گنجور

حاشیه‌ها

ســعـــیـــد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

بعد از سقوط شاه سلطان حسین صفوی ، و غلبه افغانها بر ایران ، محمود افغان یکی از اقوام خود را که ((مگس خان )) نام داشت ، فرماندار شیراز کرد.
وی پس از چند روزی که در شیراز بود، روزی کنار قبر حافظ رفت ، بر اثر تعصبات غلطی که داشت تصمیم گرفت قبر حافظ را خراب کند، هر چه اطرافیانش او را نصیحت کردند که از این تصمیم بگذرد، او گوش نکرد، سرانجام قرار بر این شد که از دیوان حافظ، در این مورد، فالی بگیرند، وقتی که دیوان را باز کردند، این شعر در آغاز صفحه راست آن آمد:
ای مگس ! عرصه سیمرغ نه جولانگه تو است
عِرض خود می بری و زحمت ما می داری
مگس خان ، با خواندن این شعر، سخت تحت تاءثیر قرار گرفت ، و از روح حافظ طلب عفو و بخشش کرد.
----------------------------------
به نقل از : پیوند به وبگاه بیرونی

 

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - آشیان ویران:

در این منظومه هم پس از هر پنج بیت مصرع بند آمده وبه صورت نوشته شده قافیه ها به هم ریخته است
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.

 

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - ای مرغک:

این منظمومه هم مانند منظومه "ای گربه" مصرع بند دارد که پس از هر پنج بیت آمده مصرع
"از لانه برون مخسب زنهار" و "گه دایه شوی گهی پرستار" بند است وبه صورتی که نوشته شده قافیه ها بهم ریخته است
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.

 

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه:

هو
در این منظومه پس از هر چهار بیت یک مصرع به عنوان بند آمده مثلا
"پیدا نه به خانه ای نه بربام"بند است همچنین
"نه پخته به جای منه نه خام" بند است وقس تاآخر
تصحیح آن خیلی ضروزیست.
2- این منظومه ظرافت فکر وعاطفه پروین را که به مفقود شدن گربه ای توجه دارد به خوبی نشان میدهدودر آخر خاطرنشان شده که جلو قضا را نمیتوان گرفت و "یغماگرزندگی است ایام"
پاسخ: با تشکر از شما، چینش مصاریع تصحیح شد.

 

حامد کهن دلن دل در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

ظاهراً این غزل جوابی است برای غزلی از مولوی با مطلع زیر:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
حامد کهن دل

 

حامد هن دل در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

ظاهراً خداوندگار غزل، سعدی شیرین سخن در جواب این غزل که بسیار در همان زمان پرآوازه شده بود، غزلی با مطلع زیر گفته اند:
ز جان برون نیامده جانانت آرزوست
زنار نابریده و ایمانت آرزوست
بر درگهی که نوبت ارنی همی زنند
موری نه‌ای و ملک سلیمانت آرزوست
...

 

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۳ - نغمهٔ صبح:

منظومه بلا ترجیع است وبین هر 4 بیت یک مصرع به عنوان بند باید نوشته شود ودرست نوشته نشده وقافیه ها در هم ریخته ولذا اصلاح آن ضروریست
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.

 

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۲ - باد بروت:

در حاشیه فوق سطر پنجم از آخر" کسی" به جای کمی درست است

 

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۱۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۲ - باد بروت:

عالمی طعنه زد به نادانی .....
همیشه عالم برتر ازنادان محسوب میشود ولی درمنظومه فوق عالم کمتر از نادان جساب شده واین بیان تازگی دارد
دراین منظومه غرور علمی که معمولا دامنگیر اهل علم است به چا لش کشیده شده است ومعلوم میدارد که ارزش واقعی انسان به مکتسبا ت علمی نیست ارزش واقعی انسان در چیز دیگری است
بد نیست اشاره شود که نظامهای آموزشی ورقابتهای تحصیلی طوریست که در عده ای احساس غرور وبرتری ایجاد میکند ولزوما در اکثریتی احساس کمبود وعقب ماندگی پیدا میشود در تحصیلات دانشگاهی وتحصیلات دینی خواه نا خواه این وضع وجود دارد وشاید بتوان از این ارزشها وبی ارزشی هارا تا حدی کاست وجای بحث آن اینجا نیست
این غرور ها و"باد وبروتها" منحصر به عالمان نیست بلکه ثروت وقدرت وارزشهای طایفگی وغیره
یبشتر میتواند عامل آن باشد ودر مجموع نفس انسان وخود بینی او مطرح است میگوید:
چون بنائیست پست خود بینی
که نه اش پایه و نه بام ودر است....
یک سئوال کلی اینست که چرا غرور وبرتری طلبی اینهمه درنظر دانایان مورد نکوهش است مگر چه عیب دارد که انسان به جای احساس نیاز به خود ببالد ؟ به خود با لیدن در همه انسانها ودر اقوام و ملل هست وامری طبیعی است چرا منع میشود؟
پاسخ اینست که صرفنظر از خسارتهای روانی که برای خود فرد ودیگران دارد وشکلی از خود فریبی ودیگران فریبی است مانع دیدن واقعیت ها میشود وراه خداشناسی را می بند د زیرا خود بینی وغرورنوعی خود پرستی است وحالتی است که خدا را از یاد میبرد وجانشین خدا پرستی( معنای صحیح آن مقصوداست) میشود
مناسبترین مثا ل ونمونه ای که در فرهنگ دینی مشهور است فرعون میباشد که از شدت خود بینی خود را خدا ودیگران را بنده خود انگاشت .
نتیجه ای که از مناظره عالم ونادان در منظومه بالا بد ست میآید فقط محکوم دانستن بعضی مغروران ومبرا دانستن خود نیست اینست که هر کمی در احوال خود در هر شرایطی که هست تامل کند وبداند در درونش چه میگذرد اصولا غروربیجا چه متکی به دانش باشد یا چیزهای دیگر به نسبت در همه ما وجود دارد. ارزش واقعی انسان در خودآگاهی ورفع موانع خداشناسی است
( کلمه عالم مثل بسیاری کلمات دیگر دو معنی دارد یک معنی آن دانا بودن وبصیر بودن است ومعنی دیگر انبار معلومات بودن است معنی اول قابل نکوهش نیست)

 

سید عباس جعفری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش:

بیت چهارم از آخر به همه این اشکال آمده. با یکی از اینها جایگزین کنید که روان تر باشد چون در نهایت همه هم معنی هستن(÷یشنهاد من بیت اول است)
آب غالب شد بر آتش از لهیب***زآتش او جوشد چو باشد در حجیب
آب غالب شد بر آتش از نهیب *** ز آتش او جوشد چو باشد در حجیب
آب غالب شد بر آتش از نهیب ***آتشش جوشد چو باشد در حجاب
---
پاسخ: روایت پیشنهادی شما با نقل اولیه جایگزین شد. نقل اولیه این بود:
آب غالب شد بر آتش از نهیب
ز آتش او جوشد چو باشد در حجاب

 

سید عباس جعفری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۸ - در بیان این حدیث کی ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها:

مصرع اول بیت24
ای حمیرا اندر آتش نه تو نعل
---
پاسخ: با تشکر از شما، «ای حمیرا آتش اندر نه تو نعل» با روایت پیشنهادی شما جایگزین شد.

 

رضا پرویززاده در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » حکایت بط » عقیدهٔ دیوانه‌ای درباره دو عالم:

در مصرع اول از بیت اول : سوال
در مصرع دوم از بیت آخر: بنیاد
---
پاسخ: با تشکر از شما، «سال» و «بیناد» در ابیات مذکور با صورت صحیح پیشنهادی جایگزین شد.

 

حسین بابازاده در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

فکر کنم مصرع
.... تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
باید به صورت زیر اصلاح شود.
.... تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی

 

فائزه در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵:

با سلام
ضمن تشکر از شما در مصرع دوم از بیت سوم " که از سوال ملولیم "صحیح است، نه سال.
موفق باشید.
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:

سوسن و ده زبان آن در بیت ششم، در غزل 160 نیز آمده است :
«به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد»

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰:

تشبیه سوسن و ده زبان در بیت آخر در غزل 175 نیز آمده است:
«ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد»

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

بیت چهارم اشاره دارد به داستان بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی که افراسیاب، بیژن را به چاه می اندازد و رستم او را رهائی می بخشد. حافظ همان معنا را در غزل 345 دارد
«شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم»

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:

بیت پنجم در پیوند با داستان بیژن و منیژه در شاهنامۀ فردوسی است که افراسیاب بیژن را به چاه می اندازد و رستم که همان تهمتن است اور رها می سازد. شبیه به این بیت در غزل 470 است
«سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی»

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

دو بیت نخست این غزل در پاسخ به شعر شاه نعمت الله ولی سروده شده که می گوید:
«ما خاک را به نظر کیمیا کنیم
صد درد را به گوشه ی چشمی دوا کنیم»
حافظ شاه نعمت الله ولی را طبیب مدعی می داند
و می گوید که درمان او (هدایت روحانی) از خزانۀ غیب خواهد آمد.

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:

در ایران پس از حملۀ عرب ها در داستان ها شخصیت «جم» یا «جمشید» با «سلیمان» به هم آمیخت. این آمیختگی را در چند غزل حافظ می بینیم. در بیت نخست منظور از خاتم گم شده , اشاره به داستانی است که دیو یا اهریمن انگشتر سلیمان را می رباید.
همانند این معنا را حافظ در بیت زیر دارد:
«گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی»

 

۱
۵۰۶۰
۵۰۶۱
۵۰۶۲
۵۰۶۳
۵۰۶۴
۵۰۷۷
sunny dark_mode