گنجور

حاشیه‌ها

;اکرم افضلی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:

شعر ی از فریدون مشیری در جواب این ابیات خیام
برگ درخت و زمین را نگاه کن
این برگ خاک می شود
و این خاک باز ،برگ
ما پاره ای از جان جهانیم،،بی گمان
بودیم در تار و پود آن
هستیم بعد از این
همراه او روان
در تنگنای خاک اگر چه
این پاره ها زهم می پراکند
هر پاره زندگی بی مرگ خویش را آغاز می کند
تا باز ،کی ،کجا
ده ،ضد، هزار سال دگر
با کدام برگ
در پیکر کدام گیاه از کدام دشت
یک صبحدم جوانه زنان سر برآورد
بار دگر به چهره خورشید بنگرد

حدیث در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

تنها شهریار نیست .شهریار شهرش را برای معشوق گفته .اما مثلا حافظ برای یک مهشوق نگفته

متصل در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

عالیه این شعر ... مرحبا

محمد ع.ا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵:

من در فکر این بودم که چه قدر دنیا مسخره میشه وقتی بتونیم دنیا رو چنان بسازیم که دلمون میخواد...دقیقا مثل کارتون و انیمیشن میشه،البته کسانی که درگیری کمتری با پارامتر های ایده ال گرایی و کمال گرایی دارن مشکلی با این قضیه ندارن و دنیای ساختگی واین چنینی براشون مطلوبه
و داشتم به این فکر میکردم این شاعر بزرگ با اندیشه ای بسیار بلند که افکارش مشرف بر حکمت و فلسفه و علوم نظری و تجربی است و حتما بر فلسفه و حکمت افرینش فلک و اینکه برای تعیین ارزش واقعی هر چیزی(انسان) باید حتما اون رو در شرایط واقعی امتحان کرد اگاه است،پس قطعا حتی فکر ایراد به افرینش و حکمت خدا رو هم نکرده پس چرا فکر ساختن این فلک رو داره؟
تا اینکه خیلی زود نظرم به نقطه عطف این شعر در رابطه با افکارم جلب شد
و حقانیت نسبت دادن مقام حکیم به ایشان در نظرم امد
داستان از این قراره که هر کسی دوست داره به کام دلش برسه و فلک بر وفق مرادش بچرخه ولی در واقع و طبق اصول این کاری عبث و غیر عقلانیست و اینکه چرا و به چه قیمتی هر کسی باید بتونه دنیایی دلخواه داشته باشه فقط به مجرداینکه میخواد به امیالش برسه؟
اما خیام در اینجا برای این ارزوی خود قبل از خواستن نیاز اولیه و شرطی در نظر گرفته شرطی که اندیشه غالب در اشعارش و پایه تفکر اوست
و ان شرط صفت ازاده است
او ارزوی فلک کامروایی را حتی برای عاشق در نظر نگرفته و تنها ازاده را لایق کامرانی اسان میداند که نشان از تفکر والای او دارد
معنی صفت ازاده برای انسان بسیار وسیع و عمیق و بزرگ است و حداقل میتوان گفت ازاده از تمام صفات بد و زشتی ها ازاد است و از این بابت ارزش این را دارد که او را بدون ازمایش و پرداخت قیمت کامروا کرد و در نظر خیام ازاده که کام دلش مانند همه چیز از قبل تعیین شده لیاقت کامرانی را دارد .حالا شما ببینید کی ازاده است؟

ایران نژاد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:

شگفتا ! در جشنواره حافظ به استاد !!! همایون که شعر وی را نادرست خوانده است، تندیس سپاس میدهند !
امید که تندیس خواجه نبوده باشد.

عباس در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

بیت ششم مصرع دوم قافیه ناموزون است. آثا در دهان گراز صحیح تر نیست؟

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۸:

7157

بهار فرزی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:

در یکی از جشنواره های حافظ به استاد همایون شجریان تندیس دادند برای اجرای آرایش غلیظ.
حال آنکه استاد بیتی از حضرت حافظ خواند بدین شیوه:
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر سر آن است که از خاک ما بسازد خشت
دو تا شک وجود داره : اول اینکه عمارت دل یا عمارت جان؟ چون در دیوان حافظ کتابی من تصحیح کاظم لاهیجی عمارت جان نوشته شده.
دوم اینکه بر سر آن است یا بر آن سر است؟!

هادی هدایتی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:

در مطلع بیت سوم:
در خلقت علاوه بر شگفتی هاشاهد تناقضات نیز می باشیم و نگاه به خلقت را نباید صرفا به انسان ها معطوف کرد در عالم خلقت ،قدمت جانوران اعم از ریز و درشت میلیارد ها سال می گذرد و در گذر زمان بعضی از میان رفتند و نسل شان منقرض شد و انها که مانده اند رو به تکامل هستند، قانون تنازع بقا یکی از تناقضات است ،پیرما اشاره به یک مخاطب خاص "خدا" نیست دنیای ما دنیای تعامل است انجا دچار خطا و احیانا نابودی می شویم که تعامل را از دست بدهیم و انسان دور اندیش سعی می کند از فضای محاط شده بر خود در جریان منظم ادوار کائنات ،نخست محیطی گرم برای خود و دست مایه ای برای نشاط و پویایی جامعه از خود برجای گذارد تا با الهام از پرتو حسن جمال معشوق (پروردگار) اتش عشق را چنان فراگیر کند که خرمنی بدون خلوص باقی نماند.
در پایان این ذهن ما است که تفسیر می کند بالتبع بعضی را تایید کرده و با استدلال می پسندد و بعضی همان موضوع را نه.
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دهم زد / عشق ...

علیرضا ابوالحسنی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۷ - مکر کردن مریدان کی خلوت را بشکن:

بسیار عالی و نکته بینانه من که سیری نمیگیرم از خواندن این ابیات و این معانی سرشار
در چنلی در تلگرام این ابیات را در اختیار دوست داران قرار میدهم باشد که به تعالی فرهنگمان کمکی کند.
@A_pezhva

سعید در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

شعر می تونه به همه انسانها که مظهر و جلوه ای از جلوات حق اند اشاره داشته باشد.اگر چه مولانا در ذهن خویش انسان خاصی را ترسیم و در نظر داشته است

حمید در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:

این دنیای کهن شاهد بی نهایت روزوشت بوده،

۷ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

درد دل با سنگدل گفتن چه سود
باد سردی می‌دمم در آهنت
حیف نفس گرم من سعدی

۷ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

حسن اندامت نمی‌گویم به شرح
خود حکایت می‌کند پیراهنت
خدایا شکر آن زمان مانتو نبوده ها

عبدالباسط در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:

با سلام بزرگی و ابهت شعر درهمین است که چندین برداشت شود ولی برداشتی نزدیکتر وارجح میباشد که به قرائن و سیاق وسباق توجه شود بیت دوم معنی را به ما میگوید:در دنیا برد با کسی است که سرخوشی و دلخوشی را سرلوحه قرار داده این عامل سرخوشی میتواند هرچیزی باشد وبه نظر بنده میتواند می باشد که حالت سرخوشی اورده و ادمی را از فکر وهم وغم دنیا میرهاند نمیگم صرفا خود اصل می وشراب بلکه بهترین کلمه شاعرانه که معانی نزدیک ومربوطه را دربردارد همین است .

ایران نژاد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:

روفیای گرامی،
دقیقا به دلیل شناخت ژرف کیهان است که به چنین جهان بینی رسیده است، جهان را دیده بوده است ،بی کرانگی آنرا و حقارت آدمیان و فرصت اندکشان،
ره زین شب تاریک برون برده بوده است و هم ازین رو خودافسانه شده است،
بی گمان عرق خور و ول انگار و بی خیال نبوده است،
پیاله ای اما به گمانم گه گاه می نوشیده است.
نوشش باد ، و نوش آنان که راه برون رفت ازین شب تاریک را می جویند.

۷ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

جور رقیب و سرزنش اهل روزگار
با من همان حکایت گاو و دهلزن است
خلاصه: دیگر برایم فرقی ندارد که گوشم پر است از نق و نوق
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه سد وجب
شتر نقاره خانه است ؛ گفته کسی در او اثر نمیکند. (امثال و حکم دهخدا).

سعید رمضانی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۱:

اجرای این غزل توسط استاد علیرضا افتخاری در آواز نوا بسیار زیبا و تاثیرگذار است.

امیررضا یاقوتی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

بگفتا گر کنم در وی نگاهی..... بگفت آفاق را سوزم به آهی
تنها بیتی است که در این مناظره بیانگر ضعف فرهاد در برابر خسرو است ...... بیت خیلی جالبی است

روفیا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:

درود
گاه شمار جلالی به استناد پژوهش محققان و گفته‌های اخترشناسان، دقیق‌ترین گاهشمار جهانی است. در برابر تقویم اروپایی که در هر 2500 سال یک روز خطا دارد، گاهشمار جلالی در هر 10 هزار سال یک ثانیه خطا دارد.
پیدایش دقیق‌ترین گاهشمار مدیون تلاش گروهی از ستاره‌شناسان ایرانی است که به دستور سلطان جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی مأمور تعیین و محاسبۀ دقیق سال خورشیدی شدند.
عبدالرحمان خازنی، ابومظفر اسفزاری، ابوعباس لوکری، محمد بن احمد معموری، میمون بن نجیب واسطی و ابن کوشک بیهقی مباهی از جملۀ این منجمان بودند، اما مشهورترین آنها مردی است که در دیوان رباعیاتش مکرراً از "فرصت کم" و "دو روز عمر" و "بازی فلک"، یعنی از زمان و پیمانه سخن گفته‌است. حکیم ابوالفتح عمر ابن ابراهیم نیشابوری مشهور به خیام.
وی چنین بزرگمردی بود!
امروز ما با این همه تکنولوژی ارزان و در دسترس حتا در پندار و گفتار و کردار خود چندان نازک نیستیم.
آیا گامی برای بهبود زندگی بشر برداشته ایم؟؟
چگونه باور می کنیم اعجاز این مرد در دقت و همت با عرق خوری و ول انگاری و بی خیالی یکجا جمع می شود؟!

۱
۳۸۹۳
۳۸۹۴
۳۸۹۵
۳۸۹۶
۳۸۹۷
۵۶۶۹