گنجور

حاشیه‌ها

علی نوری در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:

نظاره: تماشاچی

 

مهرنوش در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:

بیت آخر، مصرع اول به گمانم به جای گنج باید کُنج باشه.

 

مهرنوش در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵:

بیت چهارم مصرع دوم، حدس می‌زنم که باید به جای "خواب می‌داند" ، "خوب می‌داند" باشه

 

مهرنوش در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:

مصرع آخر لطفا: از ما--> از ماست

 

شب در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۵ - حکایت در معنی اهل محبت:

سلام و عرض ادب
حیف آمد حقیر واسطه حضور اساتید نشوم پس عرض دعوت میکنم تا شگردی نماییم.
موکل؛ به فتح و تشدید به حرف "ک" وکیل محافظ و نگهبان گماشته بر کار و حفاظت از انجام کار و ...
موکل؛ به کسر و تشدید به حرف "ک" سپارنده کار به دیگری، آنکه کسی را برای دفاع از مال و یا حقوق و انجام کار های مختلف از سوی خود وکیل نمایند.
موکلان عقوبت؛ مأموران شکنجه
از دولت عشق است بر من دو موکل،
هر دو منقاضی به دو معنی نه به همت.
"عنصری"
در باغ عهد جای تماشا نماند از آنک،
صد خار را موکل یک ورد کرده اند.
"خاقانی"
و این شعر داستان رندی عارف آوازه خوان "خنیاگر" است که عظمت خلقت این موجود را اندکی مجال اندیشه می دهد.
متشکرم.
ID in facbook : Hamid Nightclom

 

تورج در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱:

با سلام و تشکر :باباطاهر لر بوده و در دیار همدان در غربت ولی عاشق شده و موندگار

 

Pedram در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۵:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۸:

I lived in the United States for fifteen years now but always longed to remember more of the "trostam va sohrab" poems that I learned in high school back in Iran. I can't thank you enough for putting this on the web. it brought back lots of great memories and give me (and by extension my two boys) a deep sense of belonging to a great country and culture. Thank you

 

مهدی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

18.با سلام
به نظر بنده مصرع دوم شعر باید (( من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم )) باشد
در غیر این صورت ناخلفی قطعا ثابت می شود چون پدر روضه رضوان را به دو گندم فروخته حافظ اگر به یک جو بفروشد که می شود نا خلف پس حافظ باید اینجا چیزی را به یک جو بفروشد که ارزشش کمتر از روضه رضوان باشد تا فرزند خلف پدر باشد این هم ملک جهان است

 

مهدی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۵:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

با سلام
به نظر بنده مصرع دوم شعر باید (( من چرا ملک جهان را به جوی نفروش )) باشد
در غیر این صورت ناخلفی قطعا ثابت می شود چون پدر روضه رضوان را به دو گندم فروخته این اگر به یک جو بفروشد که می شود نا خلف پس حافظ باید اینجا چیزی را به یک جو بفروشد که ارزشش کمتر از روضه رضوان باشد تا فرزند خلف پدر باشد این هم ملک جهان است

 

نازنین در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۹ - در آمدن ضریر در خانهٔ مصطفی علیه‌السلام و گریختن عایشه رضی الله عنها از پیش ضریر و گفتن رسول علیه‌السلام کی چه می‌گریزی او ترا نمی‌بیند و جواب دادن عایشه رضی الله عنها رسول را صلی الله علیه و سلم:

تا جاییکه می دونم این داستان منتسب به حضرت زهرا سلام الله علیهاست،نه عایشه!!

 

محی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۲:

شعر احمر: موی سرخ
رنگ اسمر: رنگ گندگون

 

بابک علی خانی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵ - مطلع سوم:

به نامِ خدا
با درود و ادب
این دو بیت میانی در زیر جا افتاده است و در دیوانِ خاقانی ویرایشِ استاد سجادی به جای خون در مصرعِ دومِ بیتِ چهارم که در زیر نوشته شده است چون آمده است ویرایش نموده و بیفزایید.(دیوانِ خاقانیِ شروانی بررسی و ویرایشِ استاد دکتر ضیاء الدین سجادی، تهران: زوار، چاپ 7، 1382، رویه یِ 397)
سپاس
بابک علی خانی
برکشیده تیغِ اسد چون افتاب اندر اسد || در تموز از آهِ خصمان مهرگان انگیخته
بر دلِ کفار چو انگور آبله وَز خونشان || می زحصرم گون سرِ تیغِ یمان انگیخته
بَر سَرِ دریایِ نیلَش تیغِ کان رویناش || تا جزیره‌ی رویناش و لنبران انگیخته
در جزیره رانده یک دریا زِ خونِ روسیان || موج از آن دریای، چونِ کوه کَلان انگیخته

 

سعید در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:

شما هر جور بخوانی سیمین درست هست. در ضمن از سعدی ادیب تر هم در عصر ما هستند.

 

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:

منظور حافظ از عرق جین شخص مونث فرضی استکه ازاتش دوری ا یشان عرق کرده -عرقچین در این مصرع شخص موینثی است

 

بلبل شیراز در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:

در آخر بیت دوم قافیه و معنی حکم می​کند که «بیایی» درست باشد نه «بیابی» و باید حرف ب به ی تبدیل شود.
دوستانی که در مورد «توکه گفته​ای تأمل نکنم جمال خوبان» فرموده​اند که باید تحمل یا جفا باشد، معنی بیت به همین صورت نوشته شده یعنی با «تأمل کردن در جمال خوب‌رویان» صحیح است و با بیت قبل از آن که نصیحت نپذیرفتن از فقیه پارسا را مطرح می​کند مطابقت دارد.

 

محمد سعید میاحیان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۵:۵۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۹:

با درود . خدمتتان عرض کنم که:
بیع به معنای فروش است و خرید را در عربی شری می گویند و مشتری (خریدار) مشتق این واژه است. در این مهمانی تجارتی منظور و ملحوظ نیست تنها قدر و پاداش میزبان را اندک ثمن و بها را قدر شده است و ارزش گذاری نموده اند . والا ارزش واقعی آن با عنایت که به حدیث ربانی مشهور که می فرمایند خونبهای تو خودم هستم . می باشد.

 

سایه ی هیچ در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۵:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

خدمت تمام دوستانی که در مورد این شعر اختلاف دارند باید عرض کنم که حافظ در این شعر تنها اندیشه ی جبری صوفی گرایانه ی خویش را منعکس کرده است و لاغیر..روحش قرین رحمت

 

جبرئیل در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:

به نام بخشنده بخشایشگر
جناب فرهاد
چرا بار خود بر دوش حافظ می نهی
کفر بر لب خاموش‌ حافظ می نهی
چون شهد قرآن در دل تلخت نرفت
تلخی‌ات در نوش حافظ می نهی؟

 

فریدون در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۶۶:

بجای مزار که اینجا بی معنی بنظر میرسه ، باید نازار قرار داده شود ، یعنی نیازار :
نازار دلی را که تو جانش باشی
معشوقه ی پیدا و نهانش باشی
زان می ترسم که از دل آزاری تو
دل خون شود و تو در میانش باشی.
استاد شجریان هم این آواز این شعرو خونده .

 

چنگیز گهرویی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:

اقای دکتر ترابی .منظور از پیر ,پیر زمان میباشد .پیر بی بنیاد و ترکیب بینهایت زیبا یپیر رعنا در بیت ذیل .شاهکار میباشد .,.جهان پیر رعنا را ترحم بر جبلت نیست..زمهر او چه میپرسی در او همت چه میبندی

 

۱
۴۱۴۳
۴۱۴۴
۴۱۴۵
۴۱۴۶
۴۱۴۷
۵۰۷۶
sunny dark_mode