سهیل قاسمی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:
جانب هیچ آشنا نگاه ندارد:
1-طرفداری (جانبداری) هیچ آشنا ئی را نمی کند.
2- به سویِ (جانبِ) هیچ آشنا ئی نگاه نمی کند.
3- نگاه اش را از هیچ آشنا یی دریغ نمی کند. (به همه نگاه می کند!) خودم دیدم! آن چشم دل سیه (1- مردمک، 2- سنگدل) تو، از نگاه کردن به هیچ آشنایی دریغ نکرد و به همه نگاه کرد!
رطل ِ گران ام دِه ای مرید ِ خرابات
شادی شیخی که خانقاه ندارد
شادی شیخی که ... در اصطلاح امروز: به سلامتی یِ شیخی که...
کمال داودوند در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۸:
5652
کریم کرداسدی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۹ - حکایت زاهد تبریزی:
با یاد و نام خدا
یکی از مشایخ تبریز در بوستان سعدی
یادداشت شماره سیزدهم/ محمد طاهری خسروشاهی
در هیچ یک از شرح هایی که بر بوستان نوشته شده، به فردِ مورد نظرِ سعدی در بیتِ؛
عزیزی در اقصای تبریز بود که همواره بیدار و شب خیز بود
(باب چهارم-حکایت هجدهم)
اشاره ای نشده است. بر اساس شواهد و قرائن، نخستین بار مرحوم حافظ حسین کربلایی تبریزی؛ مؤلّفِ کتابِ ارزشمند روضات الجنان و جنّات الجنان به نقل از استادش بدرالدین احمد لاله ای تبریزی(متوفّی 983)، فردِ مورد اشارة سعدی در این بیت را، شیخ ابوبکر بن اسماعیل سلّه باف؛ عارف گمنام اواخرِ سدة ششم و اوایل سدة هفتم هجری آذربایجان معرفی کرده است.
دربارة این شیخ ابوبکر سلّه باف، جز یکی ـ دو مورد اطّلاعات پراکنده، دانسته ای در دست نیست.منبع عمدة این اطّلاعات اندک و پراکنده نیز، مقالات شمس و مناقب العارفین احمد افلاکی است. البته با وجود اینکه استاد بدیع-الزّمان فروزانفر،در حاشیة زندگینامة مولوی، متذکّر اشارة فریدون سپهسالار به نام شیخ ابوبکرتبریزی شده است، در رسالة سپهسالار، نامی از شیخ ابوبکر به میان نیامده است.
ما در ضمن یک مقاله تحقیقی که ان شاالله به زودی در مجلّه وزین آینة میراث منتشر خواهد شد، ابتدا ردپای شیخ ابوبکر سلّة باف تبریزی را در متون آن عصر بررسی کرده ایم و در ادامه، با تطبیق حالاتِ عرفانی شیخ ابوبکرتبریزی با حکایت بوستان، و بررسی شواهد و قرائنی دیگر، به این نتیجه رسیده ایم که «عزیز» موردِ اشارة سعدی، همین شیخ ابوبکر سلّه باف تبریزی است که ظاهراً شیخ اجل سعدی(علیه الرحمه)در بازگشت از سفر مکّه،که به قصد ملاقات با اباقاخان پسر هلاکو خان مغول به تبریز آمده بود،این حکایت را شنیده است.
غلامحسین آتشی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۳ - تفسیر این آیت که وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرةَ لَهیَ الحَیَوانُ لَوْ کانوا یَعْلَمونَ کی در و دیوار و عرصهٔ آن عالم و آب و کوزه و میوه و درخت همه زندهاند و سخنگوی و سخنشنو و جهت آن فرمود مصطفی علیه السلام کی الدُّنیا جیفةٌ وَ طُلّابُها کلابٌ و اگر آخرت را حیات نبودی آخرت هم جیفه بودی جیفه را برای مردگیش جیفه گویند نه برای بوی زشت و فرخجی:
بنظرم غلط املایی وجود دارد
آن سبد خود را چو پُر از آب دید
کرد استغنا و از دریا برید
بر جگر، آبش یکی قطره نماند
بحر، رحمت کرد و او را باز خواند
رحمتی، بی علّتی، بی خدمتی
آید از دریا، مبارک ساعتی
علیرضا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » بیان وادی طلب:
این وادی اولین وادی عرفا است و در واقع اولین مرحله از هفت شعر عرفا است و سخت ترین وادی است
مهدی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷:
بیت یکی مانده به آخر اشتباه است. هر جا که برآید ز غمت ناله مشتاق درست است
مرتضی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۷:
در بیت سوم سحر در سحر به چه معناست؟ و مفهوم این بیت چیست؟
میرزا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۵:
در اینجا شاعر اشاره دارد به بوسی که در راه خدا باید داد و ثواب زیادی دارد
حسین عربزاده در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:
با احترام در پاسخ به ایراد خانم آرزو در مورد بیت آخر:
بحل
لغتنامه دهخدا
بحل . [ ب ِ ح ِ ] (ص مرکب ) (از: ب + حل ) [ ح ِل ل و در تداول فارسی ح ِل ] کلمه ای است که در طلب آمرزش و مغفرت و معذرت و عذرخواهی استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). بخشیدن جرم . عفو کردن گناه . (آنندراج ). معاف . (آنندراج ). صاحب غیاث اللغات گوید: چون در فارسی حای حطی نیامده ظاهراً بحل لفظ عربی باشد و حال آنکه در لغات معتبره ٔ عربی مثل صراح و قاموس و منتخب و غیره ماده ٔ بحل بهیچ معنی نیامده ، از این معلوم شد که در اصل بهل بوده باشد به فتح اول و کسر های هوز، صیغه ٔ صفت مشبهه بمعنی ترک کرده شده و بمراد گذاشته شده و مجازاً بمعنی معاف مستعمل مأخوذ از بهل بالفتح که مصدراست بمعنی ترک کردن و گذاشتن بمراد کما فی صراح و القاموس . پس از غلط کاتبان قدیم و از عدم التفات اهل تعلم و تعلیم به حای حطی شهرت گرفته ، یا اینکه در اصل بهل به کسرتین باشد صیغه ٔ امر از هلیدن بمعنی گذاشتن که در بعضی محل بمعنی اسم مفعول مستعمل میگردد. پس بهر تقدیر به های هوز درست می باشد مگر آنکه بودن حای حطی به ابدال باشد چنانکه در حیز و حال که در اصل هیز و هال بوده ولکن این قسم دعوی ابدال خالی از ضعف نمی نماید. و می تواند که بحل بفتحتین و تشدید لام باشد بمعنی بحلال شدن ، چه بای موحده ٔ مفتوحه برای ظرفیت یا معیت باشد به قاعده ٔ فارسی و حل بالفتح و تشدید لام مصدر بمعنی حلال شدن ، چنانکه در منتخب است ، سروری که شارح گلستان است به عربی همین توجیه آخر را اختیار نموده ، بهر تقدیر با لفظ کردن مستعمل است . (غیاث اللغات ) : یوسف ایشان را گفته بود لاتثریب علیکم الیوم یغفراﷲ لکم ، گفت ، خدای شما را بیامرزد و بدانکه با من کردید از من بحل آید. (ترجمه ٔ طبری ).
چه کنم دل که همه درد و غم من ز دل است
دل که خواهد ببرد گو ببر از من بحل است .
دان یئلی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
دور است سر آب از این بادیه هش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
سالک مبتدی وقتی قدم در راه سیر درونی بسوی معبود می گذارد در اوایل راه به منزلگاههای میرسد که ممکن است فکر کند به مقصود رسیده است. حافظ هشدار می دهد که سرچشمه دور است و باید بسیار برود تا به آن برسد و آنچه در اوایل راه می بیند سراب است.
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت
همچنین میگوید عارف نیز اینگونه نیست که همواره در هر سلوکی بتواند مجدد به سرچشمه راه یابد بلکه ممکن است مورد عتاب باشد و صلحی لازم است تا مجدد بتواند به سرچشمه راه یابد.
مجتبی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲:
من فکر میکنم خیام اینجا از پاکدامنی و عفت صحبت میکنه که البته از خیام عموما چنین چیزهایی رو نمیشنویم. لاله و بنفشه در شب پاکدامنی خودشونو حفظ نکردن اما با صبح و طلوع خورشید همه چیز روشن میشه و غنچه پاکدامن که خیام هم از اون خوشش میاد از بقیه متمایز میشه
مهشید در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:
من بارها اعلام کردم. آنچه از اشعار عرفانی مولانا برای عوام زیباست هیچ ربطی به مولانا نداشته. وبه جد میگویم هیچ پانوشتی صحیح نیست و نظرات مردم تنها برداشت ذهنی آنان از اشعاراست مولانا عارف و در دین تصوف بوده است و مسلملنان هرگز تصوف را قبول نداشنه اند پس هر گونه بحث در مورد عرفان از زبان مردم بیجا ست چه برسد به درک سلوک عرفانی و سیر وادی های عرفان که مولانا از آن صحبت میکند مثل این است که راجعب به ستاره ای با نام 1367854 نظر دهیم همان اندازه خنده دار است که ترجمه اشعار. و تنها صوفیان اجازه بحث و ابراز نظر رادارند که معدود و انگشت شمارند یا کشته شده اند وگرنه ما از درک %
عیسی عسکری در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود:
بخشی از شعر به زیبایی در اپرای مولوی توسط همایون شجریان خونده میشه متاسفانه در لیست آلبوم ها نبود که اضافه کنم.
میم الف در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:
درباره بیت ششم و جوابی که سیمین دانشور درباره شیراز به جلال میدهد و همان باب آشناییشان میشود این خاطره از آقای دانایی خواهرزاده جلال را بخوانید:
پیوند به وبگاه بیرونی
مهدی شجاعی پارسا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
میکنم شکر که بر جور دوامی داری
در این بیت آرایه ی «تاکید الذم بما یشبه المدح» وجود دارد
پیمان در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:
یکی از مهمترین ابیات این غزل چرا اینجا نیومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ره نفس کزو سینه ما بتکده شد
تیر آهی بگشاییم و غزایی بکنیم
سید عماد در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:
با سلام
راجع به بیت "خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش..." به دوستان پیشنهاد می کنم حتما کتاب قمار عاشقانه ی دکتر سروش رو مطالعهه کنن
Kazem Gharibi در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷:
مدام به این فکر میکردم که چرا تقدم و تأخر این موضوع توسط سعدی رعایت نشده. این که
فهیم در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۹:
در مصراع آخر
پنبه تا درگوش باشد معتدل باید شنید
واژه باید
تایپ نشده
علی عباسی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا: