پیمان در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵:
با سلام. فکر می کنم در بیت سوم مصرع دوم باید "ریشه ای" با "ریشه" جایگزین بشه: "ریشه ای شد به دل اکنون همه دل ریشه شدهست"
طاهری در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:
به نظر من جایگاه عارفی مانند حافظ بسیار والا تر از بحث هایی مانند شیعه و سنی ، ویا حتی مسلمان وغیر مسلمان بودن است ، چنانکه در همین غزل می فرماید :
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
یعنی به آن اوج که برسی سجاده و صلیب و تسبیح و زنار و... همه یکی هستند، ومانند یک نقطه به نظر می رسند.
مختصر بگویم بحث در باره مذهب حافظ مانند این است ، بحث کنی بدانی کاسپاروف قهرمان شطرنج جهان در بازی مار وپله در چه سطحی است.
مجتبی آموزگار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹:
مصرع نخست از بین پنجم "به همدردی توان گفتن غمش، زانک" صحیح است
بهرام مشهور در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹:
در پاسخ به دوستان : آخرین بیت ، همان آیتی بود درست است زیرا با وزن مناسب تری در مصرع دوم سازش دارد :که برِ هیچ کسش حاجت تفسیر نبود . یعنی نزد هیچ کسی نیاز به تفسیر و تبیین نداشت از بس واضح بود
بهرام مشهور در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:
بنظرم حق با آرش عزیز است و باید جای مصرع بیت های چهخارم و پنجم عوض شود:
نامه تعزیت دختر رز بنویسید تا حریفان همه خون از مژه ها بگشایند یعنی سوگنامه می را بنویسید تا مدعیان همه بجای اشک ، خون از مژه ها بگشایند
محمدجدیدی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۵ - شخصی به وقت استنجا میگفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق میگفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت:
تمثیل زیبایی ھست و پند آموز
حسن رضایی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۵:
حافظ ،بیت«عشق تو دروجودم ومهرتودردلم/باشیراندرون شد وباجان به در شود»راازبیت ششم همین غزل خواجواقتباس کرده است. بیت این است:
کی برکنم دل از رخ جانان که مهر او/باشیردردل آمدوباجان به درشود
حسن رضایی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۵:
حافظ ،بیت«عشق تو دروجودم ومهرتودردلم/باشیراندرون شد وباجان بهدر شود»رازبیت ششم همین غزل خواجواقتباس کرده است. بیت این است:
کی برکنم دل از رخ جانان که مهر او/باشیردردل آمدوباجان به درشود
حسن رضایی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶:
معنی ابیات
حال سخن تازه ای بگو تادنیا وآخرت تازه شود،سخنی که ازمحدوده ی جهان هم فراتر رود ونامحدود گردد.
بدبخت کسی که از سخن تو(آیات الهی)تأثیرنپذیرد،چنین کسی مجبور است منافقانه خودرا موافق سخن تونشاندهد وگرنه رسواخواهدشد(مردم می فهمند که کافراست).
هرکس به درگاه تو مدام منتظر بماندبه گنج معرفت دست می یابدبلکه وقتی درمعرفت به رویش بازشدمحرم اسرارالهی هم می شود.
(بایدامیدواربودچنانکه)آب باورنمی کرد روزی به انسان تبدیل شودوسخن بگویدوخاک نمی دانست که روزی بیان کننده ونشان دهنده ی اسرار وآیات الهی خواهدشد(اشاره به سربرآوردن گیاهان از خاک داردواین که خاک همه ی موجودات را دردل خود پنهان می کندوسپس به حکم الهی آن هارا آشکارخواهد کرد).
هیچ کس بدون تأیید توبه خوشبختی وسرافرازی نمی رسداگربدون تأیید تو کسی خودش راسرافرازنشان داد شبیه پیرزنی است که بخواهد باسرخاب خودش راجوان نشان دهد.
خبرخوش تو کوه رابه حرکت وامیدارد دلیلش زادن شتر حضرت صالح ازدل کوه است.
تو(ای مولانا)اکنون خاموش باش وازاسرار سخنی نگو هرچندرازداری دشواراست اما همین تحمل این دشواری سبب آسانی کارت خواهدشد.
علی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۶:
سلام؛ عذر میخوام بابت این حاشیه ام؛ ولی چرا فقط غلت املائی هارو درج میکنین ؛ یک شرحی از شعر و کسانی که بهترین نقد از شعرها رو داشتن رو نمینویسین یا معرفی نمکنین تا ما هم مطالعه کنیم و بیشتر اشنا بشیم با مولانا ؟!
علی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۶:
گر چه نه به دریاییم؛ دانه گهریم آخر ( نژاد پرستی ؛ فخر فروشی؛ یا هرچیزی که موجب کثرت میشه)
ور چه نه به میدانیم؛ در کر و فریم آخر( در خوشی خودمون هستیم و دور از وحدت زندگی کردن)
گر باده دهی ور نی؛ زان باده دوشینه ( تعصب و عقاید کهنه داشتن و همین باعث شده اسرار زندگی رو درک نکنیم و در همون داشته هامون بمونیم)
از دادن و نادادن بس بیخبریم آخر
از اساتید خواهش میکنم کمکم کنن ایا درکم درسته بوده از این شعر؟! بنده جدیدا عاشق اشعار مولانا شدم و برام خیلی جالبه و حرفهاش تازگی داره ؛ لطفا کمکم کنید تا بیشتر اشنا بشم با عقایدشون
سید علی انجو در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
در متن حکایت نقطه گذاری و کاما (بند) و علامت نقل قول اگر در جاهایی که لازم است درج گردد؛ به آسان تر خواندنِ حکایت کمک می کند.
در ضمن علامت سوال داخل متن برعکس و متناسب متون انگلیسی به صورت از چپ به راست درج شده است.
بعلاوه در آنجا که آمده است: « ... و از آنجا کاسه چینی بروم آرم»، واژه ی «بروم» ممکن است بِرَوَم خوانده شود لذا اگر به صورت «به روم» نگاشته شود صحیح تر به نظر می رسد.
به نوبه خود از زحمات شما که در گسترش فرهنگ و ادب می کوشید بسیار سپاسگزارم.
سید علی انجو در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
در نسخه ای از کلیات سعدی که بنده در اختیار دارم
و تصحیح مرحوم فروغی می باشد، این تغییر نسبت به متن شما به چشم می خورد:
«...خاطر اسکندریه دارم» به جای «... خاطر اسکندری دارم.»
سمانه ، م در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۵ - حکایت در معنی ادراک پیش از فوت:
به نظر می رسد در بیت 14
گذشتت آنچه در ناصوابی گذشت
ور این نیز هم در نیابی گذشت
گذشتت به گذشت تغییر کند بهتر است
،
گذشت آنچه در ناصوابی گذشت
ور این نیز هم در نیابی گذشت
با تشکر و احترام
کمال در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷:
سلام به دوستان بنده این غزل رو
بادوستان درکانال تلگرام به اشتراک
گذاردم.
کمال در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۹۳:
ج.آ: 11862
میثم در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۵ - حکایت در معنی ادراک پیش از فوت:
فقط میتونم بگم که واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااقعاااااااااااااااااااااااااا فوقالعاده بود هر بیتش دریایه....
مرتضی توکلی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:
به نسخه چاپی دسترسی ندارم ولی اگر اشتباه نکنم مصرع اول بیت پنجم را اینطور شنیده ام:
ز نقد و جنس خود آگه نهای دراین بازار
عباس در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:
با سلام در پاسخ به kamal ن که وشته:
فلسفه از دین مشتق شد و علم هم از فلسفه و علم مارو اینجا رسوند/
----
اینکه دوست عزیزمان کلن همه موارد رو برعکس گفتن و این اصلن درست نیست!مطالعه و تاریخ نشان میدهد که فلسفه در اصل "چیستی"و "چرایی" را بوجود آورد و ادامه همین موضوع در صدد قوانین از پی همین پرسش ها بر آمد که در قرون های بعد دین های ابراهیمی،مسیحی و... بوجود آمده اند که پایه و اساس آنها از فلسفه یونان و رم نشئت میگیرد!
و همچنین علم و فلسفه دو فاکتور از هم جدا هستند که ربط مستقیمی برای وجود علم از فلسفه نیست!
محمد حکیم مهری در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱: