گنجور

حاشیه‌ها

حمید سامانی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

علی جان قاعده استفاده از یای مکسور به شکلی که شما به آن اعتقاد پیدا کرده اید صحیح نیست
تنها کلماتی که به الف و ه ختم میشود زمان ارتباط با کلمه ماقبل خود به خود "ی" میگیرند که در اصل جایگزین کسره است چون تلفظ این کلمات با استفاده از کسره به تنهایی دشوار است و به همین دلیل حرف "ی" به شکل مستقل نوشته میشود
استفاده از حرکت (ء) روی حرف (ه) درست است که نشان یای مکسور روی حرف (ه) است و متأسفانه عده کثیری فکر میکنند که علامت فوق همزه است که روی حرف (ه) آمده و برای همین از (ی) به شکل مستقل
استفاده میکنند که کاملاً اشتباه است
کتاب من
دشت پهناور
خانه من
کوچه بن بست
صدای بلند
صفای یار
چنانچه میتوانید بخوانید، کسره زیر حرف (ب) در کتاب و زیر حرف (ت) در دشت می آید ولی در خانه و کوچه که به (ه) ختم میشوند روی حرف (ه) در این دو مثال علامت یای مکسور می نشیند، متأسفانه در نرم افزاری که برای نوشتن فارسی استفاده میکنم این حرکت را نمیتوانم روی حرف (ه) قرار دهم که پوزش میطلبم
در دو مثال آخر مشهود است که نمیتوان کسره را زیر حرف الف در صدا و صفا قرار داد، بنا بر این چنین کلماتی که به الف ختم میشوند به جای کسره برای سهولت تلفظ به خود (ی) میگیرند
پاینده باشد

ایران نژاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:

جناب سامانی،
"هر کس سخنی از سر سودا گفتند"
از نظر دستوری درست است، چه هر به مانای کل، همه . تمام آمده و افاده معنی عموم میکند،.
بگفتند هرگونه ای هر کسی ...همانا پسندش نیامد بسی
برفتند هر مهتری با نثار.... به بهرام گفتند کای نامدار
شواهد از حکیم توس است

پری در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

باسلام خدمت دوستان فرهیخته،درباره بیت"وین رمقی نیز که هست از وجود/پیش وجودت نتوان گفت هست" اگر توضیحی تکمیلی مدنظر دارید لطفا بیان بفرمایید

حمید سامانی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

بوده است در مصراع اول غلط است
مخفف بوده است (بودست) است
بودهست هم در دیگر مصراعها هم غلط است
در ترکیب کلمات بوده و است حرف ه در بوده و الف در است حذف میشوند
خوانش بودهست شعر را ناموزون میکند و سکته (گرفتگی یا مکث) در خواندن ایجاد میشود
همینطور دستیست (مخفف دستی است) سر هم و متصل نوشته میشود

حمید سامانی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

بوده است در مصرا اول غلط است
مخفف بوده است (بودست) است
بودهست هم در دیگر مصراعها هم غلط است
در ترکیب کلمات بوده و است حرف ه در بوده و الف در است حذف میشوند
خوانش بودهست شعر را ناموزون میکند و سکته (گرفتگی یا مکث) در خواندن ایجاد میشود
همینطور دستیست (مخفف دستی است) سر هم و متصل نوشته میشود

حمید سامانی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:

ای دل صحیح است نه ایدل

حمید سامانی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:

مصراع اول بیت دوم (هر کس سخنی از سر سودا گفتند) از نظر دستوری غلط است و همچنانکه مشهود است (هر کس) مفرد ولی فعل جمله (گفتند) جمع است که با هم هماهنگی ندارند
همینطور املای زآن غلط است
زان مخفف از آن است که هم (از) مخفف و تبدیل به (ز) شده و هم علامت مد از رو الف حذف شده و دو کلمه از و آن با هم ترکیب شده اند و به شکل مختصر و موزون شعری به صورت زان نوشته میشود

زینب در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸:

شعر بسیار زیبایی هست باتوجه به اینکه معنی شعر هم واضح هست

کیوان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:

این شعر به صورت تصنیف در آلبوم چشمه نوش توسط استاد شجریان و استاد لطفی اجرا شده است حتما گوش کنید

مصطفی داداشی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵ - کنج ملال:

سلام. در بیت 8 مصرع اول اینگونه درست تر به نظر می رسد:
رخ نتابیم از مه ابرو هلال خویشتن
بین ابر و واو فاصله بیجاست به نظر حقیر.

کمال در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۴:

7050

کامران سعادت در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۷:

با عرض سلام
مدیر سایت و برادر سروش:
همیشه گویش محلی قابل اعتماد و درسته چون :
1- شعر به زبان محلی درست است نه تصحیح کتابی شده!!!
2- بنده در کتاب اشعار باباطاهر را به زبان و کلمات محلی دیدیم.
بعد هم اشعار بابا طاهر کلا به زبان وسبک محلی سروده شدند.
لذا جناب مدیرت محترم سایت بهتره بررسی و در صورت اطمینان تصحیح بفرمایید.
واقعیتی کلی در مورد همه شعر ها:
هر شاعری که شعری را گفت یا نوشت (به جز نسخه دست نویس شاعر) به مرور زمان هرچه بیشتر بگذرد و راوی ها زیاد تر و نویسندگان بیشتر شوند غلط ها و تغییرات متعدد و بیشتری در اشعار وارد میشوند. این امر اجتناب ناپذیر است. و ما در بین اشعار شعرایمان این تفاوت نسخه ها و ابیات را زیاد داریم و دیدیم!
چون به مرور زمان کپی ها و دهان به دهان گفتن ها و گاهی تحریف و غیره ... و نیز در 50 سال اخیر اغلاط حروف چینی و بعد تایپی و عوامل فروان دیگری هستند که موجب تغییر نسخه اصلی میشوند. با استدلال و تکیه بر و وزن و قافیه و این قوانین دستوری و غیره هم نمیتوان صد درصد قضاوت و تصحیح کرد.
لذا واقعیت این است که از لحاظ علمی نمیتوان به یقین گفت که شعر هیچ شاعر قدیمی صد در صد عین و خود نسخه اصلی است! مگر آنهایی که نسخه اصلی آنها به خط خود شاعر یا ( وردستش ! ! ! ) موجود باشد.
به هر حال به قدر یک کلمه هم که فیض ببریم کافی است!
مثال: بنده مدتی قبل که در غربت بودم برای یکی از برادران روحانی نوشتم که ما نباید حضرت امام رضا (ع) را غریب الغربا بخوانیم چون چهارده معصوم (ع) از انوار الهی بودند و اصلا با بقیه قابل مقایسه نبودند و نیستند. چون امام رضا (ع) تقرب الی الله داشتند چون طبق آیات شریفه خداوند تبارک و تعالی خدا یارایشان بوده و فرشته ها و ملائک با ایشان در ارتباط بودند و الی آخر. لذا ایشان غریب نبودند.
حتی ما هم اگر به معنی آیه : و کافی است که خدا یاور شما باشد.(4:45) برسیم هر جای دنیا که باشیم غریب نخواهیم بود.
بیت اول شعر زیر بابا طاهر بر مبنی درک همین آیه قرآن کریم است:
خوشا آنان که الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
اتفاقا امروز در سایت شما شعر زیر مولوی را خواندم با کلمه (قربت) که معنی آن را همان تقرب الی الله یافتم!
وگر پرواز عشق تو در این عالم نمی‌گنجد
به سوی قاف قربت پر که سیمرغی و عنقایی
این (قربت) مولوی + بیت اول بابا طاهر در بالا (خوشا آنان که الله یارشان بی) + (آیه 45 سوره النساء درقرآن کریم) با هم جمع و مجموع آنها (غریب الغربا) نبودن حضرت امام رضا (ع) تداعی و تایید نمود.
لذا همان اگر خواننده بقدر همان یک کلمه (قربت) مستفیذ شود باز هم خیر است. گیرم که برخی اغلاط املایی و غیره هم باشد.
لذا خوب است که خوانندگان محترم این سایت و در سایر جا ها اینقدر سر یک کلمه یا حتی یک بیت با هم چک و چانه نزنند. چون از لحاظ منطقی هیچکس نمی تواند بگوید نسخه صد درصد چیست. مگر به اولین نسخه خطی بکر دست رسی داشته باشد!
پس خوانندگان محترم از بنده بقول امام خمینی (ما هیچیم) گرفته تا اساتید العلماء بهتره همه به مصداق:
گلی بچین و برو !
بهره مند شویم و اینقدر تو سر و کله هم نزنیم و وقت گرانبهایمان را هدر ندهیم! چون خود شعرای مرحوم به ریش مان خواهند خندید که: " اینا رو باش! ما دنبال چی بودیم و با چه هدفی نوشتیم و اینا رو باش دنبال چی بحث های افتادن!
واسلام!
خیرپیش!

علی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۳:

"نقش و صورت" در نسخه ها همین است ولی می توان "نقش صورت" هم خواند. به نظر حقیر نقش صورت اصح و اجمل است

mohammad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۰:

واقعا شعر بسیار زیبا و پر مفهومیست ،درود بر مولوی بزرگ

محمد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز:

وحشی یعنی آتشی که هرگز نگرد خاموش

کیان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

واقعا خیلی عالی بود یاد دوران دانشگاه افتادم من این شعرو تو دفترم نوشته بودم وبیشترش رو حفظ بودم

محمد حنیفه نژاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

دوستان بزرگوار ، فردوسی در همان بیت اول حد و مرز ستودن را مشخص کرده و گفته که انسان می تواند خدا را بستاید ، اما با این عبارت ها : خدای جان ، خدای خرد اگر بخواهد به چیستی خدا بپردازد ، بیراهه می رود و گفتار او بیهوده است ، و اینحاست که ستودن معنی منفی پیدا می کند :
ستودن نداند کس او را چو هست
و این بار منفی ستودن در کلام علی علیه السلام نیز هست :
فَمَنْ وَصَفَ اللهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ، وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَد جَزَّأَهُ، وَمَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ، وَمَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَیْهِ، وَمَنْ أَشَارَ إِلَیْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَمَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ،
بنا بر این فردوسی در بیت اول در ستودن را به روی ما می بندد و در بیت دوم در بندگی را برای ما سزاوار می داند

آتوسا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۷:

"بر سبلت هر کجا ملولی است" یعنی چه؟

شهریار در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴:

درود بر اساتید پارسی زبان
سوالی داشتم
خاب درسته یا خواب؟

۷ در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:

آهن افسرده می‌کوبد که جهد
با قضای آسمانی می‌کند
آهن افسرده=آهن سرد که بر خلاف آهن گرم و تفتیده که به آسانی شکل پذیر است
جهد=کلنجار=از در رویارویی و برخورد درآمدن
قضای آسمانی=سرنوشت حتمی=عشق و عاشقی
کلنجار و ستیز با عشق و عاسقی بدحماقتی است.

۱
۳۷۰۵
۳۷۰۶
۳۷۰۷
۳۷۰۸
۳۷۰۹
۵۴۷۶