محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۳:
بیت شوم فرز نخست بفکر ناقص بنده باید چنین باشد: با تشنگی بساز٬ که در زیر اسمان
تا٬ بردل تو سور شود٬ شبنمی که هست.
لولی وش مغموم در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
انصافا دیگه پای سعدی رو به زور وارد این بحثای مذهبی نکنیم
کمال داودوند در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۳۲:
5922
مهمان در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:
سلام. بسیار عالی بود . مخصوصا که راحت معانی کلمات را بدست آوردیم. شاید این ابیات به آیات 15 الی 20 سوره سبأ مرتبط باشد. به وبلاگ من هم سر بزنید . elliyyin.blogfa.com
محسن در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:
این شعر زیبا و عرفانی با صدای عرفانی و آسمانی حسام الدین سراج و آهنگ سازی محسن نفر در آلبوم یاد یار هم به زیبایی تمام اجرا شده است. حتما با گوش دل بشنوید و لذت ببرید.
sadaf در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۷:
برای موجودات آسمانی، محمل زمینی یافتن سهل است که در اشعار، بحث تنازل را می توان عقیده مند شد.
اما بر عکس؛ یعنی محمل آسمانی یافتن برای موجودات زمینی؛ به معنای دیگر تصاعد موجودات زمینی، اگر چه ممکن التصور است لکن غلو و اغراق مذموم است و مولانای رومی اهل اغراق و از جای خود بیرون بردن مقام موجودات زمینی نیست.
حتی پیرامون شمس تبریزی هم او را نماد می بیند نه شخص عینی.
یعنی به عقیده من، مخاطب این شعر مولوی، عشق زمینی نیست. به علاوه ریخت و اسلوب اشعاری که مولوی در باب خداوند می گوید متافوت از این شعر است. به خاطر همین این شعر را خطاب به یک موجود الهی و آسمانی؛ که طبیعت زیر چرخ قدرت اوست؛ مثلا حضرت محمد یا یکی از امامان؛ سروده است. کسی که نه تنها خودش که حتی خیالش صاحب ملک دل است.
ساخت برای خیال او چو ناگه در دل آید
دل از جا میرود الله اکبر
تا نظر سایر دوستان چه باشد.
نیلوفر در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۷:
درود خدمت اهالی ادب
کسی میدونه مخاطب این سعر کیست؟ بسیار شبیه به عشق زمینیست
مازیار در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی:
جنوبی طالعان را بیضه در آب
شمالی پیکران را دیده در خواب
کسی این بیت را شرح دهد
رضا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۱۸ - حکایت زلیخا با یوسف (ع):
بیت هفتم کلمه ی خوش با لفظی خونده میشه که یزدی ها این کلمه رو تلفظ میکنن،البته این که کردها هم اینطور تلفظ میکنن رو من تا بحال نمیدونستم، یزدیها این کلمه رو خَش تلفظ میکنن ، یعنی روی حرف خ فتحه میذارن و حرف واو رو هم تلفظ نمیکنن.
ممنون از دست اندر کاران این سایت.
رضا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:
تو این شعر داره میگه شکستن بی خودی پیاله ای که ساخته شده رو ، یه آدم مست هم جایز نمیدونه
انسان رو که به این زیبایی ساخته شده چه کسی و چرا از روی مهر ایجادش کرده و چه کسی و چرا از بین می بره (اشاره به مرگ)
این از اون مطالبی هست که به قول استاد محمد علی طاهری خیام اینجا با تیز هوشی خودش انسان رو به فکر فرو میبره که وقتی یه آدم مست و لایعقل یه پیاله رو بیخودی از بین نمیبره هدف خالق از در هم شکستن انسان چی هستش؟
خیام با طرح این سوال داره بیان میکنه هدف بزرگی از این آمدن و رفتن هستش
مامیترا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ میکرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست:
ارحم اوست یعنی مورد لطف قرار گرفته و مورد بخشش و مورد ترحم قرار گرفته
مامیترا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ میکرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست:
کلمه آخر مصرع دوم از بیت یازدهم، ارحمواست آمده که به نظر میرسه ارحم اوست منظورش باشه. چون این واژه ارحمواست رو از لغت نامه به هرشکلی که گشتم پیدا نشد.
فرید در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱:
با درود
اگرتندبادی برآید زکنج...
ازنظر اینجانب برخلاف نظر دوست عزیز تندباد و گردباد براثر وجود مانع برسرراه باد هم میتواندبوجودآیدتوجه بفرمایید همیشه درختهایی که در کنج و گوشه هستند در اثرباد برگ و بار بیشتری از آنها میریزد
ندا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:
دلت سختست و پیمان اندکی سست
دگر در هر چه گویم بر کمالی
فقط سعدی میتونه اینقدر هنرمندانه همزمان معشوقش را ذم و مدح کنه :)
ندا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۱:
چشمهای نیمخوابت سال و ماه
همچو من مستند بی میخوارگی
خستگانت را شکیبایی نماند
یا دوا کن یا بکش یک بارگی
ایندوبیت این غزل سعدی را بیحد دوست داشتم.
حمید زارعیِ مرودشت در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:
بیت پنجم:
.
گر تو را بی مهر گفتم، شکوه مقصودم نبود
شکر درد خویشتن گفتم که بی تاثیر شد
.
بیت آخر:
.
با وجود آن که جرم از جانب عرفی نبود
بی زبانی بین که چون قایل به صد تقصیر شد
سید حبیب در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۱ - بیان رسول علیه السلام سبب تفضیل و اختیار کردن او آن هذیلی را به امیری و سرلشکری بر پیران و کاردیدگان:
باسلام.
آن که او از پرده تقلید جست............
.
بهنام تک در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
به نازم به حافظ شعری گفته که از درد بزرگترین احساس آدمی سروده که در همه جوانب زندگی نگاه کنی احساس تنهایی بزرگترین مشکل آدمهاست. چه خوب گفته که در عصر حاظر هم هنوز این شعر تازه هست.
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
---------------------------------------------------
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
مهرجو در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
من فکر می کنم با توجه به معنی شعر
آدم ز حسن روی تو گر بهره داشتی
از دیدنش به سجده نپرداختی ملک ...
صحیح باشه
یعنی ملایک نمی توانستند چشم از تو بردارند
و به سجده بروند
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۰۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۳: