از بس که در معارضه دیدم مثالها
عاجز شدم ز کشمش احتمالها
با آن که هیچ مطلب ممکن روا نشد
دل خوش نمیکنیم مگر از محالها
آنجاست برگ عیش که هرسو فشاندهاند
پروانههای سوخته پرها و بالها
مشغول درد خویش چو مستان عشق باش
همدرد همنشین عنانیست حالها
در ملک عشق هر که شفا یابد از مرض
رسوای خلق گردد و گویند سالها
صد ره گشود دیده و بشناخت چشم عقل
با آن که آشنا شده بود از مثالها
گهگه فتد ز طاق دل دوستان ولی
خورشید را زیان نرسد از زوالها
عرفی دگر به انجمن بیغمان نشست
کز جام جم شراب کند در سفالها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربیاتش در معارضه و مواجهه با مثالها صحبت میکند و به حالت ناامیدی و ناتوانیاش از درک حقیقت اشاره میکند. او میگوید که در دنیای عشق، افراد برای به دست آوردن خوشی و شفا از دردها، ممکن است به رسوایی دچار شوند. در عین حال، شاعر بر این نکته تأکید میکند که در زندگی باید به خوشیها و لذتها توجه کرد، حتی اگر این لذتها ناشی از محال باشد. او همچنین اشاره میکند که آشنایی با حقیقت ممکن است مشکل باشد، اما در نهایت وجود دارد. شاعر در آخر به وجود شادی و زندگی در جمع دوستان پرداخته و از نوشیدن شراب در کنار آنها سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن تمثیلها و مثالهای مختلف در هنگام رقابت، احساس ناتوانی و درماندگی پیدا کردهام و دیگر نمیتوانم احتمالها را تحلیل کنم.
هوش مصنوعی: با وجود این که هیچ چیزی ممکن نیست، ما دلخوشی نمیکنیم جز به چیزهایی که غیرممکن به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: در جایی که زندگی دلچسب و شادی بخش است، پروانههای سوخته با بالها و پرهایشان پراکنده شدهاند.
هوش مصنوعی: به هنگام عشق، مانند مستان بر درد خود تمرکز کن و در کنار درد دیگران باش، زیرا حال انسانها به یکدیگر وابسته است.
هوش مصنوعی: در سرزمین عشق، هرکس که از درد و رنج رهایی یابد، به نوعی به شهرت و شناخته شدن در میان مردم دچار میشود و سالها درباره او صحبت میشود.
هوش مصنوعی: چشم عقل بارها به شناخت و درک رسید و با وجود آنکه با مثالها آشنا شده بود، هنوز هم افقهای جدیدی را کشف کرد.
هوش مصنوعی: گاه گاهی دل دوستان دچار ناراحتی و رنج میشود، اما این مشکلات برای خورشید هیچ آسیبی ایجاد نمیکند و از درخشش آن نمیکاهد.
هوش مصنوعی: عرفی به جشنی شاد و بیغم رفت، جایی که از جام جادو شراب را در کوزهها میریختند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای از بنفشه ساخته بر گل مثالها
در آفتاب کرده ز عنبر کلالها
هاروت تو ز معجزه دارد دلیلها
ماروت تو ز شعبده دارد مثالها
هرروز بامداد برآیی و بر زنی
[...]
رونق به فر دولت او یافت حالها
ورنی نبود حال جهان بیمحالها
خوبی نداشت حال جهان بیوجود او
بیروی خوب، خوب نباشند حالها
سودای مهتران همه در حفظ مالهاست
[...]
ای دیده گوشمال ز جود تو مالها
پاینده باد دولت تو دیر سالها
ننگاشته به خامهٔ اندیشه تا ابد
نقّاش ذهن مثل تو اندر خیالها
بر چرخ مشتری که سعادت ازو برند
[...]
جائی رسیدهٔ که نبیند محیطِ تو
گرسوی چرخ بر شود اندیشه سالها
روزی که روزگار بنایِ تو مینهاد
ناهیدرودها زد و خرشید فالها
هرچند روی دوست نبینیم سالها
ما را بود هنوز امید وصالها
دارم بسی ز ریشهپوشی خیالها
یابم ز عقد طره دستار حالها
با رخت رقعه رقعه که وصله زدم برو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.