گنجور

حاشیه‌ها

محمد در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۷:

شهرام بنازاده در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۱:

بر هرکه تو از دیده ی بد می نگری
از پنجره وجود خود مینگری....
معیار قضاوت هر شخصی خودش است. یعنی اینکه خودش در چه شرایطی چنین حرفی را میزند...
در واقع ابراز نظرات زیبا و زشت ؛ نشان دهنده جوهر وجود خود نظر دهنده است

اشکان در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:

نادر جان
به نظر من زیبایی و لطیف بودن این ترانه به اجرای آرام و بی شتاب آن است. میتوانید امتحان کرده و آن را با سرعت بیشتری اجرا کنید. خواهید دید که دیگر آن لطف و حس را دارا نیست.

اشکان در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:

استاد غلامحسین بنان در قطعه "من پس از عشق تو" این شعر را در آواز ابوعطا به زیبایی وصف ناپذیری اجرا کرده است.

رها در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

تضمینی جان
چند نکته:
1-ظرفیت اجتماعی انسان ها می طلبد که اعتقادات مختلف محترم باشند و آتئیست شمردن خیام فارغ از بودن یا نبودن وی اهانت تلقی نشود.
2-ثانیا شخص خیام و مسلمان و مسیحی و ملحد بودن ایشان برای ما چه اهمیتی دارد؟ ارزش و اهمیت دانشمندان و انسان های بزرگ تاریخ برای ما در این است صاحب تفکر بوده و فیلدها و زمینه های فکری و ایده های جدیدی ارایه و به دایره المعارف بشریت افزوده اند. اثبات و تایید اعتقادات شخصی با استناد به وجه تشابهمان با خیام و گالیله و انیشتین و ... در داشتن آن اعتقادات نشان از بی تفکری ما دارد. اصالت فکر و عقیده و نظر در صاحبان آن ها نیست، بلکه در استدلال و پشتوانه عقلی شان است.
حال :
در هیچ یک از اشعار خیام سخنی مبنی بر نفی خدا ندیدم. اینجا نیز رند (به گمان من خودش را توصیف می کند) را از آن رو دارای زهره میخواند که خدایی هست. که باعلم به وجود شیر درقفس، پریدن داخل ان زهره میخواهد. آری خیام خداشناس و خدا باور بوده است، ولی آیا خداپرست و خدابنده هم بوده است؟

رها در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:

با سلام به سیدکاظم موسوی جان
پسرم کی گفته دنیای مجازی اینترنت وجود خارجی ندارد؟ بیت به بیت اطلاعات آن و قطعه به قطعه سخت افزار آن وجود مادی و خارجی دارد. فکر کردید مثل تفکر ماست مالی حضرت عالی است که یک کلیت بفرمایید و جزییات هم بفرمایید حالا یه جوری هست؟ بدیهی است که سخت ترین کار در این دنیا فکر کردن است. و راحت ترین آن چشم قبول کلی امور برای حذر از تفکر در مورد چیستی و چگونگی و جزییات آن.

جاوید مومنی در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۳:

تفاوت این غزل و غزل 37 صائب تبریزی » دیوان اشعار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷/ چیه؟

محسن در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:

بیت چهارم اشاره به اصالت فطرت دارد. مرغ پرنده اگر ....

علی رضا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تأمّل فاسد:

با سلام خدمت دوستان
برای باورپذیر شدن این داستان دو سئوال اساسی مطرح است
1-
یک کنیزک دید شه بر شاه‌راه
شد غلام آن کنیزک پادشاه
چرا این زیبا رو در شاهراه زندگی شاه مشاهده شده است؟
2-
نبض جست و روی سرخ و زرد شد
کز سمرقندی زرگر فرد شد
چرا رد میان این همه مشاغل این زیبارو عاشق زرگر شده است
جواب این دو سئوال راز قتل تدریجی زرگر است
در حقیقت شاه(انسان کمال جو) عاشق زیباروی شده است (نفس اماره) که در شاهراه زندگی اش قرار دارد
و این زیباروی (نفس اماره) در دوری عشق زرگر(نماد ثروت) لاغر و نحیف شده است
با تدبیر پیر اگاه ضمیر وصال زیبارو و زرگر(نفس و پول) حاصل می گردد و بعد بصورت تدریجی زرگر به قتل می رسد و نفس رهایی میابد
و این است که قتل زرگر را اخدایی و زیبا می کند

رضا نوری در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - مطلع سوم:

در بیت هفدهم : نوح نه بس علم داشت ....من مصرع دوم را در جایی به این مضمون دیده ام : قنطره بستی ز چوب در بر طوفان او .... با توجه به نجار بودن پدر شاعر بستن سیل بند از جنس چوب در مقابل طوفان و سیل بیشتر به ذهن میرسد.
اگر کسی توضیحی در این مورد دارد لطفا بیان نماید.

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:

درود گمنام گرامی
به سپیده دم سوگند ، که شب زنده داران
راست گویانند.

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰:

زها زه
خبری زان به خشم رفته بگوی
....
ورنه باز آید آب رفته به جوی !
سخنی چنین با شکوه ، آب رفته نیز به جوی باز می آورد

نادر.. در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

روفیا جان،
گستاخی و بی نظمی گاه و بیگاهی است، نوشته هایم ..
و اگر ارزشی هست، بزرگی و نگاه زیبای شما و دوستان همراه است ..

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:

ساقی عزیز
به گمانم " یارانه " رادر روزگار خواجه وظیفه می گفته اند !
عمر دراز و قدحت پر می باد!

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

7 گرامی
الطاف حسین در سوگ ساربان می خواند چنین جان گزای ، در عزای کاروان سالار ، قافله سالار نا مراد
دیگران از فراق کاروانی.

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:

ابو ذر عزیز
گمان نمی رود او یهودی بوده باشد به نظرم در تنگی قافیه گیر کرده بوده است.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

گرامی روفیا بانو
میدانستم کژ و مژ ها را هیچگاه به یاد نمی آورید
اگر بر قلمم سکوت دیده اید ، دل را بنگرید، با شماست .
چند بیتی از دوستم به گواهی ، تقدیم شما
،،،
دوست را آن گوشه ابروش ماراخوشترست
کشتی توفانی دل را نگاهش لنگرست
جز به رخسارش ندارم چشم ، خاطر پُر زِ اوست
در قیاسش لؤلؤ لالا بَرَم خاکستر ست
روح پرور عالمی دارد هوای کوی دوست
باده ی نوشین دیدارش به سیمین ساغرست
مانا بوید

ابوذر در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:

مصراع دوم بیت سوم فرزند قربانی ابراهیم را مانند یهودیان اسحق می داند. آیا مسلمانان داستان "ضبح عظیم" را به اسماعیل منتسب نمی دانند؟

روفیا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

نادر جان شما هم؟
گویی همه دوستان دستی بر آتش دارند،
من هیچ شعر گفتن نمی دانم!
دست کم می توانم شعر دوست جانان را بخوانم و کیف کنم...

روفیا در ‫۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:

هیچ هیچ هیچ دوست جان
هیچ تیرگی به یاد ندارم، تنها از سکوتتان چنین برداشت کردم، اشتباه از من بود. سرتان سلامت و دلتان خوش باد...

۱
۳۶۲۰
۳۶۲۱
۳۶۲۲
۳۶۲۳
۳۶۲۴
۵۶۷۱