داریوش عبدالهی فرد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۶:
طبق نسخه خطی قرن نهم واقع در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن که پدرم در سال 1974ملاحظه کرده است اصلاحیه زیر پیشنهاد می شود
من نشنیدم که خط برآب نویسند
آیت خوبی برآفتاب نویسند
هجر کشیدیم تا به وصل رسیدیم
نامهٔ رحمت پس از عذاب نویسند
صبر طلب میکنند زین دل شیدا
همچو خراجی که بر خراب نویسند
قصهٔ خونریزی دودیدهٔ خسرو
کاش برآن چشم نیمخواب نویسند
امیر خسرو دهلوی
کمال داودوند در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸۱:
4302
گمنام-۱ در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:
واپسین مصراع، به تمامی غزل می ارزد،
در بی سری عشق، چه سر می کنی ، مکن!
و چرا وی را از سر کردن در بی سری عشق باز میدارد؟؟
می ترسد؟
مصطفی نیک فرجام در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰:
مصرع آخر جز صحیح است . نقطه اش جا افتاده
سمانه در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:
در تایید فرمایش جنابعالی
پرهیز درست است و در اینجا به معنای پرهیز بیمار از خوراک صدمه زننده.
گمنام-۱ در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷:
از گمنام-1
به:
بی نام و نشان
در باره: مانای بیت هفتم ازغزل 547 شیخ شیراز
می فرماید ؛ اگر چهره خویش را نیک در آیینه بنگری
دیگر به ما نیم نگاهی نخواهی افکند، و چنین باید خواند:
گر تو در آیینه تامل کنی صورت خود، بازبه ما ننگری
به قول مهناز گرامی ، مانا باشی
هیوا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷:
کاش کسی برای من بیت هفت رو معنی کنه. پیشاپیش از اون کسی ممنونم
azad در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
دربیت هفتم بجای واژه قصه باید واژه جنگ نوشته شود چون متناسب با این بیت گردد کما اینکه در بعضی نسخ کلمه جنگ اورده شده است
غلام در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:
سلام بر دوستان
دست مریزاد و احسنت به آقای علیرضا محدثی عزیز که تمام و کمال مطلب رو بیان کردند و بنده از ایشون کمال تشکر را دارم
واقعا نکته های بجایی فرمودید
خیر ببینید
مهدی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۴:
گمان می کنم، تصویر"کشتی نوحیم در طوفان روح" یکی از حیرت انگیزترین تصاویر در شعر فارسی است.
امیرابوالفضل عباسیان در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت اساتید و دوستان گرامی میخواستم بگم وزن شعر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن هست ؛ فاعلاتن بحر رمل هست
گمنام-۱ در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
جناب مدرس،
تبریک برای حاشیه های محققانه، عالمانه و فروتنانه
که گه گاه مینویسید واز برخی دگر سانی ها پرده بر می گیرید،
اما در باب دو بیت مطلع این غزل به گمانم می باید چنین بخوانیم:
" این پیک خوش خبر که رسید از دیار دوست
و آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست؛
خوش می دهد نشان جلال و جمال یار
خوش میکند حکایت عز و وقار دوست...."
پیک مانای نامه بر را در خویش دارد و نامور صفتی مناسب برای پیک نیست، پیک خوش خبر است یا (هرگز مباد!) حامل خبری ناخوشایند .
این ، و نه آن ازیرا که پیک گویا حاضر است و از جلال و جمال و عز و وقار یار سخن میگوید.
و سرانجام و آورد:
می فرماید:
این پیک پی خجسته که از خاک دوست رسیده است
و حرز جان باخود دارد، چه خوش از جاه و جلال دوست حکایت میکند
تندرست و شادکام بوید.
کیا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۱۴:
من اینطور شنیده بودم که به نظر خوش آواتر میاد:
دزدی بوسه، عجب دزدی پر منفعتی است
وگرش بازستانی، که دو چندان باشد
مهدی جمشیدی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
که پس از صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بگشاید که کس آن راه نداند
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند
چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
تو ببینن کین دم یزدان به کجاهات رساند
به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
داریوش در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دلآزار:
با عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان
وحضی بافقی از عارفان بزرگی بودند و این شعر در واقع نوعی نیایش میان بنده و خدایش است
و در واقع بامعبود خویش سخن ها می کند عاشق
عاشقی که وهم عشق برش داشته و در اخر متوجه خواهد شد که اوست عاشق و ما معشوق
محسن در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶ - ماده تاریخ (رحمان لایموت = ۷۸۶):
البته در نظر قبلی یک اشتباه رخ داد و آن این است که 786 سال مرگ شاه شجاع است که در نظر قبلی اشتباها زین العابدین بیان شد.
محسن در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶ - ماده تاریخ (رحمان لایموت = ۷۸۶):
این شعر حاوی ماده تاریخ هست که گویا تاریخ یک معامله یا شاید یک وقف نامه باشد اما به احتمال قوی تاریخ وفات یکی از حاکمان شیراز است ولی آنچه که تامل برانگیز است که "رحمان لایموت" به حساب جمل برابر 786 می شود که برابر با سال مرگ امیر زین العابدین از پادشاهان سلسله ی آل مظفر است البته حافظ در سال792 از دنیا می رود.
شجاع الدین طایفه در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۲:
با درود . دراین قصیده و قصاید نظیر آن ناصرخسرو در قالب یک انسان متشرع جلوه میکند اما هم او شطحیاتی دارد که بعضا بسیار بی باکانه بوده و در آنها بطور شفاف و صریح بسیاری از امور شرعی وحتا پاره ای از مسلمات شرع را به سخره میگیرد . باین قطعه بعنوان یک نمونه توجه کنید : مردکی را به دشت گرگ درید // زو بخوردند کرکس و دالان // این یکی ریست دربن چاهی // وان دگر ریست بر سر ویران // این چنین کس به حشر زنده شود ؟ // تیر بر ریش مردم نادان .
مانی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
با سپاس از گرداننده عزیز سایت گنجور،
سایۀ …….. بر قالبم ای عیسیدم
برای درک این مصراع و کلا بیت مربوطه باید به داستان دینی و فلسفی آمیختن روح القدس (saint esprit) با کالبد مریم مادر عیسی توجه داشت. این داستان بیان ترکیب روح، این موجود ارزشمند الهی با جسم بی مقدار و بقول حافظ رمیم است. سایه و قالب همان رابطه روح و جسم را بیان می کند که در مصراع دوم به صورت زیبای رابطه روح با استخوان نمود می یابد. وه که چه زیبا و دلفروزند این تشبیه ها و استعاره ها
Babak در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲: