گنجور

حاشیه‌ها

عیسی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:

دقیقا. آنچه که شما گفتید رو هرگز نمیشه نقض کرد. احسنت.

حمید سامانی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

دوستان نظرهای مختلفی نوشته اند
بزرگترین مشکل املا و نگارش صحیح و دانستن معنای درست کلمات است که قسمت بزرگی از نقدها را در بر میگیرد
همگی میدانیم که متأسفانه فرهنگ امانت شعر و پرهیز از تحریف در کار نیست به عمد و یا به میل و سلیقه خود و در موردی از نادانی اشعار شاعران تغییر پیدا میکنند و با اشتباه دست به دست میگردند با این وصف ابتدا بایستی خوب به معانی مختلف کلمات توجه کرد و معنای مجاز و صحیح را در نظر گرفت در این صورت تفهیم و تفسیر شعر به مراتب دقیقتر و لذت بخشتر میشود
با این همه انتظار میرود که دست اندرکاران تارنمای گنجور در نوشتن اشعار دقت بیشتری به خرج دهند که بازدید کنندگان مشتاق چیزی را به دلیل سهل انگاری دیگران اشتباه یاد نگیرند
خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
در این مصراع خیره کشیست صحیح است نه خیره کشی است
همینطور در
دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
دردیست صحیح است
دوستی ایراد غلطی گرفته است, در مصراع دوم بیت چهارم صد صحیح است نه سد
در بیت یکی به آخر مانده
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
عشق صحیح است و حرف "ی" اضافه است و احتیاج به مکث بعد از ره است
به این صورت گر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرد
در بیت آخر
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن
بوالعلا به معنای فرد احمق و نادان است و احتمالا اشاره به ابوالعلا معری که خانم فرزانه توضیح داده اند و مفهوم مصراع بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی ساده است و آشکار
مفهوم مصراع آخر چنین است که از ابوعلی سینای دانشمند بگویید و صحبت کنید که درس عبرتی برای افراد نادان باشد
درود بر تمامی دوستداران ادبیات فارسی

کمال در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:

4624

نسیم رادمنش در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۸ - تفسیر کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیّاً فَأَحْبَبْتُ اَنْ اُعْرَفَ:

زیر این دکان تو مدفون دوکان.
دو کان کدام هاست؟

حامد در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:

بحری است غیر ساخته از موج‌های خویش
ابری است عین قطره به بازار آمده
شکی نیست که همه علوم از یک چشمه منشعب میشه و هر کسی از دیدگاه خودش به حقیقت نگا میکنه یکی به نام فیزیک دیگری ادیبات یا حتی مکتب دینی
از نظر من این فضا سازی زیبا از حقیقت هستی در شعر عطار شبیه بحث فراکتال هست و کما اینکه هیچ دلیلی نداره که مرجع و میزان هر چیز رو علم امروز بشر دانست ای بسا نظر عطار به حقیقت نزیکتر باشه

محمدرضا در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

شمس شکرریز تویی,مفخر تبریز تویی
لخلخه امیز تویی خواجه عطار مرا

سحر در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

متصل است او... معتدل است او به چه معنی هست دوستان؟

عیسی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:

آه مظلومان کند اولاد ظالم را کباب
پله این ناوک دلدوز دور افتاده است
صائب می گوید آه وناله مظلومان علاوه بر ظالم دامن فرزندان ظالم را می گیرد:

۷ در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

*ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی
*تا خون دل مجنون از دیده نپالاید
نپالاید=از پالودن به معنی تراویدن=نشت کردن=فرو ریختن=روان شدن
روایت درست تر:
*ترسم که کند لیلی هر دم به جفا میلی
*تا خون دل مجنون از دیده بپالاید

۷ در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

سرهاست در این سودا چون حلقه زنان بر در
تا بخت بلند این در بر روی که بگشاید
حلقه=کوبه در سودا=خیال
چه سرها که در خیال رسیدن به یار چون کوبه بر در کوبیده شد و در گشوده نشد باید دید بخت با که یار است و در به روی که گشوده میشود.(تا یار که را خواهد و میلش به که باشد).

۷ در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

*من آن قیاس نکردم که زور بازوی عشق
عنان عقل ز دست حکیم برباید
روایت دیگر:
*من این قیاس نکردم که زور پنجه عشق
عنان عقل ز دست حکیم برباید
نگفتمت که به ترکان نظر مکن سعدی
چو ترک ترک نگفتی تحملت باید
سعدیا مگر نگفته بودم که مهرویان را منگر زیرا اگر ترک مهرویان نکردی رنج خواهی کشید.

میر ذبیح الله تاتار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

سلام
این غزل بوی افسردگی وناامیدی دارد
در این اینگونه غزلها همیشه صحبت از ناپایداری وبی وفایی دنیا وخوش بودن ومستی وبازگوی نصیبه و قسمت ازلی است که حافظ بدان می اندیشد.
در بیت چارم میگه :
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است
درپیش چشم عاقل و در مسیرعمر ودر این دوره پرآشوب ، دنیاومشغولیات آن ناپایداروبی اعتبار به نظر میرسد.

۷ در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

در سرای در این شهر اگر کسی خواهد
که روی خوب نبیند به گل برانداید
برانداید=برانداییدن=براندودن=گل گرفتن
اگر کسی در شهر هست که میخواهد چشمش به مهرویان نیفتد باید در خانه خود را گل بمالد(بیرون نیاید)

۷ در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

نیارد=نیاورد
سخن به درازا کشید اما داستان عشق دوست همچنان پابرجاست زیرا یاد یارهرگز دلسردی و اندوه نیاورد

مصطفی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

هیچ بزرگواری میدونه معنای "نیارد" در بیت پیش از پایان چیه؟ بسیار دور میدونم که به معنی "نمی آورد" باشه

مصطفی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

بزرگواری میدونه معنای "برانداید" در بیت پایانی چیه؟

میر ذبیح الله تاتار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:

سلام
دراین غزل حافظ از یک شاعروهمکارومدعی خودنیزگله مند است که او پی به ارزش واقعی اشعار حافظ نبرده ودر حق اوقضاوت غلط کرده است چنین استنباط میشود در کدام مجلس شعروادب شاعری رسمی گونه اشعار شعرا را نقدونظرمی کرده وبه علت تنگ نظری وحسادت به حافظ کم لطفی نشان داده است. این مجلس ادبی شاید زمان شاه شجاع ویا امیر مبارزالدین بوده باشد.
دربیت ششم :
حدیث مدعیان و خیال همکاران
همان حکایت زردوز و بوریاباف است
ادعای مدعیان شعروبلاغت وخیال پردازی های همکار شاعر عینا به حکایت ادعای همکاری حصیرباف است که باخیاط زردوز دارد.
در بیت مقطع میفرماید
خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ
نگاه دار که قلاب شهر صراف است
حافظ ! از مقوله بگذرواین سخنان موجه چون طلای ناب خودرا باکس در میان مگذار که جاعل ودغل بازشهر، جای صراف را گرفته است .

میر ذبیح الله تاتار در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

سلام
این غزل پس از کشته شدن ابواسحق سروده شده است گفته میشود دل بستگیی که حافظ با ابواسحق داشت از این رویداد کاملا افسرده حال شده برای رهای از اندوه غم به می و گردهمای بادوستان یگرنک روی می آورد
دربیت سوم میگه
این گل هنوز نشکفته بود که پژمرده شدوزمانش فرارسید.ای بلبل بنال که ناله پریشان حالان ، حال و هوایی دارد.

شاهین داوری در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » وطن در خطر است:

مصرع اول اشتباه نوشته شده و وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن نقض شده
غلط:مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است
صحیح:مهرگان آمده و دشت و دمن در خطر است

۱
۳۹۷۶
۳۹۷۷
۳۹۷۸
۳۹۷۹
۳۹۸۰
۵۶۶۴