گنجور

حاشیه‌ها

محمد ابراهیمی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

قصر پر اوازه ای که دیروز محل جهانشاهی جمشید بود

امروز به متروکه ای تبدیل شده که از سر دور افتادگی حیوانات در آن به آرامش میزیند

علی انصاری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۳:

وزن این شعر "فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن" است.

سفید در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۱ - شرح کردن شیخ سِرّ آن درخت با آن طالب مقلد:

 

در گذر از نام و بنگر در صفات

تا صفاتت ره نماید سوی ذات...

 

اختلاف خلق از نام اوفتاد

چون به معنی رفت آرام اوفتاد...

 

علی دادمهر در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۰:

سلام، به قول باستانی پاریزی: رباعی ملک مشاء(رفت و آمد) شاعران است. 

چه بسا رباعی هایی که در دیوان چندین شاعر باشند ، مانند همین رباعی 

علی دادمهر در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:

با سلام، گویا این رباعی زیبا متعلق به مجیرالدین بیلقانی است 

 سیر رباعی نوشته سیروس شمیسا هم گواهی این موضوع است

سیّد محس سعیدزاده در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

طرح یک نظریّه درباب انکار مدّعیات عوام الناس

توضیح بیت اول این غزل:

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟

دوستی کِی آخر آمد؟دوستداران را چه شد؟

 قبل ازتوضیح به این دوبیت ازغزل دیگر حافظ ارجاع میدهم:

*ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم

تا درختِ دوستی بَر کِی دهد

حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

«یاری»درمطلع غزل موردبحث،به معنی دوستی است.حافظ میگوید من اصلا وابدا ازکسی تا به حال«دوستی» یاروابط دوستانه ندیده ام.حافظ دوستی نداشته ودوستی ازکسی دریافت نکرده بود.اول فکر میکند فقط دردور وزمان او دوست یافت نمیشود! بیشتر که می اندیشد وسراغ نسل های قبل ازخودمیرودودنبال تاریخ فقدان دوستی ها میگردد،که ازکی ودرچه زمانی رسم دوستی به انجام آمده وپایان یافته است؟پاسخی برایش ندارد . نتیجه میگیرد:

 «دوست» ولذا «دوستی» یک خیال است؛عِدلِ «عدالت».در غزل دیگربالصارحه گفته است«خود غلط بود آنچه میپنداشتیم»وخط بطلان برپندار «دوست»که پنداری عوامانه وفریبنده است،میکشد.حافظ میبیند که بذر دوستی درمیان بشر موجود نیست.وقتی بذر دوستی نباشد، دوستی هم وجودندارد.اینک اگربشر بخواهد به آرزوی خودبرسد چاره ای ندارد الا اینکه ازنوبذر دوستی بکارد ولذا  میگوید باید تخم دوستی بکاریم تا شاید دریک عصر وزمانی بروباربدهد.همینکه میگوید من تخم دوستی را کاشتم،یعنی اثری ازنهال دوستی برجای نبود.این سخن او شبیه کلام بسیارپرمعنا وپایه ای او است که میگوید:

آدمی درعالم خاکی نمی آید به دست

عالمی ازنو ببیاید ساخت وزنو آدمی !

 

علی انصاری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:

کلمه ی من در مصراع اول بیت اول اضافی است

علی انصاری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۹ - صفت یار به حج رفته بود:

وزن این شعر "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" است

علی انصاری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۳:

وزن این شعر خراب است و بعید است که رودکی آن را سروده باشد.

همیرضا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۱ در پاسخ به علی بنی‌اسد دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - اندرز و نصیحت:

احتمالاً مثالی که زده آن است که اگر شخص گاوی که برای کار کشاورزی استفاده می‌شود را بدون این که به فکر سال آینده‌اش باشد به همراه محصول بکشد و بخورد در کاشت و برداشت محصول سال بعد به مشکل برمی‌خورد و نباید این کار را بکند. نباید بدون فکر به آینده اسبابی که به کارش خواهد آمد را از بین ببرد و خرج عیش اکنونش کند.

حسین فرزند ماه جمال و منصور محمدنظامی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

 

سراینده شعر می گوید می خوردن عیب است و نه گناه. نمی گوید؟

---

وای که چه ها بود در سر آن قطره محال اندیش.

مسافر در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۷:

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 971 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

 

aparat

parvizshahbazi

 

علی بنی‌اسد در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - اندرز و نصیحت:

لطفاً دوستان بزرگوار درباره‌ی این بیت توضیحاتی بنویسند:

مخور چو بی‌ادبان گاو و تخم کایشان را

امید خرمن و اقبال آن جهانی نیست

مهدی نظری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۹ در پاسخ به علی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:

درود بر شما که قلبی سالم دارید و به جای قضاوت، به دنبال پی بردن به مفاهیم درونی این کلام بی بدیل هستید.

قیل و قال کردن ، اظهار نظر کردن و ایراد گرفتن  از کلام بزرگی چون مولوی،  از خود کم بینی و نادانی و در نهایت خامی هر آدمی می باشد.

اظهار فضل و اظهار نظر در برابر گفتار مولوی همچون خواندن کلاغ است در مقابل بلبل

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست

عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

                                                     درود بر حافظ یگانه رند عالم

 

Mahdi Heydarvand در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۲ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:

با سلام لازم دونستم مطلبی را عنوان کنم که در این شعر پیامی که میرسونه ربطی به عدالت خداوند نداره ، داره به ماها میگه که چیزی به نام سرنوشت و تقدیر وجود نداره ایم ماییم که مسیر زندگی خودمونو رقم میزنیم یعنی اگر همه چیز از قبل نوشته شده بود پس ما رو واسه چی حساب کتاب میکنن،.

سپاس 

حسین دیوانه در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:

اقای شجریان یک اجرایی با گروه پایور دارند که همین غزل را در دستگاه نوا مجددا خوانده اند که کاملا با اجرای قبلی شان متفاوت است. تصنیف نبود ز رخت قسمت ما غیر نگاهی را هم در اغاز و پایان خوانده اند. ان اجرا برای زمانی است که شجریان مسیر خودش را پیدا کرده و ان شجریانی شده است که ماندگار شد. بیت : غم دل با تو نگویم ..‌ را در نهفت نوا طوری خوانده اند که به جرات هیچ خواننده ای نزدیکش هم نمیرود. شجریان استاد نوا و نهفت خواندن بود‌. هم نوا را معرفی کرد، هم بسیار خواند و هم نهفت را به نمایش گذاشت. در ان اجرای شاخه گل، بیت: هر خم از زلف ... را در گوشه گوشت خوانده است که هم بسیار زیبا است و هم درامد گوشت را هم خوانده است که هیچ خواننده ای نخوانده. در نوا و مرکب خوانی هم گوشت را اجرا کرده است. به زور نوا میخواندند و نهفت هم به زور یک بیت. شجریان یاد داد که میشود نهفت را در ۵ بیت هم خواند. نابغه ای بود. اشعار سعدی را یه میان عامه اورد و بهترین غزل ها را خواند. 

Hadi Golestani در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۶ در پاسخ به رضاساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

خیلی خیلی خیلی ممنونم چقدر زیبا، و دلنشین

چقدر پخته تر شده تفسیر زیباتون نسبت به قبل

بهروز صفری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:

با هزاران رنج بردن گنج عالم ...

این بیت احتمالا تحت تاثیر این بیت از حافظ سروده شده:

 

دولت آن است که بی خونِ دل آید به کنار

ور نه با سعی و عمل باغِ جَنان این همه نیست

مریم بکوک در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۲ - غزل:

حکیم نظامی در هفت پیکر میفرماید:

عشق، پوشیده چند دارم چند؟

عاشقم عاشقم به بانگ بلند

عراقی عزیز به این بیت نظری داشته اند.

۱
۶۹۷
۶۹۸
۶۹۹
۷۰۰
۷۰۱
۵۴۱۲