گنجور

حاشیه‌ها

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - از زبان اهل خراسان به خاقان سمرقند رکن‌الدین قلج طمغاج خان پسرخواندهٔ سلطان سنجر:

ابیات این بیت نه، ابیات این قصیده.
با معذرت.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - از زبان اهل خراسان به خاقان سمرقند رکن‌الدین قلج طمغاج خان پسرخواندهٔ سلطان سنجر:

در شعر شاعران عصر منتهی به مشروطه، مانند وقایع فروش دختران قوچانی، برخی از ابیات این بیت بارها مورد تضمین شاعران قرار گرفته است.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۵ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - (گویا در ادامهٔ قصیدهٔ دی بامداد عید که بر صدر روزگار ...):

در برخی نسخ به جای پیش، بیش دیده ام و انسب هم همین بیش است.
اگر چه هر دو هم فاقد معنای صحیح نیست.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۴ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - (گویا در ادامهٔ قصیدهٔ دی بامداد عید که بر صدر روزگار ...):

مدح قبیح.
وی پیش از آفرینش و کم ز آفریدگار
تعبیری است مناسب حال معصومان و بس.
در تذکره ی نصرآبادی قضیه ی تضمین این بیت در شعر یک شاعر که در محل خود به کار برده شده، آمده است.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۹ - در مذمت اهل سوق:

بازار یکی مزرعهٔ تخم فسادست
امثال پروین و ابن یمین و ایرج به شدت و در حجم کمتری سعدی وامدار انوری در قطعات داستانی خویش اند.
اگر چه مثلا پروین و ایرج مضمون خیلی از داستان ها را از غربی ها گرفته باشند باز در ساختار ترسیمی داستان مقلد و مدیون انوری اند.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۱ - اسب پیری را مذمت کند:

بیعت بوبکر و آن فضل اقیلونی چه بود
مصلحت دید علی وان فتنها چون خوابنید
فضل را برای مدح به کار می برند ولی انوری در اینجا ذم بما یشبه المدح می کند و منظورش از فضل، طعنه زدن بر خلیفه ی مثلا اول است.
اقیلونی اشاره به جمله ای است که او بارها به صورت های مختلف در دوران دو ساله ی حکومتش می گفت: اقیلونی و لست بخیرکم و علی فیکم: مرا رها کنید و از خلافت بر کنار دارید وقتی که علی[ع] در میان شماست و حال ان که من بهترینتان نیستم.
بهتر است «مصلحت دید» که کلمه ی واحدی است جدا از هم نیاید یا دست کم با نیم فاصله بیاید.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۷ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۸ - در موعظه:

مضمون شعر به اشعار انتهای زندگی انوری می ماند.
فقط مشکلی که در میان است نگاه غیر مثبت وی به تأهل حتی در همین شعرش است.
احتمالا انوری در هر دو مقطع زندگی اش، دل خوشی از زن و فرزند نداشته.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۵ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۹ - مطایبه:

در مضمون شعر دیگر انوری:
ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم
کاندر طلب راتب هر روز بمانی
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی
در نگاه کلی، انوری اشعاری را که پیرامون مقایسه ی مال و هرزگی و لودگی با دانش سروده و بخش اول را ترجیح داده و بدان توصیه نموده، مربوط به دوران شعر گویی اش است.
اما در دوران عزلت و گوشه گزینی، به شدت هر چه تمام دانش(و تقوا) را بر دنیا و ما فیها ترجیح می دهد.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۸:

مضمونی فوق العاده و پر حکیمانه....
یعنی هیچ نفسی را بی هوده بر باد نداد و قانون زیان گریزی مطلق را عمل نمود...

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۱۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۱:

انوری جز در اواخر زندگی، شعر عارفانه ندارد. اگر این شعر متعلق به آن دوره باشد و بخواهیم عرفانی اش معنا کنیم یکی از معناهایش این می شود:
اعرفوا الله بالله.... خدا را به وسیله ی خدا بشناسید.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۱۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۳ - در ذل سوئال:

لطفا یات بشود یا

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۱۲ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۴ - در نصیحت نفس:

بهتر است «شهنامه‌گو» هم به این صورت نوشته شود: شهنامه، گو؛ یا لااقل به صورت نیم فاصله نباشد تا توهم نشود «شهنامه‌گو» یعنی کسی که شهنامه را بازگو می کند. مثل نقالان و راوی های شعر.
اشاره ای هم که در بیت دوم به راویان دارد نشان می دهد فرهنگ راوی که در اشعار تازیان رواج داشته و تقریبا در دو قرن اخیر منقرض شده، در ایران عصر انوری هم بوده است.
فرهنگ و شغلی که رواج آن به قرن هشتم نرسیده و از بین رفته است.
خوش صدایی و حافظه ی خوب و تسلط در مجلس گردانی و این دست امور، از خصوصیات راویان شعر بوده است. روح خوبانشان شاد.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۴ - در نصیحت نفس:

در کمال بوعلی نقصان فردوسی نگر
هر کجا آمد شفا شهنامه‌گو هرگز مباش
شعر را-با مصداق قرینه ای فاخر چون شاهنامه- در قبال فلسفه -با مصداق قرینه ای فوق العاده چون کتاب شفا-نکوهش می کند. چنانکه فردوسی را در برابر پورسینا.
شعری که به انوری منسوب است که پیرامون فردوسی گفته:
او نه استاد بود و ما شاگرد
او خداوند بود و ما بنده
اگر واقعا از انوری باشد مربوط به دوران طرفداری اش از شعر است و شعر فعلی مربوط به دوران عزلت و دربار گریزی و شعر و شاعر ستیزی اش.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۵:

روشن است که از اشعار انتهای زندگی انوری است.
احتمالا حوالی سال های 555 تا 570

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۴ - در مذمت شعرا:

از ارتباط شعر با طمع سخن می گوید.
خود انوری ده ها سال-حدود سی سال- شعر طماعانه گفته و بعد پشمیان شده و توبه ای واقعا جدی نموده و این شعر را در اواخر زندگی سروده است.
عدم توجه به دو مقطع خاص زندگی اش موجب می شود وی را ثنوی المشرب و دارای روحیه ی تناقض آمیز بخوانیم چنانکه استاد شفیعی کدکنی هم در کتاب کم ارزشی، به اشتباه- و مقداری نیز از روی بی انصافی- انوری را ثنوی و دوگانه پرست می خواند.
در باب قناعت و طمع وی و طرفداری اش از شعر و شعر ستیزی اش و مباحثی دیگر نیز دکتر همین اشتباه را مرتکب شده است.
مصرع طیرگیها هم غلط املایی دارد. تیرگیها.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - مطلع دوم:

راء شمر(لعین) را باید به کسره خواند تا با ابتدای مصرع در تناقض نشود.
کاش گنجور یک بازبینی إعرابی و زیر و زبری نیز در اشعار انجام می داد.
به امید آن روز.

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۵:

موحد دانستن ترسایان و زردشتیان!!!:
لا حاجبی است بر در الا شده مقیم
کو ابلهان باطله را می‌زند قفا
بی‌حاجبی لا به در دین مرو که هست
دین گنج خانهٔ حق و لا شکل اژدها

تضمینی در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

حسین جان یا سید جان یا حتی سمانه جان که شاید همه تان یکی باشید.
ممنون از راهگشایی شما. با نظر شما فهمیدم که چه مقدار منطقی و حساب شده سخن می گویید.
راحت است انسان بر اثر دانش اندکش حرف های بی مبنا بگوید و بعد خودش یا همفکرانش با این توجیه که اهل فن آن سخنان بی مبنا را می فهمند، از جواب دادن طفره ببرد.
مهم نیست. تا بوده چنین بوده...
گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار
کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست؟
شاد باشید دوست دانای من.

سید در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

جان مطلب همان است که : بانو روفیا نوشتند:
تنها آن کودک بیچاره بود که تقابل ذاتی آن بازیگر ها را جدی انگاشته بود!
و بسیار زیبا ست که :
اگر نیک بنگریم همه با یکدگر در صلح و آشتی اند
و بانویی نوشتند :
دنیا به همین تضاد و همین هارمونی زنده و در گردش است
جمع اضداد است این عالم ، ولی
بشنو آهنگ اش اگر صاحب دلی
آفرین بر شمایان

حسین در ‫۹ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

بعضی مطالب هست که اهلش میفهمند
شما احساسی و انشاگونه و کاملا غلط حساب کن

۱
۳۹۶۴
۳۹۶۵
۳۹۶۶
۳۹۶۷
۳۹۶۸
۵۵۴۷