گنجور

حاشیه‌ها

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

رندان پارسا صحیح است.یعنی رندان پارسی!یعنی رندانی با نژاد پارسی!اصولا پارسا اینجا له معنای زاهد نیست که منطقا با رند بودن تقابل کند.
موسی-موسیا-موسا
پارسی-پارسیا-پارسا

داریوش در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

از در درآمدی و من از خود به درشدم
گویی کز این جهان به جهان دگر شدم
چشمم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
بیزارم از وفای او یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودی به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

در مورد بیت پنجم یک نکته ی مغفول است.اصلا مقصود شاعر از یوسف در مصرع اول،سوره ی یوسف است و شخص یوسف مطرح نیست.این "حسن" هم اشاره به "احسن القصص" بودن سوره دارد.درواقع زیبایی شخص یوسف منطقا نمیدهد،برون شدن زلیخا از پرده ی عصمت!بلکه درس گرفتن از داستان زیبای سوره ی یوسف است که میدهد عشق عامل برون شدن زلیخا از پرده ی عصمت!

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

معنای بیت سوم:
تغابن:زیان
خزف:سفال
لعل:نوعی سنگ سرخ و گران ارزش
شاعر میگوید:
واقعا در شرایطی که سفالی بی مایه،ارج و ارزی بیش از لعل یافته،باید هم دل لعل خونین و بهرنگ سرخ باشد.
شاعر ما باصطلاح "حسن تعلیل" فرمودند.

رحمان ملک پور عزیزکندی در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۱:

دربیت 4 که صحبت کشتن نفس (هوای نفس)شده که ان دیو توست در روایات هست پامبر گفته هر کسی شیطانی داردومن شیطا خود در زنجیر به بند کشیده ام که البته ایشان صحبت کشتن شیطان یا کشتن هوای نفس نکرده است بلکه از بند طرد شیطان صحبت شده ولی مرام صوفیان و مخصوصا مولانا چه در دیوان کبید جه در مثنوی همواره از کشتن نفس صحبت کرده است

هنگامه حیدری در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۱:

مصراع اول بیت اول
مهتاب برآمد کلک از گور برآمد
وز ریگ سیه چرده سقنقور برآمد
بسیار فکرم را مشغول کرد که کلک در اینجا به چه معناست، کلکی که از گور برآمده باشد. ربطی بین کلک به معنای نی عموما و قلم خصوصا با گور نتوانستم پیدا کنم معناهای متعددی برای آن دیدم از جمله کوف، جغد یا بوم. اما دکترمعین یکی از معناهای کلک را قصب آورده اند و قصب همان کتان است و می دانیم که میان ماهتاب و قصب تناسبی وجود دارد. تنها وجه قابل توجیهی که یافتم همین بود. می گویند که ماهتاب کتان را می پوساند.
سقنقور نیز جانوری شبیه سوسمار است.
والله اعلم بالصواب

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

اتفاقا بعید نیست همان "نماید" درست باشد.اینگونه دو معتی بشدت جالب بر مصرع بار میشود:
1-زینت و رونق نگارستان مانی را میتوان در آن دید.
2-زیبایی و رونق واقعی را به زینت و رونق نگارستان مانی نشان میدهد و مشخص میکند نگارستتن مانی در مقابل او،آش دهان سوزی هم نیست!
یاد استاد سایه زتده که فرمود:
ای مه و مهر و روز و شب،آینه دار حسن تو/حسن،جمال خویش را در تو نگاه میکند

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

میزان بازی با "درد" در غزلیات عطار انسان را شگفت زده میکند.در این غزل بارها از "درد" استفاده شده که گاهی"Dord" است و گاهی"Dard" و گاهی هر دو میتواند باشد ولله العلم و هو العلیم!

سراج در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:

استقبالهای خواجه شیراز از استاد سخن سعدی...
حافظ (بیت پنجم) » غزلیات « غزل شماره 476
خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
سعدی « غزلیات » غزل 615 (بیت آخر)
سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

شگفتی واژه ی "درد" در بیت آخر این است که مشخص نیست دقبقا "درد"(Dard) است یا "درد"(Dord) است.

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

مصرع دوم بیت نخست:اهل انجمن را از سرزنش کردن من جدایی نیست.(مدام ملامت میشوم!)
مصرع دوم بیت دوم:او(حضرت حق که در مصرع نخست نامش رفته است.)علیه شخص ستمگر کافی است.
مصرع دوم بیت سوم:به آنچه جوهر قلم در صفحه ی تقدیرم جاری کرده راضیم.
....
بیت سوم قرینه ی اشعری گری عطار است.

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

بیت آخر هم با توجه به شدت حب موجود در آن نسبت به مولاناالامیر(ع) قرینه ای بر شافعی بودن عطار است.ولله العلم و هو العلیم!

حبیب الله الله یار در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵۱ - قبای زندگانی چاک تا کی:

با سلام و تشکر از شما دوستان عزیز و خدمت گذاران زبان فارسی:
این شعر را من چندین جا چنین دیده و مطالعه و نوشته ام
قبای زندگانی چاک تاکی - چو موران زیستن در خاک تاکی
ممنون

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

از مصرع اول بیت چهارم مشخص میشود که قطعا عطار نیشابوری از اهل سنت مالکی نبود چراکه استحاله ی سگ را موجب پاک شدنش میداند درحالی که مالکیه اصولا سگ دا نحس نمیدانند.ولله العلم و هو العلیم!

ن و القلم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

بشدت با این سازهای فرنگی زبر آواز ایرانی مخالفم.درود بر موسیقی سنتی واقعی که تلفیقی نیست.

سیاوش در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:

آن مسیح عشق که آخرین امید باورمندان است رفته و در گوشه ای از چشم خلایق خود را قایم کرده که شاید روزی درآید و قیامی بکند از اینسو شیاطین انس صدایشان از همه بلند تر است و دنیا به کامشان
فریاد از روزگاری چنین که اهریمنان لباس فرشته میپوشند
شگفتا

قاموس۲ در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۷ - «فی ذم العلماء المشبهین بالامراء المترفعین عن سیرة الفقرا»:

تَرَفَّعَ عَنْ أَصْدِقَائِهِ : تَعَلَّی ، شَعَرَ بِالغُرُورِ
ترفع بمعنی خودبرتربینی و مغرور بودن و بنابراین "المترفعین" صحیح است.

sara در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱:

معمولا عطار نام خود را در آخر غزل میاورد اما در این غزل گفته شده فرید!!

علی در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:

سلام
من این رباعی را در دیوان شمس تصحیح استاد فروزانفر نیافتم
لطف کنید منبعی مکتوب برای انتساب آن به مولوی ذکر کنید

سودابه مهیجی در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۵:

در ابیات 1 تا 11 شاعر در وصف خروس سخن می گوید

۱
۴۰۸۱
۴۰۸۲
۴۰۸۳
۴۰۸۴
۴۰۸۵
۵۶۲۱