۷ در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:
سعدی میفرماید: سخن سوزناک من به هر کشور و کرانه ای رسید چاره چیست عبیر تا نسوزد بوی خوش آن به انجمنی و مجلسی نمیرسد.
میشود گفت همیشه کسانی باید بسوزند تا دیگران خوش باشند
عبیر=ترکیبی خوشبو از مشک و کافور و زعفران و مانند آن و در اینحا منظور شعر و سخن سعدی است که ترکیبی از سخنان زیبا و حکمت آموز
چه خوش گفت یک روز دارو فروش:
شفا بایدت داروی تلخ نوش
اگر شربتی بایدت سودمند
ز سعدی ستان تلخ داروی پند
به پرویزن معرفت بیخته
به شهد عبارت برآمیخته
آریو در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
من بارها این غزل را با آواز استاد شجریان عزیز گوش داده ام طرز تلفظ ایشان از شهریاران،قطعا منظور پادشاهان بوده و البته پادشاهانی که رئوف و مردم دوست بوده است....
درود به استاد شجریان و حافظ بزرگ و خدمتگزاران واقعی این مرز بوم جهت زنده نگه داشتن فرهنگ تمدن و هنر ایرانی...
Dr.Mazluminejad در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۵:
با سلام
رباعی بسیار زیباست و شکی نیست اما تصور نمی کنم عدد سیصد در ادبیات فارسی خاص باشد و صرفا برای پر کردن قافیه و نشانگر زیادی تعداد أوراق است که عاشق در علم خوانده و اکنون فراموشش شده.
صدها ورق از عشق فراموشم شد
نیز میتوانست گفته شود
پونه در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:
بسیار بسیار ممنون :)
کسرا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳:
واقعا زیباست
مساوات در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
گل های تازه 46 با آواز ایرج در دستگاه شور
شهرام در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
واقعا بعضپ اوقات تحلیلها و تفسیرها از شعر چنان انسان رو انگشت به دهن مینماید که زبان از گفتن باز میماند.
آخه دوست عزیز بزرگوار ای دانا ای بزرگ ای شعرشناس آخه این اخی رو از کجا آوردید؟ مگه آخر بیت نمیگه "هیچ مگو "؟
باید سخنی باشه که دعوت به هیچ مگو بشه
تنها می توانی سخن ماه درون را بگویی که سخی است؟ آخه یعنی چی؟ ماه درون شمع و شکر هیچ مگو... ماه درون اگه باشه دیگه سخنی در موردش اینجا گفته نشده که بعد بگه هیچ مگو.
هزاران ابراز فضل و بزرگی تحلیلهای پیچ در پیچ بدون بکار بردن یکذره عقل و خرد. فقط اعصاب رو خورد میکنید خداییش
التماس فکر
vijay در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:
اقای گمنام محترم و گرامی
ممنونم برای استقبال گرم تان و به خصوص برای اصلاح، بسار نیازش دارم.
دست تان درد ناکند
مخلص
وی جی
الهه در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:
بیت یکی مونده به آخر ماه درسته نه ما
ایمان در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:
یعنی خارج از عرفان و عشق و عاشقی با خدا واسه هرکس گریه کنی یه جورایی به نظر عطار شرکه چون معشوقت فقط یه زن یا مرده
این برداشته شخصی منه (مویه کردن = یعنی گریه کردن)
هوشمند در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳:
ضمن تشکر و سپاس، مصرع دوم از بیت اول:
در غنچه نخست...... ضحیح است.
مریم در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:
"بدان مثل که شب آبستن است روز از تو
ستاره می شمرم تا که شب چه زاید باز"
نمیشه این بیت رو به این شکل معنا کرد!؟ ؛
شبها ستاره میشمرم(اشک میریزم) و انتظار میکشم تا ببینم شب چه می زاید.زیرا که شب، روز را از تو آبستن است.
برداشتی که من داشتم اینه که ؛ من ستاره نمیشمرم(انتظار نمیکشم)که ببینم روز چگونه از شب متولد می شود، اصل این انتظار برای این است که ببینم شبی که روز را از "تو" آبستن است چه می زاید.
کسرا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:
به یاد مرحوم حبیب خواننده ی خوب کشورمان که به زیبایی این شعر را اجرا کرده بودند ... روحش شاد
ارش در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:
بیت اخر را لطفا معنی کنید
متین در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
امیر بی گزند حضرت علی است
و توصیفات این شعر برای حضرت علی سات و بسیار زیباست
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۷:
با خود ملک الموت بگوید هله واگرد
کاین جا نکند هیچ سلاح تو سلاحی
می گویند مردی در بازار برای فروش شمشیری با شور و حرارت تبلیغ می کرد و دایم میگفت شمشیر هندی است و اگر بر سنگ بکوبی آن را دو نیم می کند،
رهگذری رسید و گفت بر این سنگ بکوب ببینم،
کوبید و بخت بد سنگ دو نیم نشد و شمشیر دو نیم شد،
گفت پس چه میگفتی؟ مگر نگفتی این شمشیر هندیست؟!
گفت بله البته شمشیر هندی بود ولی سنگ از آن هندی تر بود!
این از همان مواردیست که سلاح هیچ سلاحی نمی کند!
روفیا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۷:
این حلقه مستان خرابات خراب است
دور از لب و دندان تو ای خواجه صاحی
صاحی یعنی هشیار
نوعی هشیار است که همواره از نرخ ارز و معاملات املاک و اکازیون های موجود در مارکت آگاه است،
قسمی دیگر از هشیار است که هشیار است مبادا این هشیاری ها موجب غفلت او از هشیاری های بالاتر شود!
و این هشیاری همان مستی و همان عیش مدام است!
مدام است چون با نوسانات ارز کم و زیاد نمی شود.
ابن فارض مصری می گوید :
فلا عیش فی الدُّنیا، لِمَن عاش َصاحیًا
عیشی در جهان نیست برای او که هشیارانه زندگی می کند!
پرده نشین در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
اشرف مخلوقات در پرورشگاه سفلگان!!!
جلال الدین در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۴ - آرزو:
البته در ذات سگ و شیر و انسان همه یکی هستند.
اما در ادبیات سگ نماد انسان های سفله صفت است.
چنانی که مولایمان میفرماید : سگ نیم من، شیر حقم حق پرست
شیر حق آنست کز صورت برست
قدرت در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۲ - مشورت کردن فرعون با ایسیه در ایمان آوردن به موسی علیهالسلام: