تا بهکی در پرده دارم آه بیتأثیر را
از وداع آرزو پر میدهم این تیر را
کلبهٔ مجنون چوصحرا ازعمارت فارغاست
بام و در حاجت نباشد خانهٔ زنجیر را
رنگ زردما عیار قدرتعشق است وبس
این طلا بیپرده دارد جوهر اکسیر را
ما تحیرپیشگان را اضطراب دیگر است
پرزدن در رنگخون شد بسمل تصویر را
آسمان باآنکجی شمعبساطش راستی است
حلقهٔ چشم کمان نظاره داند تیر را
کوشش بیدست و پایان از اثر نومید نیست
انتظار دام آخر میکشد نخجیر را
جسم کلفتخیز در زندان تعمیرت گداخت
از شکستن قفلکن این خانهٔ دلگیر را
عرض هستی در خمار انفعال افتادن است
گردش رنگ است ساغر مجلس تصویر را
بسمل ما بسکه از ذوق شهادت میتپد
تیغ قاتل میشمارد فرصت تکبیر را
وحشت مجنون ما را چاره نتوان یافتن
حلقهکرد اندیشهٔ ضبط صدا زنجیر را
نیست در بیداری موهوم ما بیحاصلان
آنقدر خوابیکهکس زحمت دهد تعبیر را
پوشش حال است بیدل ساز حفظ آبرو
بینیامی میکند بیجوهر این شمشیر را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تضادها و غمهای ناشی از عشق و جدایی میپردازد. شاعر از بیتأثیری احساساتش ابراز نارضایتی میکند و به سرنوشت مجنون اشاره میکند که خانهاش از محبت خالی و زنجیر شده است. او عشق را با رنگ زرد و جوهر اکسیر توصیف میکند و اشاره به تحیر و درد میکند که به صورت سرخ و خونی نمایش داده میشود. شاعری که به انتظار و تلاش بدون نتیجه اشاره دارد و از زندگی روزمره، بیهدف و خالی از احساساتی که باید تحقق یابند، گلایه میکند. در نهایت، او به چالشهای درونی و چنگ زدن به زنجیرهای اندیشه و خفقان اشاره میکند و از ناامیدی و بیثمری بیدار شدن در خوابهای موهوم مینالد.
هوش مصنوعی: چقدر طول بکشد که همچنان آه بیتأثیرم را پنهان نگهدارم؟ من این تیر را از وداع آرزو پر میکنم.
هوش مصنوعی: کلبهی مجنون، مانند صحرا است که از ساختمانها خالی است، چون سقف و در ندارد. بنابراین، خانهای که زنجیر دارد، نیازی به در و دیوار ندارد.
هوش مصنوعی: رنگ زرد به نماد و نشانهای از توانایی و قدرت عشق تبدیل شده است. این طلا که بسیار روشن و خالص است، نشاندهنده جوهر واقعی و گرانبهای اکسیر عشق است.
هوش مصنوعی: در این جا اشاره شده که افرادی که در حیرت و شگفتی قرار دارند، اضطرابی متفاوت دارند. پرواز کردن در رنگ خون به نوعی به تعبیر و تجسمی از درد و رنج اشاره دارد. به طور کلی، این بیت نشاندهنده تضاد بین حالتهای احساسی و تجربههای عمیق انسانی است.
هوش مصنوعی: آسمان با انحرافش، مانند شمعی است که در حال روشن کردن فضای خود است و حقیقت را نمایان میکند. حلقهٔ چشم کمان به نظاره تیر میپردازد، به معنای این که چشمهایش به دقت و توجه به آنچه در حال رخ دادن است، مینگرد.
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش بیوقفه و بدون نتیجه هرگز بیفایده نیست؛ چرا که انتظار برای رسیدن به هدف، در نهایت میتواند ما را به موفقیت برساند، مانند شکارچی که برای گرفتن شکار صبر میکند.
هوش مصنوعی: بدن سنگین و قوی من در بند تو در حال تغییر و تحول است، زیرا کسی که قفل این دل ناامید را میشکند، دردها و محدودیتهایی را که در این زندان وجود دارد، از بین میبرد.
هوش مصنوعی: وجود آدمی در حالتی خاص، شبیه به نشئگی و رخوت به سر میبرد. مانند اینکه رنگها در یک دورانی در ساغری که تصویر مجلس را نشان میدهد، در حال چرخش و تغییرند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به وضوح نشان میدهد که قاتل از شوق و ذوق شهادت به تپش افتاده و لحظهای را که باید تکبیر را بگوید، برایش مهم میشمارد. به این معناست که او احساس هیجان و اشتیاقی دارد که در لحظهی سرنوشتساز شهادت، فرصت را غنیمت شمرده و آمادگی خود را برای به پایان رساندن این کار نشان میدهد.
هوش مصنوعی: ما درد و اضطراب مجنون را نمیتوانیم درمان کنیم. افکار ما مانند زنجیری هستند که نمیتوانیم آن را بشکنیم، انگار که صدا را در یک حلقه محبوس کردهایم.
هوش مصنوعی: در واقع، در بیداری و واقعیتمان، ما بیفایدههایی هستیم که حتی خوابهای ما هم به اندازهای نیست که کسی دردسر تعبیر کردنش را به خود بدهد.
هوش مصنوعی: پوشش و ظاهر چیزی است که بیدل به آن نگاه میکند، و برای حفظ آبرو باید در آرامش زندگی کرد؛ اما بیارزشی و کمعمق بودن این شمشیر به معنای نداشتن ارزش واقعی آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
من که با مویی به قوّت برنیایم ای عجب
با یکی افتادهام کو بُگسلد زنجیر را
چون کمان در بازو آرد سروقدِ سیمتن
[...]
دیدمش در دل نهفتم آه بیتأثیر را
در کمان از بس که دزدیدم شکستم تیر را
پای رفتن نیست زین بزمم که در بیرون در
بخت دارد در کمین هجر گریبان گیر را
خوشدل از غیرم که در بزم وصال او نیافت
[...]
ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را
برنتابد از خرابی خانهام تعمیر را
گر چنین شاداب از خون شهیدان میشود
آب پیکان سبز خواهد کرد چوبِ تیر را
کی دگر از خانهٔ چشمم قدم بیرون نهی
[...]
سهل مشمر همتِ پیرانِ با تدبیر را
کز کمان بال و پر پرواز باشد تیر را
دشمنِ خونخوار را کوته به احسان ساز، دست
هیچ زنجیری به از سیری نباشد شیر را
حسن را خطِ غبارش بینیاز از زلف کرد
[...]
برق عشق آمد که سوزد خرمن تدبیر را
با گریبان کار افتد دست دامنگیر را
نام من در دفتر اهل شهادت داخل است
کرده ام روشن سواد جوهر شمشیر را
پاسبان مستی ما نیست غیر از تیغ عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.