کسرا در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵:
اجرای ساز و آواز این شعر توسط هنرمندان گلها و با صدای استاد شجریان در برنامه شماره ی 413 یک شاخه گل
سیدمحمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
دوستان درود
آیا در مصرع 15 : از قهر دور مانده و انکار خواسته
نباید به این صورت باشد : از قهر دور مانده و انکار خاسته
درین مانا که : نه قهری بوده و نه انکاری ؟
ممنونم نظرتان را بدانم
زنده باشید
حامد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
درود بر شما دوست عزیز
شفیعی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر:
ازمکافات عمل غافل مشو // گندم زگندم روید جوزجو. من عاشق مولانام شاید قرن ها باید بگذردتا شاعری اینچنین به دنیابیایدواقعااشعارش بامعناست مولانا روحت هرکجاهست شاد باد. . نردبان این جهان ماومنیست//عاقبت این نردبان افتادنیست. لاجرم هرکه بالاترنشست //استخوانش سخت تر خواهد شکست
رضا در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹:
این بیت جا افتاده:
سر خمش کردم که آمد خوان غیب
نک بتان با آب دستان میرسند
هادی ازادی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
برای درک اشعار پر بار عاشقانه و عرفانی حتما نوع کوچکی از عشق زمینی رو تجربه کنید به نتیجه بهتری میرسید ، کوچکترین مثال عشق زمینی خواستنهای دوران نوجوانیست. درود بر عاشقان
گمنام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
آ سید ممد گرامی،
دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوت؟؟
کز دست خوبرویان، بیرون شدن نیارد!
و
من از دست کمانداران ابرو
نمی یارم گذر کردن به هر سو!
سیدمحمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
هفت و مصطفای گرامی
به نظر نمی رسد به معنای ” نیاورد “ باشد
درین صورت ” به “ اضافه می نماید
آنوقت می شود
که ذکر دوست نیارد هیچ گونه ملال
ولی اگر نیارد را به مانای تاب نیاوردن{نیارستن} بگیریم ، میتوان معنی کرد که تا یاد دوست در میان است تاب و توانی برای پرداختن به ناراحتی ها نمی ماند
زنده باشید
عیسی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
دقیقا. آنچه که شما گفتید رو هرگز نمیشه نقض کرد. احسنت.
حمید سامانی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
دوستان نظرهای مختلفی نوشته اند
بزرگترین مشکل املا و نگارش صحیح و دانستن معنای درست کلمات است که قسمت بزرگی از نقدها را در بر میگیرد
همگی میدانیم که متأسفانه فرهنگ امانت شعر و پرهیز از تحریف در کار نیست به عمد و یا به میل و سلیقه خود و در موردی از نادانی اشعار شاعران تغییر پیدا میکنند و با اشتباه دست به دست میگردند با این وصف ابتدا بایستی خوب به معانی مختلف کلمات توجه کرد و معنای مجاز و صحیح را در نظر گرفت در این صورت تفهیم و تفسیر شعر به مراتب دقیقتر و لذت بخشتر میشود
با این همه انتظار میرود که دست اندرکاران تارنمای گنجور در نوشتن اشعار دقت بیشتری به خرج دهند که بازدید کنندگان مشتاق چیزی را به دلیل سهل انگاری دیگران اشتباه یاد نگیرند
خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
در این مصراع خیره کشیست صحیح است نه خیره کشی است
همینطور در
دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
دردیست صحیح است
دوستی ایراد غلطی گرفته است, در مصراع دوم بیت چهارم صد صحیح است نه سد
در بیت یکی به آخر مانده
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
عشق صحیح است و حرف "ی" اضافه است و احتیاج به مکث بعد از ره است
به این صورت گر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرد
در بیت آخر
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن
بوالعلا به معنای فرد احمق و نادان است و احتمالا اشاره به ابوالعلا معری که خانم فرزانه توضیح داده اند و مفهوم مصراع بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی ساده است و آشکار
مفهوم مصراع آخر چنین است که از ابوعلی سینای دانشمند بگویید و صحبت کنید که درس عبرتی برای افراد نادان باشد
درود بر تمامی دوستداران ادبیات فارسی
کمال در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:
4624
نسیم رادمنش در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۸ - تفسیر کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیّاً فَأَحْبَبْتُ اَنْ اُعْرَفَ:
زیر این دکان تو مدفون دوکان.
دو کان کدام هاست؟
حامد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
بحری است غیر ساخته از موجهای خویش
ابری است عین قطره به بازار آمده
شکی نیست که همه علوم از یک چشمه منشعب میشه و هر کسی از دیدگاه خودش به حقیقت نگا میکنه یکی به نام فیزیک دیگری ادیبات یا حتی مکتب دینی
از نظر من این فضا سازی زیبا از حقیقت هستی در شعر عطار شبیه بحث فراکتال هست و کما اینکه هیچ دلیلی نداره که مرجع و میزان هر چیز رو علم امروز بشر دانست ای بسا نظر عطار به حقیقت نزیکتر باشه
محمدرضا در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
شمس شکرریز تویی,مفخر تبریز تویی
لخلخه امیز تویی خواجه عطار مرا
سحر در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
متصل است او... معتدل است او به چه معنی هست دوستان؟
عیسی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:
آه مظلومان کند اولاد ظالم را کباب
پله این ناوک دلدوز دور افتاده است
صائب می گوید آه وناله مظلومان علاوه بر ظالم دامن فرزندان ظالم را می گیرد:
۷ در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:
*ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی
*تا خون دل مجنون از دیده نپالاید
نپالاید=از پالودن به معنی تراویدن=نشت کردن=فرو ریختن=روان شدن
روایت درست تر:
*ترسم که کند لیلی هر دم به جفا میلی
*تا خون دل مجنون از دیده بپالاید
۷ در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:
سرهاست در این سودا چون حلقه زنان بر در
تا بخت بلند این در بر روی که بگشاید
حلقه=کوبه در سودا=خیال
چه سرها که در خیال رسیدن به یار چون کوبه بر در کوبیده شد و در گشوده نشد باید دید بخت با که یار است و در به روی که گشوده میشود.(تا یار که را خواهد و میلش به که باشد).
۷ در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:
*من آن قیاس نکردم که زور بازوی عشق
عنان عقل ز دست حکیم برباید
روایت دیگر:
*من این قیاس نکردم که زور پنجه عشق
عنان عقل ز دست حکیم برباید
نگفتمت که به ترکان نظر مکن سعدی
چو ترک ترک نگفتی تحملت باید
سعدیا مگر نگفته بودم که مهرویان را منگر زیرا اگر ترک مهرویان نکردی رنج خواهی کشید.
گمنام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹: