گنجور

حاشیه‌ها

Rasol Rasekh در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۹:

تاعت درست است تاقت مفهوم ندارد
بیدل صاحب میفرمایند
من پروای دیگر تأعات را ندارم چون من در معبد گاه عشق هستم چون عشق مصدر همه چیز است

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۲۹:

بنده این رباعی رابادوستان،
به اشتراک گذاشتم.

امیر در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۵:

در مصرع آخر "کرد" صحیح میباشد.

مرصاد در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در فضیلت عشق:

به نظر من در مصرع "تو کز بانگ سگی از دین شوی فرد" به جای فرد باید واژه "طرد" نوشته شود تا بار معنایی پیدا کند.

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

صحیح:
این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود
با ساقیان بگوی که فکر سبو کنند

گلچهره در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳:

لطفا معنی شیوای فارسی این غزل دلنشین را عنایت بفرمائید

صائم در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:

دگرگونی واژه های پارسی با چیره شدن ادبیات عربی آغازشدو واژه سد نیز به صد دگرگون گشت چنانکه قرن را سده گویند
شصت نیز چنین بود .

گلچهره در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳:

لطفا معنی شیوای فارسی این غزل دلنشین را عنایت بفرمایید.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

با حترام
چندین شکست در وزن این غزل و چند اشتباه دیدم
به نظر می آید به این صورت درست تر است .
،،
جماعتی که به ناموس ونام می‌گفتند
به دیر دوش ز مستی و جام می‌گفتند
بیا ببین که چه فتوا دهند در مستی
همان گروه که می را حرام می‌گفتند
فغان که جمله فتادند در شکنجه‌ء دام
کسان که عیب اسیران دام می‌گفتند
به طوف کعبه شنیدم ز ساکنان حرم
که اهل دیر مغان را سلام می‌گفتند
به صحن دیر شنیدم ز زائران صنم
همان که بر در بیت الحرام می‌گفتند
رموز آتش موسی که برهمن نشکافت
ز اهل دین نشنیدم که خام می‌گفتند
تمام بود به یک حرف ختم و ما غافل
حکایتی که همه ناتمام می‌گفتند
به کعبه صد ره نزدیک و دور دیدم لیک
بگو که صومعه داران کدام می‌گفتند
فغان ز طبع تو "عرفی"، غلط همی گفتند
سخنوران چو تو را خوش کلام می‌گفتند
مانا باشید

رضا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

قلماشی با ضم قاف کلمه ای ترکی به معنای یاوه گویی

رضا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

جست در دزد و ز حق سیلی ستان

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

چه پرسی ام که به جانت هوای ما چه کند؟
در آن چمن که گل آتش بوَد، صبا چه کند؟
.
عرفی‌شیرازی
.
.
بیت زیبای‌ست
.
میپرسی هوای عشق من با تو چه میکند؟
همان کاری که نسیم با شعله‌های آتش می‌کند!
.
وقتی نسیم ملایم به آتش میخورد، آتش را شعله‌ور تر میکند
.
در این بیت عرفی خود را به باغی تشبیه می‌کند که گل‌هایش شعله‌های آتش است و نسیمِ ملایم عشق، شعله‌ور ترش می‌کند.

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

به کعبه صد ره ز نزدیک و دور دیدم لیک
بگو که صومعه داران کدام می گفتند

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

رموز آتش مهری که برهمن نشکافت
ز اهل دل نشنیدم که نام می گفتند
توی نسخه‌ی چاپ سنگی هند به این شکل نوشته شده
.
ولی به نظر میاد باید (بشنیدم) باشه
.
رموز آتش مهری که برهمن نشکافت
ز اهل دل نشنیدم که نام می گفتند

رضا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۸ - طیره شدن قاضی از سیلی درویش و سرزنش کردن صوفی قاضی را:

حکم تو عدلست لاشک نیست غی

سید رضا شاه طهماسبی در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

دلدادگی مگس به شیرینی و تمثیل شکر فروش مصری در حقیقت همان جمال یوسف مصر است و استعاره از انسان کامل میباشد که شیخ اجل دلدادگی خودش رو نسبت به انسان کامل وقت خودش به این شکل عنوان میکنه و شکر فروش مصری در حقیقت انسان کامل هست و سعدی حال خودش رو حالت مگسی میدونه که نمیتونه از اون دور بشه

روفیا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

شد آن که اهل نظر بر کناره می‌رفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
ز کوی میکده دوشش به دوش می‌بردند
امام شهر که سجاده می‌کشید به دوش

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

رموز آتش مهری که برهمن نشکافت
ز اهل دل نشنیدم که نام می گفتند

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

چاپ سنگی هند:
جماعتی که به ناموس ونام می گفتند
به دیر درس ز مستی و جام می گفتند

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:

.
صحیح:
هزار کعبه خراب و هزار کشته‌ی دوست
کزآن سلامت ، ازین درد و داغ می روید

۱
۳۶۵۸
۳۶۵۹
۳۶۶۰
۳۶۶۱
۳۶۶۲
۵۵۴۸