گنجور

حاشیه‌ها

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:

شعریست زیبا خصوصا بیت اول که شاهکار بود... فقط ای کاش شاعر به جای *امشب تو را به خوبی *
از *دیشب * استفاده میکرد به نظر من خوش معنی تر بود...

 

بابک در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:

عذر می خواهم،
مَنَت به معنای من از توست نه من از آن، که در اینجا کار آیی ندارد مگر باشد "و گر تیرم زنی ...." و نه " تیرم زند....".
در نوشته بالا گزینه دوم صدق می کند.

 

بابک در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

لیام و دیگر دوستان گرامی،
از این مباحثه و احیاناً مجادله که فلان شخص دکتر چه کرد و چه گفت و از که چه شنید معذورم، چه که دانش و اطلاعی در باب آن ندارم.
ولی در تایید نکته ای که شما بدان اشاره کردی و در فرهنگ ما بسیار ریشه دوانده این گونه نقلهاست : که فلان کَس از بهمان شخص شنیده که شخص دیگری که پسر خاله ای داشت که دختر عمویش شوهری ، و شوی او عمه ای، که آن عمه چنان بود که داشت همسایه ای، و پسر او داشت همسری که خواهر داماد خواهر زاده نوه عموی او داشت ... و در آخر او را بود پسری که نامش بود علی مردان خان که او چنان دیده و شنیده و گفته....
اینرا دادگاههایی که بر پایه عقل و منطق بر پا شده اند به عنوان سند و مدرک در کل رَد می کنند، انگلیسی زبانها به آن (Hearsay) گویند که مترادفش در فارسی را دروغ چرا نمی دانم، فقط دیدم جایی نوشته شایعه و مسموعات. در چنین محکمه هایی از شخص پرسند آیا تو خود شاهد بودی و چنان دیدی یا شنیدی؟ و چنانچه طرف گوید خیر از دیگری شنیدم، گویند عالی تو شاهد که نیستی هیچ آن دیگری هم طلبت، بروید آن علی مردان خان را پیدا کنید و بیارید اینجا تا ببینیم چه گفته و شنیده و دیده...یعنی که اگر حتی یک مرحله از شاهد دور شویم دیگر قابل قبول نیست مگر آنکه خود شاهد( علی مردان خان نامی) شهادت دهد و لا غیر!
اما در مورد سنگدل و سنگین دل،
زبان فارسی چنان است که گاه چند واژه یک معنی دهند، و گاه یک واژه چند معنی که نهایتاً ممکن است در تضاد هم باشند و دردو مورد آخر توان گفت که آن بار سنگینی را داراست.
سنگ دل:دلی چون سنگ سخت، دلی سخت شکننده ( در اینجا نه آن متضاد که بسیار شکننده معنی دهد، بلکه دشوار شکننده)
سنگین دل: 1-دلی که چون سنگ است، سخت و دشوار2-دلی که بار سنگین دارد یا پر بار است، بار زیاد دارد

 

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

بزرگترین آرزوم اینه که کتاب جدیدی با شعر های جدید از حافظ و سعدی پیدا بشه... یعنی از زیر خاک مثل گنج پیداشون کنند... گرچه با همین اشعارشون هم میشه 1 عمر زندگی کرد ولی خب دوست دارم بازم باشه... تا آخر عمر هم بشینم و شعر های اینا رو بخونم بازم وقت کم میارم از بس که پر مفهوم و زیباست... مثل همین شعر...

 

بابک در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:

به عقل ناقص این بنده، دو گونه:
1- مَنَت (مَن+ اَت)= من آنرا پذیرم
2- مِنّت ( مِن+نَت)=شامل لطف گردم، لطف او بر گردن پذیرم
هر یک صدق میکند

 

معین در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:

سلام دوستان، ممکنه درمورد نحوه خواندن مصرع دوم بیت اول کمکم کنید؟ کدوم شکل خوندن درسته؟
منت پذیرم = منت پذیر هستم
منت پذیرم = منت را می پذیرم

 

واله در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:

سلام
در تصحیح دیوان حافظ توسط دکتر محمد بهشتی چاپ انتشارات حسینی تهران
بنمای رخ که خلقی حیران شوند و واله آورده شده است.

 

محمد بینش (م ــ زیبا روز) در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۵:

در پاسخ به نویسنده بالا در باره کمبود هجا در مصرع
"گر که قافی تو را چون آسیا" هیچ عیبی ندارد . عیب در خوانش غلط نویسنده است که "که قاف" را بدون کسره می خواند و معنی بیت را نفهمیده است .

 

علیرضا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

سنگین
(سَ) (ص نسب .) 1 - از جنس سنگ . 2 - ثقیل ، گران . 3 - باوقار. 4 - اثری هنری که فهمیدنش بر هر کسی ممکن نباشد.

 

وشایق در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴ - در نعت رسول اکرم:

با سلام انچنان اطاعات این مرد خدا گسترده است که انسان به بیسوادی خود بی می برد درود خدا بر او

 

شهرام لقایی در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

برداشت شخصی از سه بیت آخر:
7-منظور از زبان ناطقه همانطور که در نفس ناطقه و حیوان ناطق مراد میشود اشاره به قوای تفکر و تعقل است.کلک هم اشاره به طرح و بیان موضوع
معنای کلی بیت : سرّ شوق انسان به ان حقیقت ازلی حتی به فهم هم در نمی آید تا چه رسد به اینکه قابل بیان باشد
8-رخ تو در دلم افتاد) روح الهی در انسان دمیده شده و (مراد خواهم یافت) به کمالات روحانی خواهد رسید
مصرع دوم به نوعی تکرار مطلب مصرع قبلی است: با توجه به اینکه به حکم قضا و قدر (فال نکو) از نعمت روح الهی برخوردار شده ام به سیر و سلوک در مراتب روحانی (حال نکو) موفق خواهم شد
9-موضوع شوق و هوس انسان به آن حقیقت ازلی موضوع جدیدی نیست و مخصوص این زمان نیست بلکه این شوق از ازل در نهاد انسان بوده است. انسان داغدار ازلی است یعنی از ابتدای آفرینش دچار غم دور ماندن از اصل خویش است. "از نیستان تا مرا ببریده اند ..."
داغدار ازل همچو لاله خودروست: همانطور که داغ و سیاهی وسط گل لاله جزیی از ان است این عشق نیز برای انسان امری اعتباری نیست بلکه جزیی جدانشدنی از نهاد انسان است

 

عماد در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳ - ستاره صبح:

در مصرع دوم بیت ششم وزن رعایت نشده است. بنظر میرسد پس از کلمه ی پیر یک کلمه ی دیگر بوده که ثبت نشده است. البته جاهای زیادی این شعر به این صورت دیده شده، که درهرصورت این اشتباه وزنی را توجیه نمیکند. تقاضا دارم پس از بررسی اصلاح نمایید.
تلاشتان را تحسین میکنم.

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » تورکون دیلی:

الله رحمت السین استادشهریارا

 

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

عالیه...دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد... به به

 

vida در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶۰:

گروه اهورا به زیبایی این رباعی را بصورت موسیقی ارائه کرده اند. در قطعه ای به نام یاران.
پیوند به وبگاه بیرونی

 

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸ - جرس کاروان:

قلبم درد گرفت با خوندن این شعر... غم با آدم چه ها که نمیکنه... خیلی سوزناک بود.... خیلی

 

کسرا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » غرق تمنای توام:

زنده یاد رهی معیری چند برنامه رو هم به طور زنده در گلهای تازه شرکت کردند ... خدا بیامرزه این شاعر معاصر گرانقدر رو.. .شعر زیباییست ...

 

شایق در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

با سلام ( ای خفته روزگار دریاب ) سعدی میخواهد خفتگان را بیدار نماید نا شاید این چند روز باقی را دریابند و قدم در راه نهند و با صراط مستقیم به دلدار برسند ( ای که بنجاه رفت و در خوابی مگر این چند روزه دریابی عمر برف است و افتاب تموز اندکی ماند و خواجه غره هنوز )

 

کمال در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲:

باسلام غزل فوق رابه زبان محلی ازیک خواننده محلی درکاستی که البته سی دی انهم اخیرادربازارآمده گوش دادم ولی دردیگرقسمتهای کاست خواننده ازباباطاهریادکرده است.
فالی جهت این غزل :
ای صاحب فال،گویاشمامشکلی بزرگ
داریدکه بسیاری میگویندراه حلی،،،،،،،،
برای آن نیست،اماچنین نیست،،،،،،،،،،،،،،
مشکلات بزرگ رامیتوان بابررسی،،،،،،،،
دقیق وباعزت نفس راه حلی برای آن،
پیداکرد،انشاءالله به نتیجه خواهید،،،
رسیدوروزهای خوبی درانتظار،،،،،،،،،،،،،
شماست.
شب خوش

 

فرامرز پگاهی در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

جناب گوهری ، ای بزرگوار
چرا این اندازه خشمگینی برادر ؟ نیازی به چهل سال خروش نیست . من یکبار نوشت ترا خواندم و پذیرفتم . از این پس هم سخن استوار ترا سنجه گیرم . هر کس را هم که بینم نادرست خاند گرز گران بر سرش کوبم . اگرچه بر این باورم که اندیشمند آگاه آرام ندارد و دلسوز است اما دست کم با واژه های " خفه بشم" خودآزاری مورز . اگر خفه شوی چگونه درست خاندن را بیاموزیم ؟

 

۱
۳۷۸۰
۳۷۸۱
۳۷۸۲
۳۷۸۳
۳۷۸۴
۵۰۵۱
sunny dark_mode