چه پرسی ام که به جانت هوای ما چه کند
در آن چمن که گل آتش بود، صبا چه کند
تبسم تو که ناسور را دهد مرهم
به سینه نیش زند، نیش غمزه را چه کند
هزار گونه مراد محال می طلبی
تو خود بگو که اجابت به این دعا چه کند
مجو سعادت طالع، دمی، که فرصت نیست
چو سر بریده شود، سایهٔ هما چه کند
بگو وفا نکند دوست با منش، عرفی
نمی شود به وفا آشنا، وفا چه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در قالب پرسشهایی عمیق و فلسفی به حال و هوا و خواستههای انسان میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا، به تأمل در مورد عشق، درد، و مسائلی که ممکن است در زندگی پیش بیاید، میپردازد. او میپرسد که در شرایط سخت و غمانگیز، لطف و محبت چه اثراتی میتواند داشته باشد و آیا تلاش برای رسیدن به خواستههای غیرممکن، نتیجهای خواهد داشت یا نه. همچنین، او به وفا و اعتماد در روابط انسانی اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که در صورت عدم وفا، چه معنایی برای ارتباطات باقی میماند. به طور کلی، شعر به بررسی مفهوم امید و ناامیدی در زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: سوالی نپرس که دل تو در حسرت ما چه میکند. در آن باغی که گلهای آتشین وجود دارند، نسیم چه کاری میتواند انجام دهد؟
هوش مصنوعی: لبخند تو میتواند دردی عمیق را التیام بخشد و تسکینی به دلهای زخمخورده ببخشد، اما نیش زهرآگین غمزهات چه کار میتواند با دل بکند؟
هوش مصنوعی: تو خواستههای زیادی داری که به نظر غیرممکن میرسند، حالا خودت بگو پاسخ این دعا چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: فرصت را غنیمت بشمار و به دنبال خوشبختی نباش، زیرا وقتی زمان بگذرد و فرصتها از دست بروند، دیگر هیچ چیز نمیتواند به تو کمک کند. به یاد داشته باش که گاهی اوقات، حتی بزرگترین شانسها هم در زمانهای دشوار تاثیر چندانی ندارند.
هوش مصنوعی: اگر دوست با من وفادار نباشد، عرفی به وفا پینمیبرد. وفا چه کار میتواند بکند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که درد تو خواهد دلش دوا چه کند
ز عشق سینه که رنجور شد شفا چه کند
اگر نظر نگمارد به عاشق درویش
عتابت و کرم خویش پادشا چه کند
گرفتم آن سر زلف از سنم ندارد دست
[...]
دعای عمر به این صید مبتلا چه کند
به نیم کشته تیغ اجل، دعا چه کند
ز اختلاط منش میشود حیا مانع
ولی به جذبه عشقی چنین، حیا چه کند
به نا امید دل من، که آزمود ترا
[...]
به جان خسته ندانیم که آن بلا چه کند
عنان به دشمن جان داده ایم تا چه کند
به دوستان نظرش نیست، مهر دشمن بس
کسی که دشمن مهر است، دوست را چه کند
تبسم تو که ناسور را بود مرهم
[...]
نسیم صبح به آن طره دوتا چه کند
به صدهزار گره یک گرهگشا چه کند
ز تیغ برق دل ابر چاک چاک شده است
به حسن شوخ سپرداری حیا چه کند
طلا ز صحبت اکسیر بی نیاز یود
[...]
به زنده کرده سوز نهان قبا چه کند
به شمع مهر و وفا خصمی صبا چه کند
تو کینه جوی و دعا بی اثر وفا بدنام
به نا امیدی من عشق بینوا چه کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.