۷ در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
قاضی شهر عاشقان باید
که به یک شاهد اختصار کند
قاضی به دو شاهد بدهد فتوی شرع/در مذهب عشق شاهدی بس باشد
حسین در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:
داش امیر
از من دردسر دارییی
مسعود خسروانی فراهانی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۲ - بیان این خبر کی الکذب ریبة والصدق طمانینة:
لطفا این بیت :
شد یپنلو مر ورا دار الرباح
وآن گر را از عمی دار الجناح
"وان گر" به "وان دگر" اصلاح بفرمایید
گمنام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:
احند رضای گرامی،
به نظر می آتد برای شمس سروده باشد، شمس به قول امروزی ها به " ددر " رفته بوده است و شاعر نخست ناباورانه به رفع و رجوع بر می خیزد ، سر انجام اما به خود می قبولاند که با دیگری بوده است و می فرماید : آیینه ای ! رنگ تو عکس کسی است !!!
تو ز همه رنگ جدا بوده ای .
دریغا که گویا دیر بوده است!!!
یعقوب لیث در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
بعد از بیت:
"کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر"
چرا دو بیت زیر نیامده؟
این یکی شیر است اندر بادیه / آن دگر شیر است اندر بادیه
این یکی شیر است کآدم می خورد / و آن دگر شیر است کآدم می خورد
این دو بیت از مولانا نیست؟
سیدمحمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰:
امید جان ، مثل اینکه مانای بیت را متوجه نشدی که ایراد میگیری ، همان می گردیم ، درست است
زنده باشی
امید سلماسی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰:
ما ز خون گرم می گردیم رهبر تیغ را صحیح نیست ، صحیح ایم مصرع به شکل زیر است: ما ز خون گرمِ «می» کردیم رهبر تیغ را
asy در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۷:
این غزل با صدای ناب محسن چاوشی شنیدنیست
بهار در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی:
من معمولاً حاشیه نمی نویسم اما وقتی این شعر خصوصاً ابیات پایانی رو خوندم نتونستم خودمو کنترل کنم... خدایا چقدر زیباست... کاش می بودی مولانایم... ای جان جانان
عیسی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:
از مصرع بعدیش چنین برداشتی نمیشه کرد. مشابه این ابیات در غزلیات سعدی وجود دارن و برمبنای همون ها هم اگه بخوایم نتیجه بگیریم "عاشق" صحیح تر مینماید. مضافا لطفا منبع رو ذکر کنید.
عیسی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۹:
البته مجعزه و پذیرش معجزه بمعنی نقض علم نیست؛ آنچنانکه برخی دوستان مرقوم کردن. :) بلکه معجزه همواره نشاندهنده محدودیت تفکر انسان هست. فلسفه اش هم همینه. ممکنه چیزی صحیح باشه، ولی محدود. گرچه علوم و مخصوصا غلوم تجربی همواره درحال تکوین هستن و بروز میشن. گاهی هم معلوم میشه تکه هایی از اونها اشتباه بوده. اما بهرحال معجزه بمعنی نقض علم نیست. بهرحال، در مثل هم معمولا مناقشه نمیکنن.
کمال در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:
11721
مهدی اچ در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۵:
در بیت هفتم، به نظر می آید که باید زور غم باشد تا زور قم که بی معنی است، لااقل من معنایی برایش نمی فهمم.
امین افشار در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
یکی آهم... کز این آهم بسوزد دشت و خرگاهم...
. در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵:
بیت آخر
و لی دینی
نه، ولی دینی
فرهاد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
خانم مهسا رضایی،
آنچه در قرآن در باره آفرینش ذکر شده است این است (هود 7): وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا.
اشاره ای به "هوی" ندارد. آن جمله را شما از کجا آورده اید؟
آنچه در میان برخی به لسان عرب شایع است این است: أول ما خلق الله عز وجل الریح (یعنی الهواء) که با آن هوی که شما فرمودید متفاوت است :)
دیگر اینکه "هوی" به معنی عشق نیست، به معنی هوس است. اگر چه کشش بین عاشق و معشوق ممکن است در هوی و عشق یکسان باشد، اما در هوی هدف لذت بردن عاشق است، ولی در عشق هدف معشوق است.
. در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶:
سلام. بیت اول، مٍی، نوشم، نیست؟
کسرا در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۸ - در هجو سید احمد کسروی:
با خواندن این شعر از مردی پرآوازه همچون ملک الشعرای بهار، دی من به ایشان به سختی دگرگون شد. چراکه من نوشته های شادروان کسروی در بارۀ ملک الشعرا را خوانده ام. ایشان بی آنکه از او نامی ببرد، با دلسوزی و فداکاری بی همتایی ( که امروزه بسیار کمیاب است)، نسبت به ایران و ایرانی زبان به نکوهش و خرده گیری از کارهای فرهنگی عوام فریبانه باز کرده بود و اگر نبود پاورقی گردآورندۀ نوشتارهای شادروان کسروی، به سختی می شد شخص مورد نظر آن پاکمرد را حدس زد. من اگر شعر این شاعر را امروز نمی خواندم ، ممکن بود در دلم تردیدی برای گفته های کسروی در بارۀ این شاعر می داشتم ولی با خواندن این شعر سراپا فحاشی و تحقیر دیگر از این دودلی درآمدم و فهمیدم که حق با شادروان کسروی بود. کسی نیست به این اقای شاعر که به خودش لقب ملک الشعرای بهار داده بگوید آخر شما که خود را شاه شاعران نامیده اید، آیا سزاوار است نام شادروان کسروی را آورده و بی دلیل به آرمانهای نیکخواهانۀ او تاخته و آناگاه چون وی مردی تبریزی بوده، و چون با زبان دلیل و منطق نمی توانستید به او پاسخ دهید، همۀ هم میهنان آذری را نشانه رفته و دل آنها را هم به درد آورید؟ خرمگس شما بودی آقای ملک الشعرای بهار که نتوانستید فرقی میان درگیریهای شخصی خود با شادروان کسروی و به میان کشیدن آذری زبان بودن او و تاختن و تحقیر کردن هم میهنان آذریمان قائل شود. شما برای کوبیدن شادروان کسروی، به لهجۀ زیبای آذری زبانانمان تاخته اید و از این رهگذر دل آنها را به درد آورده اید. شما با اینکار بهانه به دست بهانه جویان بیگانه پرست و تجزیه طلب داده اید تا آنها شعر شما را سندی برای تجزیه طلب بودن خود قرار دهند. کار شما قابل بخشش نیست آقای ملک الشعرای بهار.
فرهاد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:
مصرع اول بیت آخر بدین گونه صحیح است:
آینه ای؟ رنگ تو عکس کسیست...
سپاس
حمید رضا نصرتی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱: