احمد رحمت بر در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او:
تاج ناطق گشت کای شه ناز کن
چون فشاندی پر ز گِل پرواز کن
پر از گِل فشاندن: ترک تمایل شهوانی کردن.
شرح مثنوی، جعفر شهیدی، جلد 5.
احمد رحمت بر در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او:
تاج ناطق گشت کای شه ناز کن
چون فشاندی پر ز گل پرواز کن.
پر از گل فشاندن: ترک تمایل شهوانی کردن.
شرح مثنوی، جعفر شهیدی، جلد 5.
علی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴:
بیت 8 بشنو از قول خدا
ناشناس در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴:
بیت8. بشنو از قول خدا
مهدی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
آیا کسی توضیحی به خط زیر دارد؟
گفت یزدان زان کس مکتوم او
شلّه ای سازیم بر خرطوم او
احمد رحمت بر در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او:
تا رود انصافْ ما را در سبق.
سبق در اینجا یعنی «آنچه بطریقت مداومت از پیش استاد بخوانند».
معنی مصرع چنین است: تا انصاف سرلوحه درس ما شود.
Fatima در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:
اگر صد ره بپیمایی در اینجا یعنی اگر صد بار اندازه بگیری
درنتیجه بیت نهم ( در وصف معشوق سعدی) به این معنی است که اگر صد بار کمرت (میانت) و مویت را اندازه بگیرن کمرت باریکتر از تار مو و بلندی مویت تا روی کمرت است .
سجاد در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق:
ای دوستان مرا بکشید ، بکشید
چراکه در کشتن من زندگی در زندگی است
ای روی روشن و ای روح جاویدان
روح مرا جذب کن و مرا با دیدار خود دریاب
مرا دوستی است که دوست داشتنش وجودم را کباب مبکند
اگر بخواهد بر چشم من پا نهد کاش بیاید و پا نهد
محمد در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۳۷:
مصرا دوم بیت اول "به دستم " درست است
سلطانی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۵ - اطوار و منازل خلقت آدمی از ابتدا:
آیا ابیات نخستین این شعر، بیانگر اعتقاد مولانا به تناسخ نیست؟!
بهرام در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:
در پاسخ علیرضا جان پیشگو
سعدی ضرب المثل را با شعر خود وفق نداده بلکه این کلام پرنفوذ اوست که تبدیل به ضرب المثل امروز ما شده.
جواهری در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۰:
با سلام.این غزل زیبا از جهت معنا هماهنگی خاصی با اولین مثنوی مولوی دارد.
خلیل رحیمی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
در بیت اول در خصوص اشکال وزنی در نسخه چاپ انتشارات داریوش آمده: هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا
با تشکر از دوستان ادب دوست و شب به خیر.
---
پاسخ: با سپاس، «صد» اضافه شد.
مهدی کریمی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۶:
" ی " در "کردی" و " خوردی" ، " ی " استمرار است.
روفیا در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:
حسن گرامی
درود
تامل به معنای نیک نگریستن است.
که از ملزومات اندیشیدن است.
ولی در زبان عربی هنگامی که ریشه فعلی وارد بابی می شود ( مثل امل در باب تفعل که میشود تامل ) ضرورتا همان معنای سابق خویش را حفظ نمی کند.
گاهی حتی از نظر معنایی باژگون میشود.
علیرضا۸۸ در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - آغاز داستان:
معمور درست است و به معنای آباد میباشد
محمد در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۴ - حکایت بایزید بسطامی:
سلام دوستان
واقعیتش از مطالب گفته شده خیلی لذت بردم ، مخصوصا که همگی با ادب و نزاکت بیان عقیده شده ( اینو جدی میگم) ، واقعیتش اینکه در قران شرط کافر نبودن را ایمان به خدا و قبول آخرت و روز جزا بیان شده ، و این کار با تعدد فراوان آمده ، از نظر من گفته هایی که از زبان حضرت محمد(ص) و تاییدی که شخصی بنام مولانا روی او میگذارد ، احتمالا به واقعیت نزدیکتر است تا برداشت ذهنی خودم ، من استدلال آقای محدث را بیشتر می پسندم .
بیایید قبول کنیم که آن بزرگی و مقامی که در این شعر بطور مثال نسیب شخصی بنام حضرت محمد(ص) شده ، فقط و فقط بخاطر بریدن از منافع شخصی و مقدم شمردن رضای خدا بر منافع و سود خود به دست آمده و لا غیر ، راستی در کل طول زندگی خود شخصی را با این خصلت دیده اید ؟ یا سراغ دارید ؟ یا اصلا هیچ وقت تصور دیدن و پیدا کردن یک چنین شخصی را در آینده میکنید؟ داشتن این خصلت ( مقدم شمردن رضای خدا بر منفعت شخصی) هست که انبیا را یگانه کرده ، به همین سادگی ، هرکسی که مدعیه ، بسم الله ...
علی در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:
این شعر رو استاد توی جلسه شعرا خونده بعد از شعر (بلالی باش)؛نظرات دوستان رو دیدم و اشتباهاتی رو دیدم برای اینکه ابهاماتی که خوانندگان دارند رو ازبین ببرم درمورد همه چیز این شعر حرف میزنم.حرفام بااستناد به صوت استاد بهجت تبریزی هستش
وقتی استاد شروع میکنه به خوندن میگه: سن یاریمین قاصیدی سن (خیالیمادییرم بیر خیال دیر)ایلن سنه چای دمیشم
استاد توی اخر شعر بلالی باش که میخواست این شعررو بخونه میگه (بیر گون خیالی چوخ ووردو باشیما بونویازدیم =>یه روز خیالش خیلی زد به سرم اینو نوشتم )
توی بیت اول ایلن درست هستش. گرچه ایلش نوشته شده چای هم به معنی همون چایی هستش توی نظرات دیدم که گفته شده به معنی رودخانه هستش ولی به نظرتون این معنی درسته[بشین استراحت کن به تو رودخانه گفتم]؟؟
یک بیت اضافی هم توی کتاب حمیدمحمدزاده دیدم ولی توی صوت نشنیدم
دربیت هفتم مصرع دوم پای درسته
این شعر رو بعد فوت عزیزه خانوم(همسراستاد) نوشته
ناشناس در ۹ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
سمانه جان
حالا این غزل سعدی به کنار، اما آن گونه تعبیرات را هم برای معبود و خالق به کار می برند.
می دانید دَلال-نه دلّال- چیست؟
حمید- م در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲ - مرداس تازی و فرزند ناخلفش ضحاک: