کاش آن کسان که منعم از آن تند خو کنند
صد دل نموده وام و نیم نگاهی به او کنند
این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود
با ساقیان بگو که فکر سبو کنند
این است التماس که ما را پس از وفات
رندان باده نوش به می شست و شو کنند
نازم به غمزه اش که ز شوق خدنگ او
آسودگان حیات دگر آرزو کنند
عرفی چه بیم داری از آسیب دلبران
بگذار تا به جان تو ناخن فرو کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به تمایل انسانها به لذتهای دنیوی و زیباییهای عشق اشاره میکند. او از کسانی که در انکار و تندخویی هستند میخواهد تا با دل نرمتری به عشق و زیبایی نگاه کنند. او تشنگی دل را با شراب و عشق تسکین میدهد و از ساقیان میخواهد تا به فکر خدمت به عاشقان باشند. شاعر همچنین به زیبایی عشق و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و میگوید که آسودگی زندگی به شوق این عشق دست پیدا میکند. در نهایت، شاعر از ترس دلبرها میگوید و این را یادآور میشود که اجازه بدهند عشق و شادی به زندگی ورود پیدا کند.
هوش مصنوعی: ای کاش آن کسانی که از من دوری میکنند و با رفتار تند خود مرا میآزارند، یک بار هم که شده دلشان برای من بسوزد و نیم نگاهی به من بیندازند.
هوش مصنوعی: این تشنگی با نوشیدنی و لیوان برطرف نمیشود، به ساقیها بگو که به فکر تدارک جام و سبو باشند.
هوش مصنوعی: این شعر بیان میکند که شخص خواهان این است که پس از مرگ، دوستانش که در زندگی اهل نوشیدن باده بودهاند، او را شستشو دهند و به نوعی به یادش بیفتند. این درخواست به نوعی نشاندهنده عاطفه و ارتباط عمیق فرد با دوستانش است.
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت نگاه او افتخار میکنم، زیرا با شیدایی او، کسانی که در آرامش زندگی میکنند، آرزوهای جدیدی پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: عرفی، چه ترسی از محبت دلبران داری؟ بگذار که اگر میخواهند، با ناخنهای خود به جان تو آسیب بزنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا زنده ایم بر من و تو گفتگو کنند
از بعد ما حدیث من و تو نکو کنند
چون روزگار کش همه کس ذم همیکند
وانگه چو در گذشت همه یاد او کنند
وقتست ای حریف که می در سبو کنند
دردیکشان بمنزل مقصود رو کنند
ما جوی شیر و قصر زبرجد گذاشتیم
ساقی بگو که میکده را رفت و رو کنند
می ده که وضع میکده بی مصلحت نشد
[...]
آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند
آیند و خاک کشتهٔ تیغ تو بو کنند
یک دم اگر ستم نکنی میرم از الم
بیچاره آن کسان که به لطف تو خو کنند
ای دل رسی چه بر در بیتالحرام وصل
[...]
زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنند
شوریدگان صومعه می در سبو کنند
یابند جمله مهر سلیمان و جام جم
گر خاک راه میکده را رفت و رو کنند
در خشت و سنگ میکده دیدم معاینه
[...]
مردان به آب تیغ شهادت وضو کنند
تا بی غبار سجده بر آن خاک کو کنند
گام نخست پشت به دیوار می دهند
از کعبه خلق اگر به دل خویش رو کنند
چون شیشه عالمی همه گردن کشیده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.