصیف کسانی است که در بیابانی گرم و سوزان گرفتار شده و گرمای طاقت فرسای خورشید چنان تاب و توان آنها را گرفته است که گویا بر آنها سوار شده و نا و رمق آنها را گرفته است ، در چنین حالی اخلاق حکم می کند ما در طلب سایه و پناهگاه برای این گرمازدگان باشیم.
Ali Salehi در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
سلام به همه دوست داران شعر و ادب . من علی صالحی مولف جدید کتاب ها هستم .در کتاب های آقای سعیدی نفیسی بعضی غزلیات وجود ندارد . و این امر باعث به شک افتادم من شده است . ممنون از دیدگاه تون
تابش در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۴ - حکایت:
الا گر طلبکار اهل دلی
ز خدمت مکن یک زمان غافلی(سعدی)
پیشنهاد
الا گر ز خوبان اهل دلی
ز خدمت مکن یک زمان غافلی
زهیر در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۸ در پاسخ به مهدی مهدوی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست، کوههای بلند و دریاهاست»:
حاشیه بعدیُ ملاحظه بفرمایین، با احترام 👇👇👇👇👇👇👇👇
زهیر در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۸ در پاسخ به علی محمدی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست، کوههای بلند و دریاهاست»:
این بیت در گنجور در این صفحات وارد شده:
در «صفحه اول» که لینکش تقدیم شد، این چند بیت را از سنایی دانسته و او (سنائی) متوفی سنه ۵۴۵ هست. شاید مرورودی به عنوان استقبال از سنائی این ابیات را گفته باشد.
والله اعلم
زهیر در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ مولانا » مجالس سبعه » المجلس السابع » من فوائده اسبغ الله فینا نعمة موائده:
مجالس هفتگانۀ مولوی
پایان
مهدی مهدوی در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۳ در پاسخ به علی محمدی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکیم سنائی رضی الله عنه «آسمانهاست در ولایتِ جان، کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست، کوههای بلند و دریاهاست»:
با سلام. بله درست است. بنده پیگیری کردم همین طور است. بیت «آسمان هاست در ولایت جان ...» از حیکم مبارک شاه مرورودی است که در کتاب اشعار او به نام رحیق التحقیق آمده است که به کوشش و تحقیق نصرالله پورجوادی در سال 1381 ه.ش توسط انتشارات مرکز نشر دانشگاهی چاپ شده است. بیت مذکور در این کتاب در صفحه 85 است و بیت شماره 593 می باشد. لذا درست است این بیت از حکیم سنایی نیست.
محسن مصطفوی در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۵ - حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد میکرد و میگفت الحمدلله کی من بد نمیاندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا اراد الله بهذا مثلا و آنگه جواب میفرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنهای همچون میزانست بسیاران ازو سرخرو شوند و بسیاران بیمراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا:
حال و روز امروز ما تکرار مشکلات زمانه همین بزرگانه. که با رجوع به اندیشه و آثارشان میتوان پیش از درگیر شدن با آن به داد خودمان و دیگران برسیم.
چقدر دیده ایم که مردمی گوهر را داده اند و رفته و بعد دنبال داستان سرایی هستند.
گوهر عشق را بذل کرده اند و دنبال این هستند که چرا و چه طور آسیب دیدند.
گوهر جوانی را داده اند و نشسته اند و دنبال توجیه آنچه نکرده اند و آنچه کرده اند.
گوهر عفت را داده اند و برایشان مسئله است که کجای کار غلط است که عده ای دست تعدی دراز میکنند.
گوهر ادب را، گوهر مال و مقام را، گوهر رفاقت را، گوهر فراغت را...
و بعد به دنبال حفظ و توجیه چیزی هستند که خود رایگان داده اند و رفته.
زهیر در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۸ در پاسخ به محمد طهماسبی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:
یعنی «مکاشفۀ روحانی» یا همون «کشف سبحات الجمال و الجلال فی الخلائق» یعنی «زیبابینی و زیبایابی و مواجهه با زیبایی و دلبری در مخلوقاتِ خدا»
زهیر در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۴ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:
وقتی میفرماید: همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر، یعنی من به می و محبوب اکتفا میکنم و با داشتنش نیاز به همراهیِ هیچ بزرگ و کوچکی ندارم. (صحبت یعنی همراهی)
در طول تاریخ کی بوده که بگه من حبس بشم و احدیُ نبینم و فقط شراب و یک محبوب ۱۴ ساله واسهم کافیه؟؟؟!!!!
بزرگی فرمود منظور حضرت حافظ از چارده یعنی ۴ تا ۱۰ تا (۴ ضرب در ۱۰) که میشه ۴۰✔️
و علتش اینه که ظاهر جسمانی و چهرۀ حضرت ولی عصر عجل اللّٰه فرجه طبق احادیث به شخص ۴۰ ساله یا کمتر میخوره.
و واقعا هم همراهیِ قطبِ عالَمِ امکان که حضرت ولی عصر هستند، انسانُ از هرکس دیگهای بینیاز میکنه. به معنای واقعیِ کلمه
و این بزرگ که این بیتُ اینطور تشریح فرموده بودند، مرحوم شیخ حسنعلی نجابت بودند که خودشون هم راهیافته و انسان کاملی بودند و چنین افرادی شأنیت تفسیر شعر حضرت حافظُ دارند و نه کسایی که دانششونُ از کتاب و درس خوندن به دست آوردن .....
قدر مجموعۀ گل مرغ سحر داند و بس
نه هر آن کو ورقی خواند، معانی دانست ✔️
علی دادمهر در ۲ سال قبل، سهشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵:
لطفاً وزن اصلاح شود
مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
امیر رحیمی در ۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۲ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مقدمهٔ نصرالله منشی » بخش ۱ - وعلی الله توکلی: