گنجور

حاشیه‌ها

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:

در ایران پس از حملۀ عرب ها در داستان ها شخصیت «جم» یا «جمشید» با «سلیمان» به هم آمیخت. این آمیختگی را در چند غزل حافظ می بینیم. در بیت نخست منظور از خاتم گم شده , اشاره به داستانی است که دیو یا اهریمن انگشتر سلیمان را می رباید.
همانند این معنا را حافظ در بیت زیر دارد:
«گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی»

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:

پارۀ دوم از بیت سوم از آخر بسیار زیباست. «زال» لقب پدر رستم است. چون موهای وی همه سپیدرنگ بود و کنایۀ از روزگار دیرپاست. از سوی دیگر «دستان» نام اصلی پدر رستم است ولی در زبان پارسی «دستان» به معنای نیرنگ و فریب هم هست. معنای کلی این است که روزگار دیر پا، نیرنگ را ترک نکرده است.

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:

بیت پنجم به احتمال قوی اشاره به انجیل متی فصل 11 آیۀ 28 است که عیسی مسیح می گوید:
«بیائید ای همۀ زحمت کشان و گرانباران و من شما را آرامش خواهم داد.»

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۲:

در بیت سوم از آخر، در پارۀ نخست «مُردری» همان «مُرده ریگ» است که به معنای میراث است.

 

علیرضا موسوی در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:

در مستی مجازی آدمی لحظاتی از عقل و هوش بطور ناقص فارغ می شود و دیگر چندان توجهی به پیرامون خود ندارد. در مستی حقیقی، که حاصل نظر بر جمال دلارای حضرت محبوب ازلی است ، دل در یاد او از قید ماسوا می رهد.

 

م-ع در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:

همه میدانیم که خیام دانشمند وحکیم بوده ومبادا که سخنانش را سرسری وعامیانه پنداریم ومثلا گمان کنیم که او دائم الخمر بوده زیرا مکرر از می ومیخوارگی سخن گفته است او متجاوز از هفتاد سال داشته وشعر میگفته(به قول خودش) واین نشان یک زندگی سالم است کسی نمیتواند ادعا کند که می انگوری نمیخورده ولی به هرحال دررباعیاتش از می ومی خوارگی مقصود آموزنده وحکیمانه ای دارد ومقصودش تشویق مردم به شرابخواری نمیتواند باشد(هیچکس اینرا توصیه نمیکند تاجه رسد یک دانشمند وحکیم) بنابراین کمی در افق حافظ باید او را دید
مطلب دیگر اینکه او فهم عامه را نسبت به دین زیر سئوال برده نه اساس دین را طبق بعضی حاشیه ها بعضی دوستدارانش که تردید دارند جادارد همه رباعیاتش را از نظر بگذرانند(در اینجامقصود نفی واثبات فکردینی یا چیز دیگر بوسیله خیام نیست)

 

ناشناس در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۲۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۱ - در مدح ابوالمظفر ناصرالدین طاهربن مظفر:

بیت دوم "ناصر دین باید" باشد
---
پاسخ: با تشکر از شما، طبق فرموده در بیت مذکور «نصار» با «ناصر» جایگزین شد.

 

phln ik ng در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:

نقل می کنند ه روزی شش دختر زیبای شیرازی (بر سر موضوعی!) اختلاف پیدا می کنند و دعوی خود به نزد خواجه می برند و این غزل به تفأل باز می کنند:
...
شهری ات پر رشمه و خوبان ز شش جهت
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم
...

 

ناشناس در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

درنظر اول شایدمعنی این رباعی غریب بنظرآید ولطیفه حساب شود ولی معنی خوب ودرستی داردمقصود رباعی اینکه بعضی ها در باره دین اندیشه میکنند که چیزی سر در بیاورند و بعضی دیگر به یقین رسیده اند اما یقین آنها برظن وگمان استوار است (نه ادراک حقیقت ) وبیم میرود که هیچکدام در مسیر نباشند
بدنیست دراینجاگفته شود که تفکرات روزمره ما اغلب یا صددرصد در مسیر میل وگریز ازموانع و مکنونات دل است که گریز از خود محسوب میشود زمانی که هیچ حب وبغض ومیلی درکارنباشد و فقط تحقیق مطرح باشد وزمانیکه مثلا عظمت آسمان ما را به تامل وحیرت وامیدارد تفکر وصف دیگری پیذا میکند واین وضع کمتر پیش میآید تفکرات نفسانی نه تنها مفید نیستند بلکه مضرهم واقع میشوند وبرای همین گفته شده هنگام نماز هر فکری باید متوقف شود تا راه برای حضور قلب باز گردد
در مورد یقین برمبنای گمان که گاه خیلی جدیست باید گفت که کم ارزش یا بی ارزش ویا مواقعی منفی است یقین حقیقی چیز دیگریست که خیلی به ندرت حاصل میشودولی به نسبت وجود دارد توضیح آنکه
یک کودک نابالغ شاید در اثر تلقین به آخرت یقین داشته باشد ولی این با یقین سالکان واقعی فرق دارد
از قرآن کریم چنین برداشت میشود که ظن وگمان کسی را کفایت نمیکند(ان الظن لا یغنی من الحق شیئا)وبرداشت میشود که اکثر مردم از ظن وگمان پیروی میکنند(ومایتبع اکثرهم الا ظنا)
مطلب را خلاصه کنیم در اینکه تفکر ویقین دو وجهی است همچنانکه عشق دو وجهی است درمورد یقین خودش گفته یقین از روی گمان وابهامی ندارد وباید گفت تفکرنیزدر اینجا برمبنای گمان وپندار است توجه به دووجهی بودن شماری از حالات وصفات انسان بسیاری از سؤ تفاهمات را از بین میبرد(در بعضی مجموعه رباعیات خیام این رباعی دیده نشد ولی متناسب مشرب اوست)

 

بزرگمهر وزیری در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

در بیت پنجم منظور از «بینندگان» دو چشم است. یعنی خداوند را با دوچشم نمی توان دید و چشمان خود را مرنجان.

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:

از رباعی بالا چیزی جز همانکه میگوید بر نمیاید :) "جام می را از کف منه". البته خیام برای کسانی که سعی در روده درازی برای تفسیر نادرست از شعرهای چون روز روشن او میکنند یک پاسخ کوتاه دارد:
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز (/ برون)
گفتند فسانه ای و در خواب شدند

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:

ناشناس گرامی: شما شعر را به درستی تصحیح کردید، اما به نادرستی تفسیر :)

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

شجاعتی میخواهد مقایسه قران با پیاله شراب و گفتن اینکه پیاله برتر است زیرا که نقش پیاله (آیت) را مدام و در همه جا میخوانند. برخلاف قرآن که گه گاه خوانده میشود :)

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷:

خیام خوشکمغزان را با گفته های خودشان به سخره میگیرد :)

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:

ناشناس، کاملن درست میگویید: می "عقل" را زایل میکند. اما عقل چیست؟ اگر به فرهنگ عرب مراجعه کنید خواهید دید که "عقل" در اصل به طنابی میگفتند که دو زانوی شتر را با آن میبندند تا شتر را با اصطلاح قفل کنند. عقل را با واژه فارسی "خرد" برابر نکنید که درست نیست. عقل یک مهار است که اگر مست باشید از میان میرود و شخص درون خود را آشکار میکند": گویند مستی و راستی :) شاید به همین دلیل است که بسیاری از افراد از مستی میهراستند زیرا که نمیخواهند با مست شدن درون زشت خود را نمایان کنند!

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:

ناشناس، اگر درست بنگری و پرده تعصب را کنار بزنی میبینی که خیام نه تنها عارف نیست بکله آنها را در این رباعی به سخره گرفته است! بیت اول دقیقن عارفان را هدف میگیرد (آنان که در جمع کمال شمع اصحاب شدند) و در بیت دوم میگوید که چکاره هستند.
این نظر خیام است، شما اگر دوست ندارید، تفسیر به رای نکنی.)

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:

خیام دانشمند است و شاعر. تعجبی ندارد که تصورات خشکمغزان را با توانایی بی بدیلش در شعر و آنهم تنها با چند کلمه اسیر تفکر برتر خود نماید و طنز خورد کننده ای را هم چاشنی آن :) بنگرید که چگونه در بیت اول کلمات عربی و تعابیر عرفانی مانند محیط، آداب، فضل، کمال، جمع، شمع، و اصحاب، که ظاهرن دارای بار معنایی سنگینی هستند را پشت سر هم ردیف میکند، و در بیت دوم تنها با کلمات فارسی، به سادگی و به روانی همه آن حباب معنوی و عرفانی بالا را یکسره میشوید (آنها که اینهمه ادعای معنویت دارند رازی را کشف نکردند، افسانه هایی سر هم کردند و خود از میان رفتند).
به نظر من این یکی از زیباترین شعر های خیام است. درود :)

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:

اانسان در میماند از زیبایی و روانی بیان و در عین حال چر معنی بودن شعر که نشان از عمق درک شاعر از مفهوم زندگی دارد. و صد البته شجاعتی که آن رمز را به این آشکاری بیان کند.

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

بسیار عالی گفتید. به این میگویند تفسیر درست (و عمومی) شعر خیام :)

 

فرهاد در ‫۱۵ سال و ۱۳ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

به نظر من (و البته بسیاری دیگر) شما کاملن اشتباه میگویید آقا یا خانم ناشناس. شما چه اصراری دارید گفته های خیام را مطابق نظر خود (آن هم به اشتباه) تفسیر کنید؟! "دوزخی باشد مست" که تفسیر عارفانه نمیخواهد؟ دارد نظر آنها که میگویند مستی گناه است را زیر سوال میبرد. شما فارسی بلدید؟ همه که مثل هم نیستند. قرار نیست خیام را با بابا طاهر عریان یکی بدانید :)

 

۱
۵۰۶۱
۵۰۶۲
۵۰۶۳
۵۰۶۴
۵۰۶۵
۵۰۷۷
sunny dark_mode