ت در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:
سال ( دنیا)دگر که دارد امید نوبهاری
سالار فرحزادی در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
دهان بندی: از حیرت دهان بسته شود(در اثر تجربه آن ماجراهای نقل شده در دریا).
مراد از افیون: کنایه به گیج و ناتوان شدن عقل از ادراک حقایق در اثر حیرت.
این تبدیلها: تبدیل شدن سودا به مجنون. تبدیل دل به دوزخ. تبدیل دو چشم به جیحون. تبدیل شدن سیلاب به رباینده. تبدیل راوی به کشتی. تخته تخته شدن کشتی. تبدیل شدن دریا به خشکی و..... الی آخر.
تبدیل: همچنین موضوع مرگ تبدیلی در مثنوی. دریا مُرد خشکی پدیدار شد و یا خشکی آمد دریا مُرد و تمام تبدیل های ذکر شده.
بی چون: 1 - بی مانند، بی نظیر. 2 - خدای تعالی .
.... در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:
ایا وزن درست تشخیص داده شده؟
سیدمحمد در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:
با پوزش از جناب تهمورث گرام
گمان میکنم در نوشتار شما اشتباهی ست
به سروده ی شاعر خوش قریحه ی دوران قاجار ، مرحوم ادیب الممالک فراهانی ، هفت خط جام چنین است
میفرماید :
هفت خط داشت جام جمشیدی
هر یکی در صفا چو آیینه
جور و بغداد و بصره و ازرق
اشک و کاسه گر و فرودینه
به فرمایش استاد سید محمد جعفر محجوب
جور ، معرب کلمه ی گور ِ فارسی ست که نام قدیم فیروز آباد فارس بوده است و مرکز حکومت دیلمیان ، چون عضدودالدوله از مرگ هراس داشته و از کلمه ی گور بسیار متنفر بوده ، نام ان شهر را از گور به فیروز آباد تغییر داده ، ،، پس خط پنجم پیمانه بصره است و خط ششم بغداد ، و جور را با بلخ نسبتی نیست
با حترام
محسن شفیعی در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
بیت دوم مصراع اول
پرده شرم است مانع در میان ما و دوست
طبق چاپ محمد قهرمان
Abdul Waris Ahmadi در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:
غرل زیبا است وقتی عبدالکریم سروش آنرا دیکلمه میکند وبا آواز جادویی استاد شهرام ناظری خوانده میشود مزیت آن مظاعف میگردد.
سوالی ازسایت وزین گنحور داشتم که امیدوارم با لطفی که دارند نظر خویش شریک سازند.
بیت ششم غزل:
مزنی تو زخمه وبر میرود
تا به گردون زیر وزارم روزوشب
درمصرع دوم کلمهء زیر به کسر ه اول هم توسط آقای سروش وهم توسط استاد ناظری خوانده شده اما درشمال افغانستان آنرا به فتحهء اول میخوانند که معنی را رساتر میرساند تا نظر اهل نظر چه باشد؟
حسین روحانی در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را:
درود بر شما دوستان
بیت هشتم مصرع دوم فک کنم باید بشه
به شیرین درسرایت کرد خوابش
طهمورث در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:
پیمانه چو پر شود چه بغداد و چه بلخ صحیح است زیرا خط پنجم پیمانه شراب به نام بغداد بوده خط ششم بصره و خط هفتم جور یا بلخ و این سه خط انتهایی پیمانه حکایت از پر شدن پیمانه داشته و فرقی میان خط پنجم و هفتم نیست هر دو پر محسوب میشوند
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۰ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
سلام
در این غزل میشه چندین بیت را نسبت داد به پیامبر صل الله علیه وسلم
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
سلام وادب
اگرمصرع دوم بیت 5 اصلاح شود بجای افتد افتاد بیاد خیلی خوب میشود
عمر شیردل در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۸ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۳ - دعا:
در بیت اول مصرع دوم به جای "نشهٔ" باید "نشه" نوشته شود.
خشایار در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱ - المقالة الاربعون:
یعنی نابود کرد همه رو گذاشت سرجاش
داود عبدالهی در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:
در بیت دوم این شعر اشتباهاً نوشتهاید: "میخور"
که چون با نیمفاصله نوشتهاید؛ به صورت فعل mikhor خوانده میشود.
بهتر است با فاصله بنویسید. یعنی: "می خور".
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
بیشتر غزلیات عراقی تصوفی است ودر اشعارش غالبا اهل ریا تظاهر پیشگان را کوبیده است
مباح یک فعل جایز است
اما در مقابل خرابات نقیضش مناجات می خواند
مناجات لذت دارد نه مباجات
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۲ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
سلام به تائید برادر علی محمد بیت دوم
(خواهی که راه یابی بی رنج برسرگنج)
زیبا می آید
داکتر ق. مصلح بدخشانی در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:
با عرض درود و سپاس، در ین غزل بعضی کلمات قابل تصحیح می باشد، به قرار زیر:
در آخر مصراع اول بیت دوم، حرف "ق" از چاپ بازمانده است، که منظور کلمه ی عاشق است، همچنان در مصراع دوم همین بیت به جای (!ززن)، (ازین) درست است.
بی درد نجوشد نفس از سینهٔ عاشق
موجی که ازین بحر دمد شعلهٔ آه است
در مصراع اول بیت هفتم به جای رباب، ارباب درست است.
تنگ است به ارباب نظر وسعت امکان
این بیخبران را لب ساغر لب چاه است
در مصراع اول بیت یازدهم به جای محال ست، محال است درست است.
بیعشق محال است بود رونق هستی
بیجلوهٔ خورشید جهان نامه سیاه است
و در مصراع اول مقطع غزل به جای کلمه ی شعبه، کلمه ی کعبه و به جای کلمه ی چشمش، کلمه ی چشمت درست است.
بیدل نکند کعبهٔ جان جلوه به چشمت
تا گرد جسد آینه دار سر راه است
مهدی کاظمی در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۸ - تعظیم ساحران مر موسی را علیهالسلام کی چه میفرمایی اول تو اندازی عصا:
ممنون از روفیای عزیز
کر اصلی کش نبد ز آغاز گوش
لال باشد کی کند در نطق جوش
اونیکه از اول ناشنوا بدنیا میاد دیگه هیچوقت حرف زدنم یاد نمیگیره و سعی در بگفت آمدن هم نمیکنه .... باید گوش کرد و کسب کرد و در کسب همت داشت
زانک اول سمع باید نطق را
سوی منطق از ره سمع اندر آ
برای اینکه برای سخن گفتن اول میبایست شنید پس برای اینکار از راهش که شنیدن و خاموش بودنه وارد شو و از صاحب دلی استمداد همت کن ... که راه بسی صعب است و عقل عقیله و نفس دام است
وادخلوا الابیات من ابوابها
واطلبوا الاغراض فی اسبابها
برای وارد شدن به خانه ها از درب بیا تو ......و برای دست یافتن به ...هدفی ...باید به ...وسیله... های به آن دست اندازید برای بیرون اومدن از چاه باید رسن را گرفت ....
نطق کان موقوف راه سمع نیست
جز که نطق خالق بیطمع نیست
و گفتن بی آموزگاری که محتاج به شنیدن نداره به غیر از کلام الله نیست اوییکه طمعی از کسی برای استماع ندارد و ما اگر مدح شاه میگوییم از فرط وارستگی اوست که بینظیر است و استاد ازلی ما اوست و ما سایه اوییم .... اوست که حقیقت است و دیگر هیچ ......
سید محمد در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۸ - تعظیم ساحران مر موسی را علیهالسلام کی چه میفرمایی اول تو اندازی عصا:
چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
به نهان از او بپرسم به شما جواب گویم
با پوزش
منم در ۹ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
سلام تا جایی که من میدونم حافظ به دلیل محدودیت هایی که در غزل سرایی به دلیل حاکم زمانش داشته خیلی جاها رندان افراد پارسا و شیخ و...حاکم زمانه و افراد بد به شمار میرفتن.مثلا:خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند/ساقی بده بشارت «رندان »پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه ی می آلود/ای«شیخ پاکدامن»معذور دار مارا
Moh Moh در ۹ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷: