آرسین در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴ - هفتاد سالگی:
میشه لطفا مفهوم کلی شعر رو بگید
بی سواد در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:
جنابان،
بسا مالها که وبال گردن مردمان است و مزید ظلم و ظلال.( مالهایی )
امیر در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۶:
در بیت دوم منظور از "سرنایی نهان" این است که سرنازن که خدا یا عشق است نهان است یا اینکه صرفاً می گویید سرنایی پدید است و سرنایی نهان؟ دکلمه دکتر سروش مفهوم اول را می رساند و آهنگ سالار عقیلی معنای دوم را. به نظرم معنای اول زیبا و عمیق است، از دومی معنای خاصی می توان برداشت کرد؟
داوود شیخ ویسی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴ - انتظار:
این شعر زیبا با صدای استاد محمود محمودی خوانساری به صورت آوازی دلپذیر جاودانه شده . درود بر هر دو استاد
خسرو در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
زیباترین اجرای این غزل از استاد بنان است در دستگاه سه گاه، همراه با ویلن علی تجویدی در گلهای رنگارنگ 211.
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۰:
قصهٔ کثرت محو ان بیدل ما وحدتی ست
قصهء کثرت مخوان٬ بیدل ما وحدتی ست
۷ در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:
سعدی میفرماید بسا آن ناتوانی و بیچیزی که ناچار آدمی را از ستمگری و نامردمی بازداشته است،بهتر از دارندگی و توانایی بوده باشد که آدمی را به ستمگری و نامردمی وامیداشت و این بی نعمتی را نعمت میداند و میگوید خدایا شکرت
شکل درست هم اینگونه به نظر میرسد:
بسا مالی که بر مردم وبالست
مزید ظلم و تأکید ضلالست
تاکید نمیکند که حالا نداریها خیلی خوب هست بلکه میگوید حالا که اینگونه است باز هم شکر و این را نشانه مثبت می انگارد و منفی گرایی نمیکند
روا دارد کسی با ناتوان زور؟
کبوتر دانه خواهد هرگز از مور؟
اگر عنقا ز بیبرگی بمیرد
شکار از چنگ گنجشکان نگیرد
گربه مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از میان برداشتی
محمدرضا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:
چقدر این غزل زیباست،
عراقی از مولوی تاثیر گرفته و سعدی از عراقی و حافظ از سعدی...
غزل های زیبای سعدی و حافظ را مدیون فخرالدین عراقی هستیم
محمدرضا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:
اضافه کنم کلمه ی مالا در فرهنگ لغات فارسی و عربی معنی مال نمیده و معنی عاقبت میده که به مفهوم شعر نمیخوره ، مگر اینکه با تنوین مالاً (مالن) خونده بشه که اون هم با وزن شعر جور در نمیاد
محمدرضا در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:
متشکرم از توجه عزیزان ، اول اینکه اگر تشریف برده باشید به آرامگاه شیخ اجل، میبینید که شعر روی سنگ مزار ایشان هم تحریف شده ، اونجا که گفته چهارم علی شاه دلدل سوار ، تغییرش دادن نوشتن خصوصا علی شاه دلدل سوار ، ابیات قبلش رو هم حذف کردن ، ضمنا من با کلمه ی مالا موافق نیستم و با توضیح شما ، سعدی گفته چه بسا ملا هم بر مردم وبال میشه ، یعنی ملا خوبه ولی گاهی همین خوب هم بد میشه ،کلمه ی مالا به معنی مال اصلا نمیتونه صحیح باشه چون مال نمیتونه با صفات بعدی یعنی وبال شدن و ظلم و خصوصا ابیات بعدی شعر جور در بیاد ، لطفا به دور از تعصب توجه کنید. بیت بعدی در مورد علیل بودن دست صحبت کرده ، بیت بعدی زنبور و مورچه رو مثال زده ، بعدش هم از زورمندی و مردم آزاری گفته ،
۷ در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:
عاقل انجام عشق میبیند
تا هم اول نمیکند آغاز
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
عاقل متفکر بود و مصلحت اندیش
در مذهب عشق آی و از این جمله برستی
آنان که شمردند مرا عاقل و هشیار
کو تا بنویسند گواهی به جنونم
گر تو گویی خلاف عقلست این
عاقلان دیگرند و ما دگریم
اهل دانش را درین گفتار با ما کار نیست
عاقلان را کی زیان دارد که ما دیوانهایم
۷ در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:
گفتم به گوشهای بنشینم چو عاقلان
دیوانهام کند چو پریوار بگذرد
در غزل سعدی عاقل کسی است که با عقلش سبک و سنگین میکند و وقتی میبیند که آغاز راه عاشقی پایانی است بر آسودگی پس از همان آغاز گرد این کار نمیگردد.از همین رو میباشد که عاشق را دیوانه میداند چون با اینکه میداند باز هم دست بردار نیست.
۷ در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:
عشقش حرام بادا بر یار سروبالا
تردامنی که جانش در آستین نباشد
تردامن=عوضی،پیمان شکن،نانجیب،بدگهر،نامرد
مقابل خشک دامن،پاک جامه
آستین در گذشته جای نگهداری همیان بوده.
جانش در آستین نباشد به زبان امروزی دست به نقد نباشد=چکش برگشت نخورد
چو کودک به دست شناور برست
نترسد وگر دجله پهناورست
تو بر روی دریا قدم چون زنی
چو مردان که بر خشک تردامنی
اسماعیل ونکی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸:
چه خوب بر حافظ تاثیر گذاشته ؛
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای داد
که ایمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنیدم
که ای تیر ملامت را نشانه
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
ندیم و مطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه
بده کشتی می تا خوش برانیم
از این دریای ناپیداکرانه
وجود ما معماییست حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
حافظ
سجاد در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۹:
همگی فوقالعاده نظر داده اید .
از کامران کسرایی هم بابت نظرش فوق العاده ممنونم.
خداخیرتون بده .
کمال داودوند در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۵۲:
5693
علی سلطانی آذر در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
بر حسب دهخدا (خوی ) شرم - حیا -خجالت است...چا نبات خانم عرق کرده بیاید !؟...او که میاید سروش باشد بهتر است ...که با شرم وحیا سر پایین آورده در گوشش ندا میدهد...در جواب میگوید در روز الست روحی از یار در پیمانه ما ریختند و سرشتند...بستن سناریو فیلمهای هندی به حافظ جفاکاری است... و کج فهمی...
محسن خانی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:
این شعر را حسامالدین سراج در آلبوم لبخوانی باران، در تصنیف دُرد نوشین خوانده است:
پیوند به وبگاه بیرونی
۷ در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:
متقلب درون جامه ناز
چه خبر دارد از شبان دراز
دهخدا یکی از معنی های متقلب را "از این پهلو به آن پهلو گردنده" آورده و این بیت را شاهد.اما با نگاه به غزل شماره 53 سیف فرغانی که آورده :
کآفرین میکنند بر سخنت
شکر از مصر و سعدی از شیراز
سوز اهل نیاز نشناسد
متنعم درون پردهٔ ناز
به نظر متنعم درست تر باشد.
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات (گزیدهٔ ناقص) » غزل شمارهٔ ۵۳
............................................................................
محتسب در قفای رندانست
غافل از صوفیان شاهدباز
با توجه به خبرهای یکی دو ماه گذشته به جای "صوفیان" ناخودآگاه یک کلمه دیگر در ذهنم نشست.
مهدی کریمی در ۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸: