س ، م در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
بی در کجا جان
خیلی ظریف نکته سنجی می کنی
امین در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
شعر جالبی بود
بی در کجا در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:
بیدار همیشه،
به نظر می آید همان که یافت می نشود ، می خریدند
اشکالی دارد؟
چطور دگران آنچه یافت می نشود می جسته اند، حالا که به ایشان رسیده آسمان به زمین آمده و در خرید و فروش بسته؟
س ، م در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
ایران جان
هر کس نظری دارد
نظر شما هم مورد پسند من و شاید دیگری هم نیست
کاشکی یک کمی بیشتر فکر می کردی
می فرمایید : ”از آنم گبر می خوانند که با مادر زنا کردم بعد از مرگم دوباره در همین زمین دفن میشم“
مگر هر کس را دفن کردند گبرش میخوانند؟
چرا به دیگران ناروا می گویی
از آب روی زمین کشاورزی کردم .؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متأسفانه با این ابیات همخوانی ندارد
بهترین را بر می گزینیم ، ولی چه خوب که همه نظرات را محترم بداریم
بی در کجا در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
بیدار همیشه،
این آ قای سنان در باره زاد و ولد فرشتگان نظرشان چیست ، آیا به شیوه تقسیم بدون کاهش کروموزومی است؟ یا زندگی جاوید دارند در هر حال اگر روشن بفرمایید ممنون میشویم.
کمال در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶:
جمع آن: 5397
سلیمانی مقدم در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:
با سلام
مصرع اول بیت دوم به نظر باید اینطور باشد:
که می آید به سر وقت دل ما جز پریشانی؟
ایران در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
از آن مادر که من زادم، دگر باره شدم جفتش معنی از خاک همین زمین که دران زندگی میکن درست شدم از آنم گبر می خوانند که با مادر زنا کردم بعد از مرگم دوباره در همین زمین دفن میشم
به بکری زادم از مادر از آن عیسیم میخوانند بدون هیچ واسطه ای از خاک درست شدم که من این شیر مادر را دگر باره غذا کردم از آب روی زمین کشاورزی کردم
کسی که نمیتونه معنی شعر عرفانی عطار بفهمه نباید نظر بده سطع شعر شاعرهای عرفانی آدم مخلص میخواد
سید محمد حسین هاشمی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:
یحتمل مصراع در شانزدهم «که» باید جایگزین «چه» شود. یعنی بشود که ز جامه کن گریزد
محمد مهدی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۹:
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد "ازو" (از او) به صیقل زنگ
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً
سوره مبارکهُ احزاب؛ آیه 72
ما امانت خود را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم ، آنها از حمل آن سر برتافتند ، و از آن هراسیدند امّا انسان آن را بر دوش کشید او بسیار ظالم و جاهل بود:
حضرت حافظ میفرماید:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
ناشناس در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:
در طریقت بار هر کس را (که) نگرفتم به دوش
(که) کم دارد
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
بانو روفیا گرامی: عبدالله بن سنان می گوید: از امام صادق(ع)پرسیدم ملائکه بالاتر هستند یا فرزندان آدم؟ آن حضرت در جواب، سخن امیرالمؤمنین علی(ع) را نقل فرمود: “خداوند در فرشتگان عقل بدون شهوت قرار داد و در حیوان شهوت بدون عقل و در انسان عقل همراه با شهوت؛ پس اگر عقل انسان بر شهوتش پیروز گردد او از ملائکه برتر است و اگر شهوتش برعقل او پیروز گردد او از حیوان فروتر و پست تر است."
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبّران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:
شیخ ابوالحسن علی بن جعفر بن سلمان خرقانی فرمود: مرید من آنست که بر کنار دوزخ بایستد و هرکه را خواهند به دوزخ برند دستش گیرد و به بهشت فرستد و خود به جای او به دوزخ رود.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبّران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:
روزی شیخ ابوالحسن خرقانی نماز می خواند. آوازی شنید : که ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟
شیخ گفت: بار خدایا! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو میدانم و از "بخشایش" تو میبینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجدهات نکند؟
آواز آمد : نه از تو؛ نه از من.
تذکره الاولیاء عطار نیشابوری
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:
"می خریدم آنچه در بازار نیست"
جناب ن آ عزیز: چی میخریدی جانم؟
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
ای خدای خوب و بی انباز و یار
دست گیر و جرم ما را در گذار
یاد ده ما را سخنهای رقیق
کآن به رحم آرد ترا ای خوش رفیق
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سُخُن
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگریها کار تست
این چنین اکسیرها زاسرار تست
سعدی اینجا از دید خداوند به عالم مینگرد. بله خداوند عاشق همه عالم است. اگر همه عالم هم به او کافر شوند او به عشقش وفا میکند.
دوست عزیز شاید شما دید بدی از عشق دارید:
مراکز عشق به ناید شعاری
مبادا تا زیم جز عشق کاری
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بیخاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشقست و دیگر زرق سازی
همه بازیست الا عشقبازی
اگر بیعشق بودی جان عالم
که بودی زنده در دوران عالم
کسی کز عشق خالی شد فسردست
گرش صد جان بود بیعشق مردست
اگر خود عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای خویشت وارهاند
نروید تخم کس بیدانه عشق
کس ایمن نیست جز در خانه عشق
ز سوز عشق بهتر در جهان چیست
که بی او گل نخندید ابر نگریست
شنیدم عاشقی را بود مستی
و از آنجا خاست اول بتپرستی
اگر عشق اوفتد در سینه سنگ
به معشوقی زند در گوهری چنگ
که مغناطیس اگر عاشق نبودی
بدان شوق آهنی را چون ربودی
و گر عشقی نبودی بر گذرگاه
نبودی کهربا جوینده کاه
هران جوهر که هستند از عدد بیش
همه دارند میل مرکز خویش
طبایع جز کشش کاری ندانند
حکیمان این کشش را عشق خوانند
گر اندیشه کنی از راه بینش
به عشق است ایستاده آفرینش
خلخالی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
فضل در اینجا به معنی : بخشش ، کرم و نیکویی آمده است
شمس شیرازی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:
بابک گرامی،
بسیار سپاسگزار خواهم شد اگر پنجره کوچکی به معانی تاریخی این شعر برای من و مانندان که تنها اندکی تاریخ خوانده ایم بگشایید.
بی در کجا در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳: