گنجور

حاشیه‌ها

رضا از کرمان در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۰:

بفرمود رستم که تا پیشکار یکی جامه افگند بر جویبار

سلام

    مصرع دوم رو ممکنه یکی از دوستان معنی کنه سهراب کشته شده ومیخوان جنازه را منتقل کنن جامه بر جویبار  پهن کردن معنی نمیده   در ثانی این بیت راجایی شنیدم که 

تهمتن بفرمود تاپیشکار

یکی جامه آورد او زر نگار

زهیر در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۸:

تانم یعنی: توانم

ماهور در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۷ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

به جان خودم حافظ اینارو میخونه خودشو چنگ میزنه 

اصل خدایی عشق الهی رسیدن به تاج پادشاهی و این حرفا کدومه . 

طرف عاشق شده بوده همین . عاشق به معشوق نرسیده هم درد داره (عشق موج خون فشان دارد) . ابزار شاعری هم درده بیچاره رفته دردشو در قالب شعر غزل بیان کرده.   انسان عشق رو در هم نوع خودش پیدا میکنه در جنسیت مخالف عموما.  شماهایی ک میگید منظور عشق زمینی نیست شرط میبدنم تجربش نکردید و یا برای رد این قضیه تجربه های فیک رو با عاشقی یکی میبینید.  بلخره برای هر کسی اتفاق نمیفته

علی میراحمدی در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵:

ز گردان ایران هم آورد خواست

ز جولان او در جهان گرد خواست

این بیت احتمالا جا افتاده است و دریغم آمد که خوانده نشود و ناگفته بماند زیرا بیت خوشی است و در مصراع دوم مبالغه شگرفی دارد. 

نبرد رستم و اشکبوس یکی از بهترین بخشهای شاهنامه است و اوج هنرنمایی فردوسی را در رجزخوانی بین رستم و اشکبوس شاهد هستیم. 

یک بیت ازین بخش در بین شطرنج بازهای قدیمی  رواج دارد. زمانی که یکی از طرفین بازی مهره های اصلی خود را از دست میدهد و مجبور میشود با چند سرباز یا پیاده به بازی ادامه دهد در جواب رجزخوانی طرف مقابل شطرنج، این بیت را میخواند:

پیاده ندیدی که جنگ آورد

سر سرکشان زیر سنگ آورد

زهیر در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۴ در پاسخ به علی میراحمدی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:

🌺💐🌹🌷

فاطمه یاوری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۵:

طبعم از دست زبان‌سوز تبی داشت چو شمع

عاقبت خامشی‌ام بر سر بالین آمد....!

.

خون به دل، خاک به سر، آه به لب، اشک به چشم

بی جمال تو چه‌ها بر من مسکین آمد....

فاطمه یاوری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۴:

عافیت می‌طلبی بگذر از اندیشه‌ی جاه

صبر کردیم و به وصلی نرسیدیم افسوس.

علی میراحمدی در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۹ در پاسخ به زهیر دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:

با توجه به سنت شعر عرفانی آب و گِل صحیح است زیرا آب و گِل نماد زندگی دنیوی است همچنان که فلک و فلکی بودن نماد حیات ملکوتی میباشد

رضا از کرمان در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » گفتار مردی صوفی با کسی که او را قفا زد:

گر تو خواهی تا بدین منزل رسی ...

سلام 

 تا که مویی مانده مشکل در رسی   

بنظر وزن بهتر رعایت میشه 

غلامرضا کزازی در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۶ در پاسخ به هادی خدامی فهادان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

با سلام به نظرم شهود را در این شعر باید جستجو کرد نه شهادت

غلامرضا کزازی در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۳ در پاسخ به ساحل دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

با سلام خدمت دوستان

به نظر این بنده حقیر هدف اصلی حافظ از سرودن این غزل ناب تاکید بر نماز صبح است و پایه و اساس آن نیز ریشه در قرآن کریم دارد و اشاره آن به قرآن الفجر است

افشار سعدی‌خوانی در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۷:

حَیْثُ لا تخْلفُ مَنْظور حَبیبی اَرِنی

چگونه با خواسته‌ی محبوبم که می‌گوید مرا نخواهی دید مخالفت کنم

زهیر در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:

آب و گُل؟

یا آب و  گِل؟

به نظرم گِل باشه. ولی دلیلِ محکم می‌خوام.

یزدانپناه عسکری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره‏ » بخش ۴۲ - ۱۲ - النوبة الثالثة:

رب العزة گفت یعلم خاینة الأعین و ما تخفی الصدور الله نگریستن چشمها بخیانت میداند و آنچه در دلها پنهان دارند میداند و خیانت چشم نگرندگان بتفاوت است از آنک روندگان بتفاوت اند.

***

[قرآن کریم]

یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ - غافر : 19

[یزدانپناه عسکری]

خَائِنَةَ الْأَعْیُن ثانوی بر تُخْفِی الصُّدُورُ است. چشم، مژه که نزدیک ترین عضو به خودش است نمی بیند. وسواس (1) و خاموشی آیات الهی در فرمان قلب بشر است، انگشت ابهام خود را بر آیات حق بسته ایم (خَنَسَ ابْهامَهُ)، از وسعت همسویی قلب و تمامیت خود بهره نمی بریم. قدرت حفظ خود را در برابر فرمانی که به قلب داده ایم نداریم. وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ (آل عمران : 118). با خاموشی آیات الهی، تردید کننده وسوسه ‏گریم، کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ‏ (2) - (غافر : 34)

______________

- خنوس پنهان شدن بعد از ظهور است. (قاموس قرآن، ج ‏2، ص : 309) ؛ خَنَسَ: نادیده گرفتن و در گذشتن.   145 , 144 :4+3

- وسوسه ای که توسط اطرافیان و همنوعان و بشریت به قلب آدمی راه پیدا می کند.

1- مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ - ناس : 4-5

2- زمخشری ریب را قلق و تشویق قلب گفته است‏. «شَکٍ‏ مُرِیبٍ‏» شک اضطراب آور است‏ مُرْتَاب‏ اسم فاعل است بمعنی شک کننده.‏

طاهری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۳ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت محمود و ایاز و حسن در روز عرض سپاه:

وصلت آن کس یافت کز خود شد فنا

هر که فانی شد ز خود مردانه ایست...

طاهری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۵ در پاسخ به محمد تقوی رفسنجانی دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد:

باسلام و درود

دوست عزیز اگر فعل مصراع دوم این بیت را بصورت مثبت (بدید) در نظر بگیریم نیز مفهوم درست است: 

هر انسانی که به حقیقت فطری و اصل گوهر انسانی خویش رسید، قطعا در این راه تمام نیک و بد ها را دیده و تجربه کرده

با سپاس

طاهری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » عقیدهٔ دیوانه‌ای دربارهٔ عالم:

سالکان راه حقیقت جملگی به این واقعیت رسیده اند و آن چیزی نیست جز سخن پائلو کوئیلو:«همه چیز یک چیز است»

یزدانپناه عسکری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴:

67- هر آنچه هست ز نظمم هباء منثور است.
***
[سید جلال الدین آشتیانی] 1
 این عالم مملو از هباء و اثیر است.‏
***
[یزدانپناه عسکری]
واقعیت جهان اشیا،  کیهانی از هباء و اثیر است.

___________
1- سید جلال الدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، انتشارات امیر کبیر - تهران، 1370. ص 510

یزدانپناه عسکری در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۲۳ دربارهٔ میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۲۱ - النوبة الاولى:

2- لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مگیرید دوست از دل، مِنْ دُونِکُمْ از بیرون خویشتن لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا که هیچ در کار شما سستی نکنند به تباهی.

***

[سلطان العلماء بهاء الدین محمد بلخی] 1
داروی این دیو نفس که دشمن جان منست در قتل اوست به تیغ‏
***
[قرآن کریم]
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ‏ خَبالًا - آل عمران : 118

***
[یزدانپناه عسکری]
همراز مگیرید همراه ملازمی را که نمی بینید و در تباهی شما کوتاهی نمی کنند.

______________

وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ - الرحمن : 12

العَصْف و العَصِیفَة: چیزی است که از زراعت بعد از درو کردن و برداشت باقی می ‏ماند (کاه و ته مانده- محصول) و به شاخه‏ های شکسته شده و خشک شده گیاهان هم عَصْف می‏ گویند (راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن - 1374. جلد 2 ص 607)

1- سلطان العلماء بهاء الدین محمد بلخی (پدر مولوی)، معارف (بهاء ولد)، 2جلد، انتشارات طهوری - 1382 – ص 203

محمد یوسفی در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

ابیات سایکدلیک ملانکولیک کم نظیر در ادبیات عرفانی ، تصویرسازی بی همتای ذهنی پرتلاطم از تجربه های شگرف عارفانه ، اشاره ای گیرا از منحل شدن کیفیات (چونی ها) در بی چونی در چنان هنگامه ای ... در یک کلام: باشکوه!

۱
۷۸۵
۷۸۶
۷۸۷
۷۸۸
۷۸۹
۵۴۵۹