گنجور

 
عراقی

مست خراب یابد هر لحظه در خرابات

گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات

خواهی که راه یابی بی‌رنج بر سر گنج

می‌بیز هر سحرگاه خاک در خرابات

یک ذره گرد از آن خاک در چشم جانت افتد

با صدهزار خورشید افتد تو را ملاقات

ور عکس جام باده ناگاه بر تو تابد

نز خویش گردی آگه، نز جام، نز شعاعات

در بیخودی و مستی جایی رسی، که آنجا

در هم شود عبادات، پی گم کند اشارات

تا گم نگردی از خود گنجی چنین نیابی

حالی چنین نیابد گم گشته از ملاقات

تا کی کنی به عادت در صومعه عبادت؟

کفر است زهد و طاعت تا نگذری ز میقات

تا تو ز خودپرستی وز جست وجو نرستی

می‌دان که می‌پرستی در دیر عزی و لات

در صومعه تو دانی می‌کوش تا توانی

در میکده رها کن از سر فضول و طامات

جان باز در خرابات، تا جرعه‌ای بیابی

مفروش زهد، کانجا کمتر خرند طامات

لب تشنه چند باشی، در ساحل تمنی؟

انداز خویشتن را در بحر بی‌نهایات

تا گم شود نشانت در پای بی‌نشانی

تا در کشد به کامت یک ره نهنگ حالات

چون غرقه شد عراقی یابد حیات باقی

اسرار غیب بیند در عالم شهادات

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۸ به خوانش سهیل قاسمی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عراقی

دیدی چو من خرابی افتاده در خرابات

فارغ شده ز مسجد وز لذت مباحات

از خانقاه رفته، در میکده نشسته

صد سجده کرده هر دم در پیش عزی و لات

در باخته دل و دین، مفلس بمانده مسکین

[...]

نورعلیشاه

ما عاشقان مستیم افتاده در خرابات

باما سخن مگوئید از زهد و زرق و طامات

چندان شدیم سرمست از جام عشق جانان

کز خود نمیشناسیم تسبیح از تحیات

ایزن صفت ز غفلت خواب و خیال تا کی

[...]

رضاقلی خان هدایت

ای زن صفت به غفلت خواب و خیال تا کی

مردانه وار بگذر زین خواب و زین خیالات

از کشف و از کرامات بیهوده چند لافی

حیض الرجال آمد این کشف و این کرامات

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه