گنجور

حاشیه‌ها

شیخ در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:

و جدیدترین اجرای آن با صدای مامک خادم هم بسیار شندیدنی ست

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

سعدی به روزگاران ، مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد.(الا،حتا ،هرگز) به روزگاران
ازدل سعدی ای بسا به روزگاران بیرون کردنی بوده است شاعری که به هیچ یار و دیار خاطر نمی سپرده ؛ چه بر و بحر را فراخ و آدمیان را بی شمار می دیده است ( ارچه هم می سراید:
عشق داغی است که تا مرگ نیاید نرود
هر که بر چهره ازین داغ نشانی دارد.
اما آنجا که می فرماید
ما دفتر ازحکایت مهرت نبسته ایم .... دست کم گمان بستن دفتر را از سربه در نمی کند)
باری، الا، حتا، هرگز
با شماست چگونه بخوانیدش، به مهر بستگی دارد، مهر کسی، جایی ، چیزی، و این مهر تا کجا در دلتان نشسته باشد، فرو رفته باشد ، ریشه دوانیده باشد
جا خوش کرده باشد.
همه دلتان را فرا گرفته است؟؟
چنان فراخ که بیش صحبت اغیار در نمی گنجد؟
مهر آفتاب است، دوستی است ، پیمان است در دل من جا خوش کرده است ، روشن پر و پیمان. بیرون رفتنی نیست ، بیرون کردنی نیست.
بی او دلم می میرد.
آن شما چطور ؟ ماندگار است؟ ماندگار باد!

سید محمد در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

حظ کردم
زیباترین مناظره ی ادبی را درین حاشیه ها در گفتمان دکتر ترابی عزیز و بانو مرسده گرامی دیدم که با تائید بانو روفیا همراه شد
شما هم بخوانید، جالب است

سیدمحمد در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:

محقق همان بیند اندر ابل
که در خوبرویان چین و چگل .
سعدی
شمع چگل اشاره به زیبا روی چگلی دارد که ناحیتی ست در ترکستان

کادح در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

استنباط من از رباعی 143 چنین است.
گروهی آنقدر در مسائل دینی غرق شده اند که خود را در اوج تفکر و اندیشه و درک در این زمینه می دانند.
گروهی دیگر خود را از آنان بالاتر دانسته و تصور می کنند که به یقین و غایت دین و حقیقت رسیده اند. و داعیۀ ( اَنَ رَبّکم العلا ) دارند.
بیم از این دارم که بالاخره روزی حقیقت و اصل دین و مسیر آن بدرستی و وضوح روشن شود که محتوای صحیح ، آنگونه که تصور و تفکر و یقین نموده و پیموده بودند ، نبوده و راه را نادرست و اشتباه فهمیده و معرفی کرده و رفته اند.
( ( دین و حقیقت آن در طول تاریخ و عمرش بدلیل مطالب و مسائل فرعی و نادرستی که جاهلان و غافلان و مغرضان و متعصبان و غالیان و سطحی نگران و .... در آن وارد نموده اند مانند آب زلال و شفاف و گوارا و سالم و طاهر و آرامش دهنده و شادی آفرین و حیات بخش و احیاء کننده ای که از سرچشمۀ اصلی اش جاری شده و در طول مسیرش با خار و خاشاک و .... توسط نامبردگان فوق الذکر پوشانده و مستتر گردیده و ظاهری زشت و کریه و مشمئز کننده و دافع گر و خطرناک پیدا نموده است ) اشارۀ رباعی به آنانی است که عملا اینگونه شده اند و هستند ولی خود را خلاف آن و حقیقت مطلق می دانند!!!!!!

گمنام در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

جناب شمس،
از قضا آنرا از مانا می اندازد،
شیخ سخن از کمال خداوند می گوید و نه کمال توهم!!
یاد داستان محمود و طلحک و ماجرای بادمجان افتادم!

گمنام در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:

محسن گرامی،
معجم اینجا به مانای نقطه دار است.
منسوب است به نصیرالدین توسی:
آنان که به فارسی سخن میرانند
در معرض دال ذال را ننشانند
ما قبل وی ار ساکن جز وای بود
دال است وگرنه ذال معجم خوانند :
بوذ ، بیذ ، باذ
گرد، کرد، آورد.....
و هنوز در برخی روستاهای پیرامون کویر جای پای این گونه واژه ها را میتوان یافت
گنبذ (گنبد) ، باذنجان (بادنجان) و. با پوزش

مصطفی اسلامی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:

درباره بیت مورد بحث (غم کهن به می سالخورده دفع .......) چند نکته مورد غفلت واقع شده است که متذکر میشویم :
1) عدم وجود این بیت در چند نسخه معتبر میتواند دلالت بر این داشته باشد که این بعدها توسط حافظ دوستان و تقلید کنندگان او به شکلی ناقص و بحث برانگیز وارد این شعر شده است.
2) محور عمودی این غزل تا میانه های آن سخن از رفتن معشوق و هحران اوست که حالت مقدمه دارد و در ابیات پایانی با آوردن مثالهایی باستانی حافظ این کار معشوق را شماتت میکند و میگوید دلیلی که باعث جدا شدن معشوق یا ممدوح از من شده قدرت اوست (قدرت سیاسی یا زیبایی) اما نباید فراموش کند که حتی سلیمان هم قدرت جاودانه نداشت. بنابراین در این بیت فضایی برای نوشیدن می و فراموشی غم های کهن نمیماند که حافظ ان را در غزل بگنجاند.
3) در بررسی اشعار حافظ حتما باید محور عمودی شعر مورد بررسی قرار گیرد تا ابیات ناهمخوان با محور عمودی در صورت رخصت نسخه ها حذف شوند.
4) بع عنوان نتیجه عرض میکنم که این بیت اساسا با فضای این غزل ناهمخوان است و با توجه به این که در چند نسخه نیامده است باید آن را الحاقی بدانیم و بحث درباره آن را تمام کنیم.

منصور در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

اینجا یه کم شبیه گروه های واتس اپ و تلگرام شده.

امیرعباس در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

با احترام نسبت به آقای چاوشی و هوادارانشون ، آهنگی ک آقای چاوشی خوندن سبکی غیر ایرانی داره و مناسب چنین شعری نیست...
استاد ناظری با صدای فوق العاده و ریتم و سبک زیبایی که به شعر دادن ، اصالت و ایرانی بودن شعر و آهنگو حفظ کردن....
با تشکر از نظرات آقایان رامین رحیمی ، وحید ج و حسین

کتی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:

ب هیچ وجه قصد تمسخر نداشتم در حقیقت همیشه اینطور تایپ میکنم.
ب هر روی من جواب یکی از سوالاطم رو نگرفتم معنی بیت هنوز برام مجهوله!؟

۷ در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

من ز فکر تو به خود نیز نمی‌پردازم
نازنینا تو دل از من به که پرداخته‌ای
به جای "نیز" "در مصرع نخست هیچ" هم دیدم که بیشتر جور درمیآید
من ز فکر تو به خود هیچ نمی‌پردازم

۷ در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

بیم ماتست در این بازی بیهوده مرا
چه کنم دست تو بردی که دغل باخته‌ای
بیم دارم که در بازی شترنج عشق مات شوم چه کنم گه تو دغل میبازی و تقلب میکنی

کتی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:

این شعر واقن ظیباست فقط من طعجب کردم ک بعظی ابیات توی این شعری ک تو سایططون گذاشتید حظف شده مثلن:
تا توانی پا منه اندر فراق ابغض الاشیا عندی الطلاق
یا
تو ز سرمستان قلاووزی مجو جامه چاکان را چه فرمایی رفو
یا
محرم ناسوت ما لاهوت باد افرین بر دست و بر بازوت باد
اینا جریانش چیه؟در ظمن میشه لتفن معنی بیت اخری ک نوشطمو بگید ناسوت و لاهوت یعنی چی؟

طاهر خورشیدی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

سلام
به نظر من نظر همه دوستان صحیح است.
عشق سعدی در اکثر اوقات زمینی است.
سعدی غرل عرفانی هم دارد ولی بسیار کم.
با توجه به واژه های به کار رفته و تجربه ای که بنده از غزل سعدی دارم، هم نظر با جناب دکتر ترابی، باید بگویم این غزل خیلی از زبان سعدی دور است. مثلا ناوک، تکرار لذت، مرغکی، پر بسته، خوبت به دام آورده ام و...

رضا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۲:

در مصراع اول کلمه"مور" نادرست و "جور" صحیح است.
در مصراع چهارم"واویلا" اشتباه نوشته شده است.

محمد رشیدی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » پنجم:

مصراع نخست بیت ششم
ناله های دل و جان را نیست محرم جز تو
باید باشد

Suri Dalir در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲:

من سر نخورن که سر گران است عکه یا عکا بخشی از فلسطین است که الان دست بخشی از آن دست ایسرائیل است و بهائیان بعد از تبعید از ایران به آنجا رفتند. بقیه توضیحات هم زیاد درست نیستند.

یاس در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۱:

درود بر تمامی پارسی زبانان :)
شکرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود

کمال در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۱:

5351

۱
۳۷۹۷
۳۷۹۸
۳۷۹۹
۳۸۰۰
۳۸۰۱
۵۵۴۸