گنجور

حاشیه‌ها

سید علی اکبرموسوی آبملخی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵:

باز نویسی: سعدی می گفت فردی به جایگاه خوبی از مال و ثروت رسید. اسراف در پیش گرفت و شروع به فسق و فجور کرد. سعدی او را نصیحت کرد که دست از این کارها بردار که زمان نعمت کم است و نیاز به پس انداز هم داری. شاید بعدها به تکه نانی هم مجتاج گردی. نصیحت سعدی در گوشش نرفت. بعد از مدتی سعدی او را در حال بدبختی دید.
نکات
1- دوری از اسراف: قران در این مورد می فرماید: وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ ؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید و خداوند اسراف کاران را دوست ندارد.(اعراف/31)
اشاره زیبایی به مبحث اقتصاد مقاوتی دارد؛ اقتصادی که در آن باید پایه های اقتصادی محکم باشد تا فشارهای داخلی و خارجی را تحمل کند و براحتی نابود نگردد.
2- «مبذّری پیشه گرفت» قران در مورد واژه تبذیر می فرماید: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً ؛ و به خویشاوند حقش را بپرداز و به مسکین و در ره مانده هم نیز، و هیچ‏گونه تبذیری مکن (اسرا/آیه26)
" تبذیر" در اصل از ماده" بذر" و به معنی پاشیدن دانه می‏آید، منتها این کلمه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیر منطقی و فساد، مصرف می‏کند، و معادل آن در فارسی امروز" ریخت‏وپاش" است.
و به تعبیر دیگر تبذیر آنست که مال در غیر موردش مصرف شود هر چند کم باشد، و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست هر چند زیاد باشد.
چنان که در تفسیر عیاشی از امام صادق ع می‏خوانیم: که در ذیل این آیه در پاسخ سؤال کننده‏ای فرمود:
من انفق شیئا فی غیر طاعة اللَّه فهو مبذر و من انفق فی سبیل اللَّه فهو مقتصد:
" کسی که در غیر راه اطاعت فرمان خدا مالی انفاق کند، تبذیر کننده است و کسی که در راه خدا انفاق کند میانه رو است" و نیز از آن حضرت نقل شده که روزی دستور داد رطب برای خوردن حاضران بیاورند، بعضی رطب را می‏خوردند و هسته آن را به دور می‏افکندند، فرمود:" این کار را نکنید که این تبذیر است و خدا فساد را دوست نمی‏دارد".
دقت در مساله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثی می‏خوانیم پیامبر ص از راهی عبور می‏کرد، یکی از یارانش بنام سعد مشغول وضوء گرفتن بود، و آب زیاد می‏ریخت، فرمود: چرا اسراف می‏کنی ای سعد! عرض کرد: آیا در آب وضو نیز اسراف است؟ فرمود:
نعم و ان کنت علی نهر جار:
" آری هر چند در کنار نهر جاری باشی".
منبع: مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ اول، 1374 ش، ج12، ص86.
3- «خرج فراوان کردن مسلم کسی را باشد که دخل معین دارد.» افرادی هستند که کار بسیار می کنند ولی برنامه ریزی اقتصادی مناسبی برای آینده خود و خانواده خود ندارند. کار بسیار نیاز به برنامه مناسب برای مصرف کردن پول هم دارد. در اول ماه پول دارد آخر ماه به گدایی می افتد. افرادی هستند مقدار زیادی پول بدستشان می آید ولی در همان ابتدا به اسراف می افتند و در آخر از گرسنگی می میرند.
4- قران درمورد سرکشی انسان در زمان ثروتمند شدن و غنی گردیدن می فرماید: کلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَیَطْغَی*
أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنیَ(آیات سوره علق5و6) چنین نیست که انسان حقشناس باشد مسلّما طغیان می‏کند.
به خاطر این که خود را بی‏نیاز می‏بیند!
آدمی سرکش است بهر خدا چون توانمند حس کند خود را
5- «عقل و ادب پیش گیر و لهو و لعب بگذار» سعدی به او گفت: از این فرصت استفاده کن علم و اخلاق نزد اساتید بیاموز و سرمایه ات را در یادگیری و آموختن نه در عیش و نوش کردن صرف کن. اما سخن او را نپذیرفت و فکر کرد که این رفاه باقی خواهد بود.
6- آزمایش سخت الهی: گاه افراد دچار فقرند از خدا می خواهند که ما را به ثروت برسان و دعای آن ها اجابت می شود نه تنها طاعت خدا انجام نمی دهند بلکه بیشتر در معصیت او قدم برمی دارند. همین دلیل موجب آن شده که صدقه دادن به انسان فاجر و شرابخوار در اسلام درست نباشد. این فرد در امتحان الهی به راحتی مردود شد . می توانست به انفاق بپردازد تا خداوند به مال او بیفزاید در صورتی که دل در گرو کار ناصواب گذاشت.
وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی‏ ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ ؛ و [ای پیامبر! یاد آر] زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «نعمت خداوند را بر خودتان یاد آرید، آن‏گاه که شما را از فرعونیان نجات داد که عذابی سخت به شما می‏چشانیدند و پسرانتان را سر می‏بریدند و زنانتان را [برای خدمت‏] زنده نگاه می‏داشتند، و در این [کار] برای شما آزمونی بزرگ از جانب پروردگارتان بود.» (ابراهیم/آیه6).

سعید در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:

به نظر حقیراحتمالا... مخمور آن دوچشمم آیا کجاست ساقی در بعضی نسخه ها درج گردیده است .

حسین در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

در ارتباط با بیت ششم نیز که عده ای بر آن خرده گرفتند به نظر حقیر اگر مقداری به کلمه پندار در مصرع اول توجه شد و معنا را لحاظ کنید از زیباترین ابیات این شعر محسوب میشود

حسین در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

و باز فراموش کردم این را اضافه کنم که این شعر سراسر واج آرایی نون و دال دارد و آخرین کلمه مصرع های اول با وجود اینکه قافیه محسوب نمیشوند اما به شدت از لحاظ ظاهر و گاها معنا مشابه با قافیه های این غزل میباشند و چنین نکات ظریفی است که باعث میشود وقتی این غزل را میخوانیم حسی مطبوع بهمان دست دهد.

حسین در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

نکته جالب دیگری نیز که جلب توجه میکند به کار بردن واژه ی "چو"در 12 مصرع از 16 مصرع میباشد که واقعا هنر میخواهد

حسین در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

در بیت چو منصور از مراد آنانکه بردارند بر دارند اگه به کلمه مراد دقت شود سه حرف آخرش راد هست که از آخر به اول دار خوانده میشود یعنی شما از کلمه مراد میتوانید دار رو برداشت کنید.البته این نظر شخصی بنده است و نمیدانم تا چه حد صحیح میباشد و نظر اساتید محترم قطعا برتر از بنده خواهد بود.البته کلمه مراد به شکل شگفت انگیزی صحنه ای از بر دار آویزان شدن یک مرد را در ذهن بنده تداعی میکند. مر ا د الف آن شکل دار را مجسم میکند که کلمه مرد که از وسط آن آویزان شده تداعی کننده منصور حلاج میباشد.
البته این تصویریست که این واژه در ذهن بنده ایجاد میکند.
اگر همه دیوان حافظ را در نظر بگیریم واقعا حافظ را میتوان برترین شاعر جهان دانست و ایشان تفاوت قابل ملاحظه ای با تمامی شاعران دارند.

بهار در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴):

سلام. درود و احترام بسیار. مصرع "به هم بوده یک چند مغز و پوست " شکل صحیح مصرع است، که در گنجور کلمه "چند " جا افتاده است. مورد دیگر نیز ، جا افتادگی بیت و تصحیح بیت ها به این شکل است:
ببینید تا این دو سه پود و تار
که با هم بپیوستشان روزگار
چو از یکدگرشان جدا می‌کنند
ز دوری، چه فریادها می‌کنند
مقابل شده با منبع: دیوان سلمان به تصحیح مرحوم ابوالقاسم حالت، انتشارات ما، سال 1371

س ج در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

سرکار پریساE یک سوال: خیلی چیزها هست که دیده نمی‌شوند آیا وجود ندارند؟
مثلاً خود من که دارم این پیام رو می‌نویسم، توسط شما دیده نمی شوم آیا وجود ندارم؟ یا مثلاً علم جناب عالی، یا برق یا ...
و سوال دوم: کجای شعر گفته «تو هم داری کشته میشی»؟

امین در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:

تعجب می کنم که برای این شعر نسبت به بقیه اشعار سعدی حاشیه ای نوشته نشده، واقعا زیباست این غزل از استاد غزل سعدی علیه الرحمه.

فرهاد در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

جناب گوهری، با درود
این که شما می‌گویید خوانش مرسوم "... برنگذرد"، غلط است، خود حرفی‌ نادرست است. کجای این خوانش نادرست است؟ تنها مد نظر شما نیست، نه اینکه نادرست باشد. آن خوانش دور از ذهن هم که شما می‌گویید نادرست نیست، اما به نظر من خوانش مرسوم معنایی بهتر و درست تر دارد. زیرا می‌گوید اندیشه ما از آن‌ مرتبه فراتر نمیرود، یا به آن مرتبه نمیرسد. که هم از دید دستور و هم معنا درست می‌باشد.
اما اگر خوانش شما را بپذیریم معنای آن‌ به گفته خود شما میشود: حاصل اندیشه از آن‌ فراتر نمیرود. دو مشکل وجود دارد: یکی‌ اینکه سوال پیش میاید آیا اندیشه فراتر میرود و تنها حاصل اندیشه است که فراتر نمیرود؟! دوم اینکه خود شما حاصل اندیشه را چیز‌هایی‌ مانند سلفن و لپ تاپ و کتاب معرفی‌ کردید! ممکن است توضیح دهید اینها چگونه ممکن است به "این برتر" برسند تا ببینیم میتوانند از آن بگذرند یا نه؟! همانگونه که می‌بینید دست کم خوانش شما از نظر معنا مشکل دارد.
از این گذشته، نمیدانم این پافشاری و فریاد چهل ساله شما برای چیست؟! آیا نمیدانستید یک بیت شعر میتواند خوانش‌های متفاوت داشته باشد؟ این تصور که یک بیت فقط و فقط دارای یک خوانش است زیبندهٔ هیچ خردمندی نیست.
-- پی‌ نوشت: فرموده بودید "برگذشتن" به چشمتان نیامده است، که دیگران از شاعران متفاوت مثال آوردند. اما شما "اندیشه بر" دیگری مثل نیاوردید. دیگر اینکه، این قانون "دوبار کلمه‌ای را به یک معنی‌ بکار نبردن" را از کجا آورده‌اید؟! در شعر بعدی بخوانید: خرد رهنمای و خرد دلگشای - خرد دست گیرد به هر دو سرای. امیدوارم هم شما از این رنج چهل ساله رها شده باشید، و هم ما از این فریاد و اصرار بیهوده. با آرزوی شادی و تندرستی برای شما

محمد حسن اخوان کرباسی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۹:

در مورد این رباعی در کتاب معروف نظامی عروضی داستان جت
البی دارد که ادیب نمایی میخواست این رباعی را بخواند چون در املای قدیم چ را مثل ج مینوشتند طرف که کاملا بی سواد ادبی بود وسخت ادعا هم داشت خوانده بود دنیا به مراد رانده گیر اخرجه(به عربی خارجش کنیدبر وزن افعله )و به تفریح ادیبان حاضر ازو خواسته بودند که رباعی را معنی کند و استاد دروغین از خود راضی شروع به تبیین وتفسیر کرده بود که بله یعنی خارجش کنید ! و همگان به او خندیده بودند حکایت دنباله دارد و سخت دل انگیز

پندار در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:

این جناب اقای دکتر! گویی تمام معانی مستتر و اشکارای حافظ را می دانند، تا بحال نشنیده بودم کسی نام تخلصی حافظ را به پیامبر اسلام وصل نماید!
مغلطه ها گویی پایانی ندارد!
حافظ یعنی نگهبان و نگهدارنده می ...
ربطش به اسلام چیست، خودآ می داند!
خوش باشید

حسین معتقدی فرد در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۰ - جواب:

چون هست نصیب دشمن ودوست-کاین هسته برون شودازاین پوست-برسنگ مزارمن نویسید-هرکاربه وقت خویش نیکوست

سحر در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:

همونطور که دوستان اشاره کردند چِگِل درسته و اسم یک مکانه که ساکنینش به زیبارویی مشهور بودند.

خمش در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

با سلام خدمت دوستان عزیز
اجرای این غزل توسط استاد حسام الدین سراج بسیار شنیدنی و همچنین لحن خواندن ایشون بسیار با معنی این شعر متناسب میباشد.

میم الف در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:

ابریق مرا شکستی یه افسانه است که به خیام نسبت داده شده و برای این افسانه ها داستان های زیادی نقل شده که میتوتید در کتاب صادق هدایت بعضی از دلایل رو مشاهده کنید دوست عزیز

ایرج دریکوند در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

طنزو : گمان میرود همان طنز باشد 0واژه ی عربی طنز معانی زیادی دارد0یکی از آنها سخن رمز آلود است 0 با توجه به این نکته که بسیاری از انسانها برای درمان بیماری خود سراغ دعا و رمالی و کف بینی می رفتند شاید اشاره ی شیخ بهایی هم به این نکته بوده 0 یعنی تب با جادو و دعا و 000 بر طرف نمیشود و باید توسط دانش پزشکی دلیل تب را پیدا کرد0

کمال در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۹:

8404

سیاوش در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۴:

اشعار مولانا همگی عالی هستن.جا داره تشکر کرد از محسن چاوشی که با زیبایی هر چه تمام تر این شعر رو به همون حالت با صلابت اجرا کردن

علیرضا در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱ - آغاز سخن:

در نسخه خطی قرن نهم هجری نسبت به این نسخه، این چند تغییر وجود دارد:
نسخه اینجا: مهره کش رشته باریک عقل روشنی دیده تاریک عقل
نسخه قرن نهم: مهره کش رشته یکتای عقل روشنی دیده بینای عقل
نسخه اینجا: پرورش آموز درون پروران روز برآرنده روزی خوران
نسخه قرن نهم: پرورش آموز سخن پروران روز برآرنده روزی خوران

۱
۳۸۶۹
۳۸۷۰
۳۸۷۱
۳۸۷۲
۳۸۷۳
۵۵۴۸