گنجور

حاشیه‌ها

افسانه چراغی در ‫۲۷ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۴۳ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:

سپاس از شما فقط یادآوری کنم که آن واژه "برای" بود و پس از حاشیه‌ای که من نگاشتم به "بسرای" تصحیح شد.

افسانه چراغی در ‫۲۷ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۵٩:

انگار مردم از زمان‌های دور تا اکنون بر همان روش بوده و هستند؛ علم بهتر است یا ثروت؟!

چکامه گوی فسرده دل می خوار در ‫۲۷ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۵:

کجات به چه معنی است؟

احمد رحمت‌بر در ‫۲۷ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز:

نادر گلچین هم این شعر را خوانده است، با همراهی تار هوشنگ ظریف. اطلاعات بیشتری در مورد این اجرا ندارم متاسفانه. 

از وبگاه ایران صدا امکان شنیدن آن وجود دارد. 

پیوند به وبگاه بیرونی

بهراد در ‫۲۷ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳:

در خصوص بیت؛

مرا دخترانند مانند تو

ز تخم تو  پاک و پیوند تو

منظور این نیست که سیاوش یکی از خواهرانش را به همسری برگزیند زیرا بعد از این بیت 

گر از تخم کی آرش و کی پشین

بخواهد به شادی کند آفرین

سودابه اشاره می‌کند که او می‌تواند دختری را به همسری بگیرد که از تبار کی آرش و کی پشین باشد.

مراد در این دو بیت که سبب ابهام شده است در همین است که سودابه اولا به صورتی مدیریت اندرونی شاه را بر عهده دارد و تمام زنان دربار زیر نظر او هستند چرا که در بیت بعدی اشاره ای می‌کند که می تواند زنی از آن تبار بگیرد.

 

سما سمایی در ‫۲۷ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷۷:

سلام

بیت سوم چطور خونده می‌شه؟

زیرِ وزیر باش!!! یا زیر و زبَر باش؟

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲۷ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۵ - غزل:

جمع بندی:-

با توجه به سندهای نوشته شده در یادداشت یکشنبه 6 آبان 1403، اگر بیت شماره 13 به شکل «ندانم تا کی ای عمر گداری/چنین تن در سفر فرسوده داری» نوشته شود، معنی‌اش (در خطاب خورشید به جمشید) این خواهد بود:

 

عمرِ من! نمی‌دانم تا کِیْ می‌گذاری که تنت چنین در سفر فرسوده شود.

[به یاد داشته باشیم که «گداری» شکل دیگری است از «گذاری».]

جالب است که در بیت شماره 14، با تایید چنین مفهومی روبرو می‌شویم: «ای زرین شمایل! چرا روز و شب چون ماه، با رفتن از این سرا به آن سرا، از تن خود می‌کاهی؟»

کوروش در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۲ - مشورت کردن فرعون با ایسیه در ایمان آوردن به موسی علیه‌السلام:

می‌کند ابلیس را حق افتقاد

 

یعنی چه 

nabavar در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۱ در پاسخ به بابک چندم دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۵ - حکایت روزه در حال طفولیت:

 سپاس

هر دو معنا درست است:

هم در زمان کودکیِ من

و هم به کودکی در من

nabavar در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۲ در پاسخ به احمد خرم‌آبادی‌زاد دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۵ - غزل:

شاید چنین بود وزن بهتری داشت:

ندانم تا  به کِی عمر گرامی

چنین تو در سفر فرسوده مانی

گویا شاعر قافیه را تنها ” ی “ انتهایی بیت ها  دانسته

حبیب شاکر در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

سلام.من عمده تفاسیر دوستان را خواندم ولی ضمن تشکر و قدر دانی از زحمات همه عزیزان، هیچکدام در مورد 

ز روی دوست دل دشمنان چه در یابد 

چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا 

مرا راضی نمیکند.انگار در این بیت لطیفه‌ای استکه هنوز متوجه نشده ایم.. اصلا چرا شمع آفتاب؟تشبیه است یا خیر ؟ اگر هست چی به چی تشبیه شده؟ 

ضمنا  دل دشمنان یا همان چراغ مرده.   مگر چراغ درک میکند ؟چراغ وسیله‌ای استکه ما را به درک حقیقت نزدیک میکند ولی خودش درک نمیکند.پس سر هم بندی کردن اینها در قالب تفسیر آنهم کلیشه ای مشکل را حل نمیکند.باتشکر

 

محمد‌حسین ابراهیم‌زاده در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۵:

چه زیبا آقای محمد معتمدی در اپرای خیام بیت اول این شعر خواندند.

به نظرم بیت اول بسیار مطابق فلسفه وجودیست.

افسانه چراغی در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:

جناب علیرضا قربانی با قدرت صدای خود این غزل می‌گون را به زیبایی خوانده‌اند.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۵ - غزل:

1- کل بیت 13 به شکل کنونی، از دیگاه قافیه و نیز مفهوم کلی، دارای مشکل است.

2-به استناد زیرنویس‌های 4 و 5 نسخه آسموسن و وهمن برای بیت شماره 13 و نیز نسخه‌های خطی مجلس، مصرع دوم بیت می‌شود: «چنین تن در سفر فرسوده داری»

3-اما تصمیم گیری در مورد مصرع نخست بیت 13 واقعا دشوار است. زیرا در نسخه‌های مجلس، به شکل‌های زیر ثبت شده است؛ که در هر دوشکل، بیت 13 هم دارای مفهوم می‌شود و هم قافیه:

ندانم تا که این عمر گذاری (شماره ثبت 13924)

ندانم تا کی ای عمر گداری (شماره ثبت 36765 و 11139)

 

اگر از نظر آماری دومین مورد را برگزینیم، خواهیم داشت:

«ندانم تا کی ای عمر گداری/چنین تن در سفر فرسوده داری»

sharam forooghi در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

همایون شجریان و کیخسرو پورناظری سطح آهنگ مردان خدا رو با قطعه "مردان خدا" از آلبوم "ش م س" ارتقا دادند. 

رضا صادق پور در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۹:

سلام. آیا کلمه گُل صحیح است یا گِل؟

جلال ارغوانی در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱:

سهل باشد به ترک جان گفتن

ترک جانان نمی توان گفتن

آغازی زیبا .رمانتیک .خلاصه کلام .ناب .دلپذیر 

دل نشین.شور انگیز .

بابک چندم در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۲ در پاسخ به nabavar دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۵ - حکایت روزه در حال طفولیت:

دَرَم -> دَر من /اندر من/ اندرونم/درونم

به طفلی -> در طفولیت/ کودکی

کوروش شاملو در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

عرض ادب و احترام 

این شعر از حافظ شیرازی است و هم به لحاظ محتوایی و هم ادبی دارای پیچیدگی و عمق فراوانی است. اینجا به تفسیر محتوایی و ادبی آن پرداخته می‌شود:

تفسیر محتوایی

بیت اول: شاعر با حسرت و اندوه بیان می‌کند که معشوق، غیر از ستم و بی‌وفایی، چیزی برای او به ارمغان نیاورد. شکستن عهد معشوق نشان‌دهنده بی‌توجهی او به وفاداری و احساسات عاشق است. معشوق در برابر غم شاعر بی‌تفاوت است و همین بی‌اعتنایی، غم و اندوه شاعر را افزایش داده است.

بیت دوم: شاعر از خدا می‌خواهد که معشوق را به خاطر رفتار ظالمانه‌اش مواخذه نکند. او دل خود را به کبوتر تشبیه می‌کند که اسیر دست صیاد شده و این تصویر، رنج و شکنجه‌اش را به تصویر می‌کشد. در اینجا "صیاد حرم" به‌معنای معشوقی است که با وجود جذابیت و قداست، ارزش صید خود را نگه نداشته و دل عاشق را شکار کرده است.

بیت سوم: حافظ می‌گوید که جفای یار نه از بدطینتی او، بلکه از بخت بد خود اوست؛ زیرا به‌عقیده او، یار همواره اهل لطف و بزرگواری است. این جمله ممکن است نشان‌دهنده تسلیم شاعر به سرنوشت و یا عذرخواهی تلویحی او از یار باشد، به این معنا که خطا در واقع به شانس شاعر بازمی‌گردد.

بیت چهارم: شاعر به تجربه دریافته که هر کس نزد یار تواضع و فروتنی نکرده و خود را به خواری نینداخته، به مقامی درخور نرسیده است. در این بیت شاعر از عرفانی سخن می‌گوید که بر اساس آن، خضوع و فداکاری در عشق واقعی ارزش دارد.

بیت پنجم: شاعر با حالت اعتراضی به ساقی می‌گوید که باده بیاورد و به محتسب (نماینده شرع و قانون) بگوید که آن‌ها را انکار نکند. این باده نه به‌عنوان یک نوشیدنی، بلکه نمادی از حقیقت و ادراک معنوی است که حتی در جام جم، که نماد دانش و بصیرت پادشاهی است، یافت نمی‌شود.

بیت ششم: در این بیت، حافظ راهروهایی را به تصویر می‌کشد که به حریم درگاه معشوق راه نیافته‌اند. او بیان می‌کند که بسیاری از افراد بی‌تجربه و سطحی، از رسیدن به این درگاه عاجز هستند، و چنین افراد در وادی عشق راهی به سوی حقیقت پیدا نمی‌کنند.

بیت هفتم: حافظ در این بیت به خود و توانایی‌هایش در سخنوری اشاره دارد و می‌گوید که در عرصه فصاحت و بلاغت، او بالاتر از همه است. او همچنین به مخالفان و منتقدان خود اشاره می‌کند و می‌گوید که آنان هیچ هنر و دانش حقیقی ندارند.

تفسیر ادبی و نکات بلاغی

تشبیه: در این شعر از تشبیهات متعددی استفاده شده است. مثلاً دل شاعر به کبوتر تشبیه شده که اسیر چنگال صیاد شده است. این تصویر حس نرمی و ظرافت دل شاعر را بیان می‌کند که در برابر ستمگری معشوق آسیب‌پذیر است.

استعاره: استفاده از "جام جم" به عنوان استعاره‌ای برای دانایی و بصیرت است. این استعاره، نشان‌دهنده این است که معرفت و حقیقت در عشق و از طریق شراب عرفانی (به‌معنای عشق الهی و عارفانه) به دست می‌آید و نه از راه ظاهری.

کنایه: در بیت پنجم، کنایه‌ای زیبا از حقیقت در مقابل قوانین ظاهری دیده می‌شود. حافظ از ساقی می‌خواهد که باده بیاورد و به محتسب بگوید که انکار نکند. این بیان کنایه‌ای از برتری عشق و حقیقت بر قضاوت‌های خشک و ظاهری است.

حسن تعلیل: در بیت سوم، شاعر بیان می‌کند که جفای معشوق به علت بخت بد اوست، نه از بدطینتی معشوق. این توضیح شاعرانه برای علتی غیرمنطقی و عرفانی، باعث زیبایی بیشتری در شعر شده است.

تضاد: در بیت چهارم، تضادی میان خواری و احترام وجود دارد. شاعر می‌گوید که هر کس که در نزد یار تواضع نکرده، محترم نبوده است. این تضاد به معنای واقعی از ارزش‌های عرفانی در عشق اشاره دارد.

ایهام: "جام جم" در بیت پنجم ایهامی دارد، زیرا علاوه بر اشاره به جام سلطنتی، معنای بصیرت و دانایی را هم تداعی می‌کند. این ایهام خواننده را به تفکر و تفسیر دوباره وامی‌دارد.

طنز تلخ: در بیت هفتم، حافظ با نوعی طنز تلخ به منتقدان و رقبای خود طعنه می‌زند و به کنایه از ناتوانی آنان در هنر سخنوری سخن می‌گوید. این نوع طنز به سبک و زبان خاص حافظ در مقابله با منتقدان اشاره دارد.

نتیجه‌گیری

این شعر بیانگر دیدگاه عارفانه و عاشقانه حافظ به زندگی و عشق است. او از ستم یار و بی‌وفایی معشوق گلایه دارد، اما این گلایه‌ها با زبانی طنزآلود و کنایی همراه است. استفاده از تصاویر شاعرانه و عرفانی مانند "کبوتر"، "جام جم"، و "صیاد حرم" به خواننده کمک می‌کند که به عمق احساسات و افکار حافظ پی ببرد. در نهایت، حافظ با توجه به توانایی‌هایش در سخنوری و هنر، خود را بالاتر از منتقدان می‌بیند و به خواننده یادآوری می‌کند که هنر و معرفت واقعی در درک و پذیرش حقیقت عشق نهفته است.

کوروش شاملو در ‫۲۸ روز قبل، یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

این شعر از حافظ، پر از اشارات عاشقانه و عرفانی است و به مضامین عشق، فراق، وصال، و جلوه‌های گوناگون معشوق می‌پردازد. در این تفسیر، هم به تحلیل محتوایی شعر پرداخته خواهد شد و هم به نکات ادبی برجسته اشاره خواهد شد.

۱. تفسیر محتوایی بیت اول

بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت / و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌هایِ زار داشت

حافظ در این بیت به تصویر بلبل و گل می‌پردازد که از نمادهای عشق هستند. بلبل به نماد عاشق و گل به نماد معشوق است. بلبل ناله‌های زاری دارد که ناشی از عشق و حسرت است. در اینجا، عاشق، در عین اینکه به وصال رسیده، همچنان دردمند است؛ این موضوع نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی و دردناکی عشق و شیدایی است. بیت دوم

گفتمش در عین وصل‌، این ناله و فریاد چیست؟ / گفت ما را جلوهٔ معشوق در این کار داشت

در این بیت، شاعر از بلبل می‌پرسد که چرا در زمان وصال، ناله و شکایت می‌کند. پاسخ بلبل نشان می‌دهد که عاشق همیشه تحت تأثیر جمال و جلوه‌ی معشوق است و عشق، او را به چنین احوالاتی می‌کشاند. در اینجا، وصال و فراق هر دو به نوعی در دل عاشق حضور دارند. بیت سوم

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض / پادشاهی کامران بود، از گدایی عار داشت

حافظ در این بیت به جایگاه متعالی معشوق اشاره می‌کند. معشوق همچون پادشاهی است که از تقاضاهای عاشقانه‌ی یک گدا (عاشق) رو برمی‌گرداند و عاشق در اینجا حق اعتراض ندارد. این بیت نشان‌دهنده‌ی تفاوت مقام عاشق و معشوق و نوعی تسلیم در برابر اراده‌ی معشوق است. بیت چهارم

در نمی‌گیرد نیاز و نازِ ما با حُسنِ دوست / خُرَّم آن کز نازنینان‌، بختِ برخوردار داشت

در این بیت، حافظ به این واقعیت اشاره می‌کند که حسن و جمال معشوق، نیاز و خواهش عاشق را برآورده نمی‌کند. او می‌گوید خوشبخت کسی است که بخت برخورداری از زیبایان را داشته باشد. این بیت نشان‌دهنده‌ی نوعی ناامیدی و واقع‌گرایی در رابطه‌ی عاشق و معشوق است. بیت پنجم

خیز تا بر کِلکِ آن نقاش‌، جان افشان کنیم / کـ‌این همه نقشِ عجب در گردشِ پرگار داشت

حافظ در این بیت به قدرت و هنرمندی خداوند اشاره می‌کند که همه‌ی نقش‌ها و زیبایی‌ها در آفرینش او جلوه‌گر است. او از عاشق می‌خواهد که به خاطر این آفرینش شگفت‌انگیز، جان خود را فدا کند. بیت ششم

گر مریدِ راهِ عشقی فکرِ بدنامی مکن / شیخِ صنعان خرقه رهنِ خانهٔ خَمّار داشت

در این بیت، حافظ به داستان معروف شیخ صنعان اشاره می‌کند که در راه عشق بدنام شد و حتی خرقه‌ی عرفانی خود را در خانه‌ی خمّار گرو گذاشت. پیام این بیت این است که عاشق واقعی نباید نگران بدنامی باشد. بیت هفتم

وقتِ آن شیرین قلندر خوش که در اَطوارِ سیر / ذکرِ تسبیحِ مَلَک در حلقهٔ زُنّار داشت

در این بیت، حافظ به شخصیتی اشاره می‌کند که در عین دینداری و عرفان، به نوعی دچار تناقض شده است. او در حالی که ذکری معنوی بر لب دارد، ظاهری مخالف با شریعت (حلقه‌ی زنار) دارد. این بیت اشاره به عرفانی است که از قید و بندهای ظاهری رهاست. بیت هشتم

چشمِ حافظ زیرِ بامِ قصرِ آن حوری سرشت / شیوهٔ جَنّاتُ تَجری تَحتِهَا الاَنهار داشت

در بیت آخر، حافظ خود را عاشقی می‌داند که زیر سقف قصر معشوقه‌ی زیباروی ایستاده و شیوه‌ی بهشتی را تجربه می‌کند. به نوعی می‌توان گفت حافظ خود را در حالت وصال و بهشت‌آسا تصور می‌کند.

۲. تفسیر ادبی و نکات زبانی

شعر حافظ به خاطر زبان فاخر و هنرمندانه‌اش سرشار از زیبایی‌های ادبی است. در اینجا به برخی از صنایع ادبی و نکات زبانی موجود در این غزل اشاره می‌شود:

الف) استفاده از استعاره بلبل و گل: این دو واژه نمادهای متداول در شعر فارسی هستند که بلبل عاشق و گل معشوق را نماد می‌کنند.

پادشاه و گدا: حافظ در بیت سوم، معشوق را به پادشاه و عاشق را به گدا تشبیه می‌کند تا تفاوت مقام و جایگاه آنها را نشان دهد.

ب) کنایه جلوه معشوق در این کار داشت: اشاره به این دارد که جلوه و جمال معشوق، سبب ناله‌های عاشقانه‌ی بلبل است، که نوعی کنایه از تأثیر عمیق عشق است. خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم: کنایه از تقدیر جان و زندگی در راه عشق الهی است.

ج) اشاره به داستان‌های عرفانی شیخ صنعان: اشاره‌ای به داستان شیخ صنعان و دلدادگی او دارد که در عرفان اسلامی نمادی از تسلیم عاشقانه در راه معشوق است و حافظ به این ماجرا به عنوان الگویی برای رهایی از قیود دنیا اشاره می‌کند.

د) بازی با مفاهیم مذهبی ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشتن: این عبارت به نوعی تضاد اشاره دارد؛ کسی که ذکری مقدس بر لب دارد اما در ظاهری غیرمرسوم و شاید «نامطلوب» به لحاظ ظاهری دیده می‌شود. این تضاد نشان‌دهنده‌ی نوعی آزادی عرفانی از قید و بندهای ظاهری است.

ه) آرایه‌های معنایی تضاد و تناقض: در بیت‌های مختلفی، حافظ به تضادهای موجود در عشق و رابطه‌ی عاشق و معشوق اشاره می‌کند، مانند وصال و ناله، نیاز و ناز، تسبیح و زنار.

و) کاربرد جناس کلمات و عباراتی مانند نقش و نقاش، شیوه و جنات تجری تحتها الانهار، از جناس‌های ظریف در این شعر هستند که ریتم و آهنگ کلام را دلنشین‌تر می‌کنند.

نتیجه‌گیری

شعر حافظ، مانند بسیاری از غزلیاتش، در قالب زبان استعاری و عارفانه‌ای، مفاهیم عمیق عشق و شیدایی را به تصویر می‌کشد. او با بهره‌گیری از تصاویر زبانی چون بلبل و گل، نقاش و نقش، و شخصیت‌هایی چون شیخ صنعان، تلاش می‌کند جایگاه و پیچیدگی‌های عشق را بیان کند.

 

۱
۳۶
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۵۲۶۲