نسیم صبح سعادت! بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن، در آن زمان که تو دانی
تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت
به مردمی، نه به فرمان، چنان بران که تو دانی
بگو که جان عزیزم ز دست رفت، خدا را
ز لعل روحفزایش ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت، چنان بخوان که تو دانی
خیال تیغ تو با ما، حدیث تشنه و آب است
اسیر خویش گرفتی، بکُش چنان که تو دانی
امید در کمرِ زَرکِشات چگونه ببندم؟
دقیقهای است نگارا در آن میان که تو دانی
یکی است تُرکی و تازی، در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن، بدان زبان که تو دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، از حافظ شیرازی، به بیان مضامین عشق، راز و سرّ در ارتباط با محبوب میپردازد. شاعر به محبوب خود اشاره میکند و از او میخواهد که در زمان و مکان مناسب، به دیدار او بیاید. او بیان میکند که عشق و اشتیاقش به محبوب چنان عمیق است که حتی جانش را هم به خاطر او فدای میکند. همچنین، به اهمیت زبان و بیان در عشق اشاره کرده و از محبوب میخواهد که با کرامت و لطافت با او رفتار کند و عشق را به زبانی خود بیان کند. در نهایت، شاعر عشق را به عنوان یک معامله میان دو طرف توصیف میکند که در آن هر یک باید زبان و احساسات خود را به خوبی درک کنند.
هوش مصنوعی: نسیم صبح خوشبختی! به یاد داشته باش که تو میدانی چه زمانی باید به کوی خاصی بروی.
تو در خلوت پیامآور اسراری و علاقمندان، چشمانتظارت هستند؛ امور را آنچنان که میدانی مهربانانه تدبیر کن نه به حکم و اجبار.
هوش مصنوعی: بگو که جان گرامیام از دست رفت و از خداوند بخواه که به خاطر لبهای زیبایت، روح من را شاداب کند، آن کس که تو او را بهتر میشناسی.
هوش مصنوعی: من این کلمات را نوشتم جوری که دیگران نتوانند بفهمند، تو هم بر اساس مهرت، به طریقی که خودت میدانی، بخوان.
هوش مصنوعی: خاطره و تصور از تیغ تو در ذهن ما مانند داستان تشنگی و آب است. تو ما را در بند خودت گرفتهای، بکش ما را به همان صورتی که خودت میدانی.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به امیدواریام در قابِ زرین تو ادامه دهم؟ لحظهای است، ای محبوب، که تو به خوبی از آن آگاهی داری.
هوش مصنوعی: یک زبان و دو فرهنگ وجود دارد، پس در این زمینه حافظ داستان عشق را روایت کن، به زبانی که تو به خوبی میفهمی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
همین شعر » بیت ۵
خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
ایا صبا خبری کن مرا از آن که تو دانی
بدان زمین گذری کن در آن زمان که تو دانی
همین شعر » بیت ۱
نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
نسیم صبح، کرم باشد آن چنان که تو دانی
گذر کنی ز بر من به نزد آنکه تو دانی
پیام من برسانی، بدان صفت که تو گویی
سلام من برسانی، بدان زبان که تودانی
چو راز با کمرش در میان نهی بشگرفی
[...]
ایا صبا خبری کن مرا از آن که تو دانی
بدان زمین گذری کن در آن زمان که تو دانی
چو مرغ در طیران آی و چون بر اوج نشستی
نزول ساز در آن خرّم آشیان که تو دانی
چنان مران که غباری بدو رسد ز گذارت
[...]
رو ای صبا بر آن سرو دلستان که تو دانی
زمین به بوس که منت در آن زمان که تو دانی
چو شرح حال تو پرسد ز محرمان به اشارت
بگو که قاصدم از جانب فلان که تو دانی
پس از نیاز به او عرض کن چنانکه نرنجد
[...]
بیار ساقی از آن می بدان نشان که تو دانی
به کام تشنه ما ریز آنچنانکه تو دانی
خمار عشق ز سر کی رود برون از می
ز باده خانه لعلت بیار از آنکه تو دانی
من این دو بیت نوشتم ز شور مطرب مجلس
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.