گنجور

حاشیه‌ها

مهدی کاظمی در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۳:

آهوان تبتی بهر چرا آمده‌اند
زانک امروز همه مشک و عبر می بیزیم
عمبر بایستی درست باشد
به معنی بوی خوش ....

روح‌الله در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۱:

با سلام.
به نظر حقیر متن شعر بر اساس تصنیف استاد ناظری در آلبوم حیرانی، رساتر و دقیق‌تر می‌باشد. در متن شما ناهمگونی‌هایی احساس می‌شود.
مانند بیت دوم که به نظر می‌رسد به جای" زهره" به کار بردن واژه‌ی" ظهر" معنای بهتری دارد. در واقع "در طلب ظهر رخ ماه رو " هم معنای بهتری داشته و هم آرایه‌‌‌ی زیباتری ایجاد می‌کند.
همچنین به کار بردن واژه‌ی " وه " که شگفتی و حسرت شاعر را می‌رساند، علاوه بر موزون‌تر کردن مصرع، مفهوم‌تر است.
با سپاس.

محمدامین مروتی در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۲ - فرق میان آنک درویش است به خدا و تشنهٔ خدا و میان آنک درویش است از خدا و تشنهٔ غیرست:

تصوف عامیانه و عارفانه
محمدامین مروتی
مولوی در دفتر دوم می گوید خداخواهی آدم ها انگیزه های مختلفی دارد:
آن گدا گوید خدا: از بهر نان
متقی گوید خدا : از عین جان
در دفتر اول هم بین دینداری عامیانه که به طلب نان است و دینداری عارفانه که به طلب جان است، تفاوت می نهد. همین طور ضمن تعریضی به صوفیانی که با گدایی کردن، نمایش فقر می دادند، می گوید که آنان فقرِ شکم دارند نه فقرِ حق و از درویشی فقط به صورت و ظاهر و نقش اکتفا کرده اند:
نقشِ درویشست او، نه اهل نان (=یعنی مستحق نان نیست)
نقشِ سگ را تو مینداز استخوان
فقر لقمه دارد او، نه فقر حق
پیش نقش مرده‌ای کم نه طبق (=سفره)
عاشق حقست او بهر نوال(=لقمه)
نیست جانش عاشقِ حسن و جمال
این نوع خداپرستی، بر توهم و فرافکنی مبتنی است. پیش خود گمان می کند عاشق ذات الهی است در حالی که توهمات خود از اوصاف خدا – یعنی خدای مخلوق و برساخته و برخاسته از ذهن ذهن خود- را می پرستد:
گر توهّم می‌کند او عشق ذات،
ذات نبود، وهمِ اسما و صفات
خدای او لم یولد نیست. بلکه مولود ذهن اوست:
وهمِ مخلوقست و مولود آمدست
حق نزاییده‌ست، او لم یولدست(= یعنی زاییده نشده است)
عاشق تصویر و وهمِ خویشتن
کی بود از عاشقانِ ذوالمنن (=صاحب نعمت ها و احسان ها)
با این وجود اگر به قدم صدق، طیِّ طریق کند، همین خدای مجازی او را به حقیقت خدا راهنمایی می کند:
عاشق آن وهم، اگر صادق بود
آن مجاز او، حقیقت‌کِش شود
مولانا در ا دامه می گوید می دانم این بحث محتاج شرح بیشتری است ولی از کهنه اندیشانی که درک و فهم این مباحث را ندارند، می ترسم و زبان در کام می کشم. چرا که هرکسی معنای راستین سماع را نمی داند و هاضمة هضمِ چنین معارفی را ندارد:
شرح می‌خواهد بیان این سخن
لیک می‌ترسم ز افهامِ کهن
فهم های کهنه ی کوته‌نظر
صد خیال بد، در آرد در فِکَر
بر سماعِ راست(=راستین) هر کس چیر(=چیره) نیست
لقمة هر مرغکی، انجیر نیست
روزنوشته های کوتاه کانال اختصاصی " محمدامین مروتی " در تلگرام.
پیوند به وبگاه بیرونی

محمدامین مروتی در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۱ - در بیان آنک چنانک گدا عاشق کرمست و عاشق کریم، کرمِ کریم هم عاشق گداست اگر گدا را صبر بیش بود کریم بر در او آید و اگر کریم را صبر بیش بود گدا بر در او آید اما صبر گدا کمال گداست و صبر کریم نقصان اوست:

فقر به مثابة آیینة احسان
محمد امین مروتی
مولوی در دفتر اول و حکایت عربی که کوزه ای آب برای خلیفه بغداد به رسم هدیه می بد، می گوید فقر و کرم، محتاج و وابسته به یکدیگر و به واقع دو روی یک سکه اند. در واقع، گدا آینه ای است که احسانِ خدا یا شخصِ محسن در آن جلوه گر می شود. چنان که زیبارو برای دیدن زیبایی خویش، محتاج آینه ای صاف است:
جود می‌جوید گدایان و ضِعاف (=ضعفا)
همچو خوبان کآینه جویند: صاف
روی خوبان ز آینه زیبا شود
روی احسان، از گدا پیدا شود
به همین علت خداوند در سوره ضحی می فرماید ای پیامبر گدا را از در خود مران. وَامّا سائلَ فلا تَنهَر. چرا که گدا آیینه ی جود است و از دعواکردن با او و راندنش، این آینه شفافیتش را از دست می دهد و به وسیلة بخارِ دهان تیره می شود :
پس ازین فرمود حق در والضّحی
بانگ کم زن ای محمّد بر گدا
چون گدا آیینه ی جودست هان
دم بود بر روی آیینه، زیان
پدیدار کنندة جود انسان گداست. اما جودی فراتر از این هم داریم که هر چه در توان دارد، بر این احسان می افزاید. تفسیر بهتری هم از این بیت می توان کرد و آن این که از جود نخستین خدا یعنی از رحمانیتش، گدایان یا فقرا خلق می شوند و از جودِ ثانوی اش(رحیمیتش) ، این فقرا، رزق و روزی می یابند. ضمنا منظور از فقرا طبق آیة شریفة "انتم الفقرا و هو الغنی الحمید"، کل انسان هاست:
آن یکی جودش، گدا آرد پدید
و آن دگر بخشد گدایان را مزید
پس گدایان آیتِ جود حقند
وان که(= و آنان که) با حقند، جود مطلقند
در ادبیات عارفانه و در تبیین فلسفة آفرینش آمده است که خداوند گنجی مخفی بود که می خواست زیبایی خود را نظاره کند. پس آینه ای از مخلوقات ساخت تا خود را در آن ها ببیند. در حقیقت ما گدایان و فقرا، آینه ای در دست محبوب ازل و ابد هستیم تا اسم غنی و جوادِ خداوند مجال تجلی پیدا کند.
در تایید این سخنان مولانا، بزرگان سخنان مشابهی گفته اند. آندره ژید در کتاب پربارِ "مائده های زمینی" می گوید: " انسان چیزی جز آن که می بخشد، ندارد."
و ابرانسان نیچه با نفی اخلاق متعارف و متداول، به فراسوی اخلاق یعنی بـه قلمرو عشق خـود انگیخته گام می گذارد. اگردرقلمرو اخلاق متعارف ،"دادن" یک ارزش است ، در فراسوی نیک و بد این "خوب گرفتن" است کـه ارزش تلقی می شود. ابرانسان نیچه، آن قدرسرشار از ایثار و خوبی است که مانند درختی پربار، ازگیرنده، برای سبک کردن بارش تشکرمی کند:
" تو آموختی کـه چقدرخـوب بخشیدن ، ازخـوب گرفتن مشکل تراست وآموختی که خـوب بخشیدن زیرکانه ترین هنرهای مهربانی است …آیا دهنده نباید ازگیرنده تشکر نماید؟ … ای خورشید بزرگ اگـر کسی نبود کـه روزت را نثارش کنی ، خوشبختی تو کجا بود؟ . . . ”
و زرتشت می گوید: "من چون زنبورعسلی که بیش از حـد عسل گردآورده بـاشد احتیاج دارم که دست هایی به سویم درازشود، تـاقسمتی از آن را بر آنان نثارکنم ." (چنین گفت زرتشت )
روزنوشته های کوتاهِ کانال اختصاصی " محمدامین مروتی " در تلگرام.
پیوند به وبگاه بیرونی

مهرداد در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸:

آقای دکتردر این ابیات منظور اعراب مسلمان هستند.نه فقط اعراب
پراگنده گردد بدی در جهان
گزند آشکارا و خوبی نهان
کاملن هم مشخصه چه چیزی پراکنده کردن

کینگو در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۹ - خواستاری اسکندر روشنک را:

چو شب عقد خورشید درهم شکست
عقیقی در آمد شفق را به دست
به پیروزهٔ بوسحاقیش داد
سخن بین که با بوسحاقان فتاد
بیت آخر غلط است باید نوشت :
بفیروزه ی نوشجانیش داد
سخن بین که در نوشجانی فتاد
چون اصلا فیروزه ای به نام فیروزه بوسحاقی وجود ندارد و این اشتباه از تعبیر شعر حافظ در مورد ابواسحاق اینجو است :
راستی خاتم فیروزه ی بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
برخی گمان کرده اند این نوعی فیروزه است!

رجبی در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵:

آنی از آن + ی تشگیل شده آن ضمیر اشاره به دور است و ی ضمیر متصل مخاطب است و در مجموع به معنی آن توئی آنی اول به هر چیز بر میگردد و انی دوم هم به هر چیز بر میگردد . آنی اول هدف میشود . و آنی دوم نتیجه تلاش و جستجوی هدف میشود . جستن موتور جستجوگر هر چیز است . یعنی مصدر فعل است . (که) و (در) هم کلمات ربط هستند . ی هرچیزی در اصل شعر سطر دوم بالای کادر شاید اضافه باشد .

کینگو در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۲ - حکایت:

ادرار در لغت عرب به معنای فراوان دوشیدن شیر شتر است ولی در اینجا همان معنی بورس میدهد ( برخی گفته اند بورسیه که اشتباه است این دو لغت را نباید به جای هم به کار برد) نظامیه هم نام مدارسی بود که نظام الملک طوسی در چندین شهر ساخته بود که همه آنها را به مناسبت لقب وی نظامیه می گفتند.تلقین به درسی می گفتند که معلم به شاگرد می داد و وقتی شاگرد آن را روان می کرد به آن تکرار می گفتند ....یک جا دوستمان نوشته اند امیدوارم مورد پسند اساتید قرار بگیرد ولی دوست عزیز استاد لغت فارسی است و صحیح نیست اساتید بنویسیم باید استادان یا استادها نوشت.

کینگو در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیرزن با سلطان سنجر:

رطل زنان دخل ولایت برند صحیح نیست طبل زنان صحیح است

فاطمه در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

شاه چاوشی ادامه بده داداش
به کس کسونت نمیدیم به همه کسونت نمیدیم

Reza در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

گناه داره بیچاره چه میدونه" های غیر ملفوظ " چی هست.
باید رو لهجه ش کار کنه و از اورامانات بیاد بیرون
دوستان درست گفتند شعر مولوی واقعا براش بهتر هست چون با حلقه و سماع و هارا هار هارا هایا هایا هایا و لهجه ش همساز هست.

گمنام در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

جناب شایسته،
در زبان فارسی شایسته نیست های غیر ملفوظ را تلفظ کنیم .

سیدمحمد در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

زهرا خانم
درود
همان قلب درست است
قلب به مانای سکه ی تقلبی هم هست .
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد .
میگوید سکه ی تقلبی را با روکش طلا تزئین میکند ، تو گمان میکنی طلاست .
زنده باشی

کمال در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۱:

12702

مهدی رضایی در ‫۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:

با سلام
ممنون از همه

زهرا در ‫۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

به نظر این مصرع باید باشه
یکی قلعی بیاراید تو پنداری که زر دارد
که به فلز قلع و فلز طلا اشاره داشته باشه، و به نظر قلب اشتباه باشه

خسروفشارکی در ‫۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:

صحیح مصرع اول دربیت اول:
روزه دارم من ومیلم ازآن لعل لب است
صحیح مصرع دوم دبیت دوم:
روزه ماه صیام ....

رضا شایسته در ‫۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

فارسیش خرابه؟ خیلی‌ مضحک است که در وصف فردی که حدودا 99% آهنگهاش رو به زبان فارسی به قشنگی‌ هر چه تمامتر بیان میکنه، اینچنین مینویسی.
و در ضمن آقای چاوشی اشعار بزرگانی همچون سعدی، مولانا، شهریار و وحشی بافقی رو شیرین و درست بیان میکنند. من فکر می‌کنم شما خودتون فارسیتون مشکل داره.
در آخر از آقای چاوشی سپاسگزارم که با صدای زیباشون به ادب و فرهنگ کشور عزیزمون ایران خدمت میکنند.

Ramras در ‫۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:

<> به نظر بنده آقایان : فروغی بسطامی ، یوسف زمانی ، شجریان و البته حافظ ، همشون نی زن هستن و با دل خرم نی میزنن.

بهرام در ‫۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

زنده باد چاوشی کولاک کرد

۱
۳۷۳۵
۳۷۳۶
۳۷۳۷
۳۷۳۸
۳۷۳۹
۵۴۷۳