گنجور

حاشیه‌ها

حامد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴:

شاهنامه خالقی مطلق سرشار از انواع اشتباهات است . با وجود زحمات فراوانی که ایشان برای این اثر کشیدند اما متاسفانه اشکالات فراوانی نیز دارد . اشکالاتی که باعث تعجب من شد .

کسرا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:

جناب امید قیصری درود بر تو

حامد نوری در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:

هر کسی از ظن خود شد یار من
دوستان خیلی بیراهه می روید . در عجبم که بعضی ازاین حاشیه نویسان، چه بی حاشیه اند.
شاعر خودش گفته که با چه کسی دارد نرد عشق بازی می کند.
این شعر گلایه از دل خود شاعر است و مخاطب وحشی، دل بی قرار خود، که دیگر عنان اختیار از کف داده می باشد
او در ابتدای شعر بدون هیچ پیچیدگی بیان میکند که با دل خود خلوت کرده است
روز گاری من و دل ساکن کویی بودیم
دوستان دانشگاهی و اساتید محترم معنای این شعر اینست که دیگر من و دل ساکن یک کوی نیستیم . دلی را که روزی خریدار نداشت و من باعث شهرت آن شدم اکنون سر از اطاغت من می پیچد . به همین دلیل نیز او دل خود را پسر خطاب می کند
اکثر ساکنین جهان دوست دارند دنیا را آنطوری که دوست دارند ببینند و لی مهم اینست که دنیا را آنطوری که هست ببینیم
پس سلایق خود را کنار بگذار و :
هر کسی از ظن خود شد یار او
از درون بافقی جو راز او

کاف دال در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:

کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانه انسانت این گمان باشد
حضرت عیسی

اشاره به تناسخ و ادامه حیات به نوعی است

محمدرضا فیروزجائی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:

بین ترکیب واژه های دیر کهن و دیر فنا به احتمال بسیار دیر فنا درست تره چرا که طبق فرهنگ لغات فارسی عمید دِیر (Deyr) به معنی صومعه و محل سکونت راهب و معادل واژه انگلیسی abbey میباشد و همچنین فعل درگذشتن که مصدر درگذریم است طبق فرهنگ عمید به معنی عبور کردن میباشد
بنابراین منطقی تر است که بگوییم
ای دوست فردا که از این سکونتگاه فناپذیر عبور کنیم با مردگان هفت هزار سال پیش تا کنون هم سفر خواهیم بود(پس بیا تا غم فردا نخوریم)

متین در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳ - غزاله صبا:

عاطفه ی شعر شهریار ناب و ستودنیه. و شاید همین عاطفه ی ناب باشه که شعراشو محبوب و ماندگار کرده... ارجاع میدم به شعر ای وای مادرم...

متین در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳ - غزاله صبا:

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را (حافظ)

محمدرضا فیروزجائی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:

سلام
صرفا جهت اینکه در گوشه ذهنتون این نکته رو هم داشته باشید عرض میکنم:
یکی از آشنایان کهن سال ما در یک دفتری شعرهایی رو که از بر بوده می نوشته و در اواخر عمر که بنیه ایشون کاهش پیدا کرده بوده این وظیفه رو به نوه شون سپرده که ایشون شعر ها رو میخونده از بر و نوه ایشون مینوشته.
در این دفتر به این صورت آمده:
گر فردا از این دیر گُنه در گذریم
با هفت هزار ساله گان همسفریم
با توجه به فرمایشات بزرگواران این به خاطر بنده رسید خواستم این رو هم در کنار سایر احتمالات داشته باشید هرچند بنظر شخصی خودم در سایر گزینه ها عبارات معنادار تری موجوده نسبت به این حالت(دیر گنه)

محمد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۱۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - گوهر اشک:

در قطرات سه گانه سه قطره باهم صحبت می کنند ولی اینجا مناظره بین دو تا ست. گوهر سرخ بوده و رنگ سپاه یزید را دارد همچنین بسیار مغرور است

جعفر مصباح در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:

گذشت زمان و وفای عهد به معشوق درنهایت زیبایی وصف شده. شاید در تفسیر این غزل دو بیتی زیر مناسب باشد:
وصفِ آن نرگس شیدا به زبان نتوانم
ترکِ آن مستْ نگاهت به زمان نتوانم
نرگـس مسـت تو شـوری به دلم افکنـده
ترکِ آن مستیُ شور، دردو جهان نتوانم
ج. م.

جعفر مصباح در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:

در بیت هشتم "گویند" صحیح است

جعفر مصباح در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:

در بیت سوم "نگرد" صحیح است.

جعفر مصباح در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:

در بیت دوم "فرو ریزد " درست است

پاک در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳:

صحیح

پاک در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳:

سلام لطفاکسانی که درحوزه مباحث عرفان مطالعه نداشتن ومولوی روهم نمیشناسن اظهارنظرنکنند وبعداورومشرک کنند شماهاهمان مردم عوام هستید که پیامبرگفت ای علی اگرترس این نبودکه مردم د رموردتوچیزی بگن که درموردعیسی گفتن دروصف توچیزی میگفتم که هنوزازبین مردم ردنشدی خاک پایت رابه تبرک بردارند

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۴۸:

باقبولی عزاداریهای شما عزیزان در ماه مبارک صفر.
بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم.
جمع این رباعی،4336

سروش در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:

سلام بر همه
از دوستان گرداننده سایت خواهشمندم در کنار کلمه سمعان کلمه صنعان را هم اضافه نمایند .باشد که بسیاری از کاربران که برای جستجو ،کلمه شیخ صنعان را وارد میکنند مثل خود بنده به مشکل برنخورند.
با تشکر از زحمات و لطف شما.خدا یار و یاورتان .راهتان نورباران باد.

سید ماهان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹:

وزن این شعر هزج مثمّن سالمه
لذا برای بر هم نخوردن وزن شعر لازم است بیت پایانی این چنین باشد:
که او چون رعد می نالد تو همچون برق می خندی.

سید عبدالباسط پیریونسی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳:

با سلام و عرض ادب ، و تشکر بابت سایت قشنگ تون
در مورد بیت هر پیسه گمان نکن نهالی شاید پلنگ نهفته باشد
در زبان کردی کلمه پیسه به معنی پوست دباغی شده حیوانات است ، لذا احتمال میدهم منظور همان پوست کنده شده باشد ، که فرموده هر پوستی رو گمان نکن که تشک و رختخوابه ، شاید پلنگی نهفته باشد.
با تشکر

عادل نصیری در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۷:

"دل" در طلب "گوهر" ی از دریای عشق آمده و بر لب ساحل خیمه زده ،مابقی را شاعر بیان نکرده که یا "دل " به دریا می زند برای یافتن "گوهر" یا صبوری می کند تا دریا "گوهر" خود را به "دل " برساند، که کار دوم از عشق بعید و از عاشق بعیدتر است.

۱
۳۷۱۱
۳۷۱۲
۳۷۱۳
۳۷۱۴
۳۷۱۵
۵۶۲۸