ارش در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:
جناب شایق ...شما از دید درویشی و عارفانه به مسائل می نگرید و اشکالی هم ندارد...اما تعصب شمابه این که تمام اشعار سعدی را به عرفان نسبت دهید مایه حیرت است ..حتی در غزل قبلی می گفتید که کلمه هجر باید جایگزین دوست شود که البته من نمی دانم که دوست صد در صد درست باشد...و دالبته دلیلتان این بود که چند بیت دیگر از سعدی اوردید و نشان دادید که سعدی از دوست گلایه نمی کند ...به گمان من اینها همه شاید بر مبنای این فرضیه به عقیده من غلط باشد که سعدی در همه حال در اشعارش عشق اسمانی مد نظرش بوده که چنین نبوده ...با توجه به ابیات دیگر در همین شعر به نظر من می شود فهمید که عشقی زمینی مد نظرش است..
کسرا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲:
جای این بیت خالیست
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر // بار دگر روزگار چون شکر آید
منبع ... گلهای تازه شماره 31 ... منبع از این معتبر تر ؟؟
احمد در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰ - شجاعت ادبی:
فکر کنم نوشته های بالا برخلاف گفته بهناز درست باشه چون کتابی که چاپ 36 دارم دقیقا همینه
عطاالله ایمانی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۸:
استاد محمدرضا لطفی این شعر را در دستگاه چهارگاه به صورت بداهه خوانده اند.اجرای کلن.
علی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:
بیت آخر از چی سخن میگه؟
amor در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:
زکودکی به ماغلط آموختن
که هرکجاکه روی آسمان همین رنگست
….
آسمان آبی و آبی آسمانی را فرق بسیاراست
یکی زمین خشک و دگری را زمینی پر آب است
…..
آسمان راهوشیارانه نشانه کردید
زمین را ندید و آسمان را حواله کردید
……
فقر و ظلم را برروی زمین آشکار نکردید
و انگاه آسمان را بروخ ماکشیدید
………
ای کاش آشکارمی کردید به هرکجا که روی
عدالتش چنین که می بینید و میکنیم نیست
……..
روز و شب در سماع رقصان شد بر زمین همچو چرخ گردان شد
…(Amor+Romi)…
شاه وشاهان عجب کاری کردند در زمان حکومت خویش
شاه وشاهان ا جیر کردن دانا و نادان درکنارخویش
...
ز نادانان برای استحکام ارتش خویش
وز دانایان برای شادی دربار خویش
………...
دانایان با سرودن شعر ربودن دانش جامعه خویش
و نادانان جنگیدن ودادن در این راه جان خویش
….
در دربا دوشیدن نوشیدن و سرودن برای مردم
نادانان دزدیدن و نظاره کردن بر حکم پادهشاه بر مردم
……..
جوانمردان و فاضلان شدن اسیر دربانان
جان دادن و زنجیر شدن بدست نادانان
…...
آنان که سخن داشتن راهی چوبه داربودن
انان که دغل و حیله باز بودن سرکاربودن
……
آنچکه امروز تاریج میتواند بدهد به دستمان
چیست بجز سروده های دانایان وکاخ های پوسیده پادشاهان
…….
کجاست ان کودکان و نوجوانان عاشق کنجکاو
که آرزوی بودن و دیدن داخل این کاخ ها
……..
…(Amor)…
کسرا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:
اجرای ساز و آواز این شعر در برنامه ی شماره ی 259 گلهای رنگارنگ
محمد حسین در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:
من عاشق اشعار استاد شهریار هستم.
لطفا اگر میشود چند شاهکار دیگر از ایشان بغیر از حالا چرا و علی ای همای رحمت و ناله ناکامی رو معرفی کنید . پیدا کردنشون خیلی سخته
فرید نجف زاده اصل در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:
وزن رو اشتباه نوشتین،اشتباه نکنم اگر وزنش به این صورته:
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
محمد رضا فاطمی پور در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱ - سر آغاز:
در بیت 15 مصرع دوم آمده است که روزی دلی خسته باشی مگر به نظر بنده بجای جسته باید خسته باشه بنظر میرسه اشتباه تایپی باشه سپاسگذارم.
فواد در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
دکتر سروش این غزل رو خیلی خوب دکلمه کردن ،،
ایمان در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
بنظر من کار جناب چاووشی جای تقدیر دارد که با بکارگیری اشعار مولانا و عجین کردن آن با سبک موسیقی جذاب و نسبتاً امروزی باعث شده تا نسل جوان انگیزه تازه ای برای مطالعه اشعار بزرگان و مشاهیری همچون مولانا بگیرند. کاری که بسیاری از سیاسیون و یا اهل ادب فقط حرف آن را می زنند ولی در عمل هیچ اقدامی نمی کنند. درحالی که کشورهای همسایه در کمین فرهنگ غنی این مرز و بوم نشسته اند و با صرف هزینه های گزاف تبلیغات اعم از فیلم های هالیوودی و مستندهای تلویزیونی در راستای سرقت مشاهیر ما قدم بر می دارند.
انتظاری که می رود این است که حداقل تلاش هایی اینگونه قابل ستایش را مبتذل و سخیف نخوانده و به قول معروف تو که خیرت نمی رسد لا اقل شر مرسان.
گمنام در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۹۲:
بسیار خوب!
هشتن را کرمانیان نیز به هر دو مانا به کار می برند
یادش گرامی که می خواند:
" فاتلو بل بمیرم
به غم تو اسیرم و...... "
ودریغا مرد بی اجازه فاتلو ( فاطمه)
کشتندش ، دژخیمان ، جوان بود ، بی گناه و فاتلو داغدار ، سیه پوش.
اسفندیار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
ولی حقیقتاً جای کسانی مثل عصار و چاووشی در خواندن اشعار مولانا با لحن حماسی، خالی بود؛ امیدوارم جناب چاووشی این کار را ادامه دهند؛ به نظرم از بهترین کارهای موسیقی ایران در این سالها خواهد شد. بهترین و پرشورترین
اسفندیار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
واقعا صدا و سبک چاووشی برای خواندن اشعار مولانا مناسب است و باعث آشنایی و لذت بیشتر مردم از اشعار حضرت خداوندگار مولانا میشود ولی بهتر بود قبل از اجرا شعرها رو با دقت بیشتری پیش کسی میخواند تا اشتباه نخواند:
زیرا از آن کِم دیده ای من صد صفت گردیده ام؛ (یعنی از آنزمان که مرا دیده ای من به صد صفت دیگر درآمدم و صورت عوض کردم)
زاهد نیشابوری در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:
سلام.جمشید زجم بود ومن زاده جم ...بهرام به گور رفت ومن بر ره کفر.من چن اثر تالیف کردم به پیروی خیام ولی افسوس که هیچ ازان فرهنگ اصیل نمانده بر این ملت.چند بیتی از اشعارم وپیشکش ان امام بی بدیل (خیام)میکنم چرا که نیشابوریم وباشد بهای من بسیار،این اشعار از کتاب جدیدم با نام فتوت نامه است:بشکسته سبو زحال من باخبر است،،،،ابریق تهی زحال من خون جگراست....می نوش وبزن باده جهان در گذر است....این در گذر و ان دگری رهگذر است....این دلق گلی که ادمی نام گرفت....چون مرد وفتاد خشت گلی نام گرفت.یا می نوش که ادمی رهگذر است...خوب نوش که عمر توبی بدل است...چون لاله قیمتی فتاد در دل خاک. ...هرگز نشود زنده چو شد مدفن خاک....تقدیم به تمامی خیام دوستان
روفیا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۹۲:
بسیار خوب!
"توتمب" را خوب آمدید!
چیزی مانند فروپاشی است، نوعی پاشیدن است که با پخش و پلا شدن همراه است و نوعی پاشیدن به درون صورت میگیرد در مورد سازه های استوانه ای مانند کاریز و دیگر سازه های میان تهی!
و این همان فروپاشی است!
راستی مستندی به یاد ماندنی درباره کاریزهای ایران در برنامه آپارات دیدم و چیزی شبیه به توتمبیدن کاریز را به یاد می آورم.
این "بل" که فرمودید در مازندرانی نیز به کار می رود و گاه به معنای let me است "بل بورم" یعنی let me go،
بگذار تا بروم!
ولی "بل اونجه" یعنی put there،
بگذار آنجا!
درست مانند "گذاشتن" پارسی که هر دو معنای put و let را می تواند داشته باشد.
کمال در ۹ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:
7599
مجتبی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۸۸ - ز من بر صوفی و ملا سلامی:
نگاه نقد متوجه نویسنده مطلب محمد است
به امید هدایت
ارش در ۹ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱: