سید غلامرضا پاک نژاد در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:
با سلام به دوستان ادیب وفرهیخته و بادرود به روح این بانوی بزرگوار که همه اشعار ایشان عالی و لطف حق شان شاهکار است
- درخصوص بیت مورد بحث همانطور که بعضی از دوستان فرمودند کافی است بجای خواندن موسا ، موسیه خوانده شود و بیت هیچ اصلاحی نیاز ندارد.
-جواب آقا محسن را نیز از یک سایت پیدا کردم که امیدوارم درست باشد : تیه ضلال : اضافه تشبیهی به معنای بیابان گمراهی وزر و وبال هم یعنی گناه و دردسر
-در مورد ادعای دوست عزیزم ، علی آقا که اصل شعر از شخص دیگری است خواهشمندم واضح تر توضیح دهند و یا گفته خود را اصلاح کنند .
با تشکر
وشایق در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
با سلام وسلام خدمت سرور گرامی جناب ناشناس عزیز همانطور که فرموده اید این فقیر از وزن شعر اطلاع چندانی ندارم اما در اینکه کلمه دوست در اینجا نباید بکار برده شود شکی نیست اگر با کلمه هجر وزن بهم نمی خورد باید کلمه هجر بکار برده شود و الا باید کلمه ای هم معنی با هجر و هجران و مطابق وزن بیدا کرد برای نمونه چند شعر دیگر از سعدی می اورم که سعدی به هیچ عنوان با نا خرسندی از دوست کنار نمی اید (دعوی درست نیست گر از دست نازنین چون شربت شکر نخوری زهر ناب را غزل 9 ) ( رای رای توست خواهی جنگ و خواهی اشتی ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را غزل 13 ) ( سعدی اندر کف جلاد غمت می گوید بنده ام بنده به کشتن ده و مفروش مرا غزل 16 ) لذا باز از سایت گنجور مصرانه تقاضای بررسی دارم اما در مورد تاسف ان جناب عزیز تاسف ندارد شما انطور که می فهمید معنی کنید دیگران نیز لابد شعور انتخاب دارند ( فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه بر ان بندگان بشارت باد که اقوال گوناگون را گوش دهند وبهترینها را انتخاب نمایند ) بنابراین هیچ اداب و ترتیبی مجوی هر چه میخواهد دل تنگت بگوی ) و ما نیز (حافظ ار خصم خطا گفت نیاریم به رو ور بحق گفت جدل با سخن حق نکنیم ) امیدوارم جرعه ای از می ناب عرفان بچشی تا خانه به خانه و کو بکو دنبال ان بدوی
سید محمد در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
با سلام جناب اقای محمد شما که یک بار رقبت نکردین همین شعر رو بخونید چرا در باره اهنگ های فوقالعاده نظر میدین ؟ ای خوش کمر برقص آ رو یکم درست بخونید میبینید
در آخر اهنگ های آقای چاوشی بسیار جذب کننده اشعار ایرانی است مثل البوم 13 که بسیار زیبا بود. وهمچون اهنگ ظهر عتش که از شعر بسیار زیبا و تاسیر گذار آغاسی گرفته شده من بهتون توصیه میکنم ک گوش کنین
آقای چاوشی واقعا هنر به خرج میدن ک این اشعار رو زنده میکنن هرچند ک میشه گفت تعداد انگشت شماری از خواننده های پاپ تین گارو میکنن
پوریا دوست دار اشعار پارسی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
خیلی جالبه دوستان دنبال مذکر و مونث بودن میگردن
غافل از اینکه شاعر با هنر و زیرکیه خاص
توانسته کاری کند که هم خواننده ی مونث و هم مذکر
و همینطور همجنس گرا
کامل با شعر یکسان جلو برود
یعنی توانسته خواننده را عاشق و جنسیت معشوق را بدست خود خواننده بسپارد
واقعآ نبوغ رو تو شعر دید
و باید تعجب کرد از دوستان با مدارک ادبیات و استاد شمیسا که پافشاری روی جنسیت عاشق و معشوق میکنند
و این هوش شاعر را نادیده میگیرن
شاعر بزرگ شعر را برای عام میسراید پس مطلق نمیشه نظر داد.
بنده هیچ تحقیقه ادبی تا بحال نکردم فقط روی شعر فکر کردم
این شعر مقدس و زیبارو به حاشیه نبرید
ناشناس در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
استاد رضوی سروستانی نیز این غزل را خیلی زیبا خوانده اند
علی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
سلام.این همه نظر...اوووو.خواهشمندم آن نظراتی را که فقط ناب و به درد بخورند را بر جای گذارید و آن هایی که بی مورد و تکراری و ناقص و غیر معتبر هستند رو حذف کنید .باتشکر.
مهدی حجامی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:
دوستان عزیز نظر به اینکه نسخه های متقدم در بیت اول واژه عبر را بکار برده اند و مصحح متن میبایست حتما پایبند به اقدم نسخ که اصح نسخ نیز هست ؛ باشد بنابراین دکتر سجادی (( از دیده عبر کن هان )) را در تصحیح خود ثبت کردند. لازم بذکر است عبر بر وزن شکر در عربی به معنای اشک نیز هست. صیغه ی اول ماضی فعل عبر به معنی: چشمش برای گریه کردن گرم شد ؛ میباشد. بنابراین هم قدیمی ترین نسخه این واژه را تأیید میکند هم معنای کلمه. و الله اعلم بالصواب.
ناشناس در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
آقا / خانم وشایق
شما هرچه به ذهن مبارکتان میاید مینویسید و مطمئنید که راهنمایی کرده اید
درجایی نوشتید در بیت: گمان برند که سعدی ز دوست خرسند است ، بجای کلمه ی دوست ، هجران باید گذاشت
با این پیشنهادتان نشان دادید که از شعر چیزی نمیدانید و کاملاً با اوزان شعر بیگانه اید ولی اظهار نظر هم میکنید
درین جا هم به جای معنا کردن یک بیت به بیراهه راهنمایی میکنید
برایتان متاسفم و برای آنها که شما را میخوانند و اعتماد میکنند
احتشامی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:
سعید بن مصطفی@ البته به نظر من هم مصرع اول نشان از دلزدگی از هرج و مرج دنیا هست ولی مصرع دوم یکجور درخواست پایان زندگی از خداست وقتی *یا* رو در اول مصرع دوم میاره در تقابل و تضاد با محتوای مصرع اول مصرع دوم سروده میشه به عبارتی خیام میگه اگر در دنیا به آرامش نرسیم ای کاش که زودتر این عمر(ره دور) به پایان برسه. موید این نظر مصراع سوم و چهارم هست که خیام آرزوی زندگی دوباره در این جهان رو بعد از مرگ میکنه و میگه ایکاش بعد از اینکه از دست این زندگی فعلی رها شدم در زندگی دوباره به دلخواه خودم برسم
ناشناس ترین تر تر ناشناسها در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:
عجب کشت و کشتاریه! ناشناسها نسل همدیگرو منقرض نکنید
وشایق در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
با سلام (عجب در ان که تو مجموع و گر قیاس کنی به زیر هر خم مویت دلی براکنداست اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی گمان برند که بیرهنت گل اکند است )سعدی در این دو بیت وحدت وکثرت را بیان میکند ما وقتی به موجودات می نگریم همه را جدا از هم میبینیم ماه . خورشید . ستاره . انسان . سنگ . اب . مار . ماهی و..... هزاران موجود دیگر که هر کدام با دیگری متفاوت است این تفاوت در اصطلاح فلاسفه به کثرت تعبیر شده است و اما در ورای این کثرت همه مخلوق یک خالق هستند و همه این موجودات وصل به یکی است و در واقع به اعتقاد عرفا همه او هستند و غرق در یک وجودند و وحدت دارند برای مثال اگر نور خورشید رابه منشورری تابش دهید از ان طرف طیف رنگها ایجاد میشود این رنگها متکثر و متفاوت هستند ولی ان طرف یک نور بیش نیست بس این رنگها وحدت در نور دارند یا مثال موج واب که گر چه امواج با هم متفاوتند اما در اب بودنشان با هم وحدت دارند بنابراین سعدی در بیت هشتم می فرماید گر چه تو یکی هستی اما زیر هر خم مویت (که همان مخلوقاتند ) اشیا زیادی براکنده است و در بیت بعدی می فرماید اگر وحدت خود را ننمایی ( اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی ) گمان برند که همه این مخلوقات جدا از هم هستند و ربطی به یکدیگر ندارند
بابک در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
درود بر دوستان،
جناب ادب دوست فرهنگ معین را می فرمایید؟
وشایق در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
با سلام در مورداخرین مصرع غزل (گمان برند که سعدی ز دوست خرسند است ) بنظر می رسد باید بجای کلمه دوست کلمه هجران بکار رود چرا که اولا سعدی در بسیاری از غزلها خرسندی خود را از دوست اعلام کرده است برای مثال ( مرا به هر چه کنی نخواهی ازردن که هر چه دوست بسندد بجای دوست رواست غزل 43 ) ( دردت بکشم که درد داروست خارت بخورم که خار خرماست غزل 45 ) ( تیغ بر ار از نیام زهر بر افکن به جام کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست غزل 47 ) و تقریبا میتوان ادعا کرد که سعدی در هر سه غزلی اشاره به این موضوع کرده است و گوشزد کرده که امکان ندارد او از دوست نا خرسند باشد و ثانیا خرسندی از دوست یکی از اصول اساسی عرفان است و از ستونهای محکم عرفانی است که اگر فرو ریزد از عرفان چیزی باقی نمی ماند حافظ نیز به این نکته اشاره کرده است ( سرمایه درویشی بی خویشی و خرسندی است خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی) بنابراین باید قطعا بجای دوست کلمه هجران باشد لذا از دستاندر کاران گنجور تمنای بررسی مجدد دارم که یا اشتباه چابی است و یا شاید کم دقتی مصحح باشد با تشکر فراوان
رضا آفاق در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
من هم این شعر رو با صدای شاملو و منسوب به حافظ شنیدم.
ولی همیشه در مورد اینکه برای حافظ باشه یا نه, مشکوک بودم.
أبو الفضل در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰:
راجع به شعر هست نفس مشوم توچون اژدهای هفت سر .... خواستم عرض کنم که شاعران قدیم همه فن حریف بوده اند ابنک تحته نردبازی در میان عوام یک باری سبک و وقت تلف کن شمرده می شود به نظر می رسد شاعران قدیم در جوانی از هر لحاظ پخته واز تمام فنون أن زمان اگاهی می داشته اندچنانکه عطار در این بیت می فرمایید نفس شؤم تو اگر.باجانت یکی شود دیگر خلاصی از أن ممکن نیست میدانیم تحته نرد باری مثل زندگی شخص است یعنی هر کس به سرگذشت وسرنوشت خود دقت کند وتحته بأزی کند می بیند در حال بردن حریف یکدفعه ورق برگشت وباخت ویا بر عکس تا کسی نراد نبأ شدو به تمام بأزی مسلط نگردیده نمی تواند اینگونه شعر بگو ید می خواهم نتیجه بگیم که عطار یک شخص بتمام معنی همه فن حریف بوده و بر خلاف بعضی شاعران بخاطر زر وسیم مجیز حاکمان را نمی گفتی زندنگی وطرز کشته شدن أو نشأن دهنده شخصیت والأ ی اوست
ادب دوست در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲:
سلام جناب صلح دوست ،
با جناب بابک اختلافی اگر هست در استفاده از مراجع است ، حقیر مراجع ایرانی را موجه تر میداند و ایشان بر منابع غربی پای میفشارد ، همین
زبان فارسی است و دلیلی وجود ندارد که پروفسور ایکس زاده ....به از فرهنگی که دهها دانشمند فارسی زبان فراهم آورده اند بهتر و بیشتر بداند،
گمان نمی برم اگر معتبر ترین انگلیسی دان ایرانی تبار مطلبی در بارهی زبان انگلیسی بنویسد
کسی در جزیره برای آن به قول معروف تره هم خرد کند.
وشایق در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
با سلام امین
حسین در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۴:
با عرض سلام و تشکر از سایت خوبتون
بیت سوم مصرع دوم، "مرا حیران خویش" درست هست نه خوبش
و اینکه بیت آخر ظاهرا مربوط به شعر دیگه ای هست چون نه وزنش و نه ردیف و قافیه ش به این شعر نمیخوره
احمد فرخ تبار در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » چهارپارهها » کسری و دهقان:
پاهای تو بر لب گور است
وشایق در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱: