گنجور

حاشیه‌ها

مهدی مح در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶:

فعولن فعولن فعولن فعل

مهدی مح در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵:

فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

مهدی مح در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:

مفاعیلن مفاعیلن فعولن وزن دوبیتی

مهدی مح در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:

فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

مهدی مح در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

مهدی مح در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

مهدی مح در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:

وزن مفول فاعلات مفاعیل فاعلن می باشد

بامداد در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۴:

بیت سوم مصرع اول به این شکل است: دل آهنم چو آتش چه خوش است در منارش

علی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

این شعر واقعا بی نظیره. هر بیتش جداگانه یه شاهکاره.

بهرام مشهور در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
خامی نشود پخته تا سر نکشد جامی یعنی تازه بعد از اینکه یک فرد خامی بسیار سفر کرد هم پخته نمی شود تا بعد از همه آنها ... تاسر نکشد جامی . که این بیت هم از نظر جایگاه ، هم از نظر وزن و قافیه و هم از نظر محتوا و معنا درست تر و کامل تر است . تا شما چه انگاشته باشید

حمید زارعیِ مرودشت در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:

قصیده، نظمِ هوس‌پیشِگان بُوَد عرفی
تو از قبیله‌ی عشقی، وظیفه‌ات غزل است

تایپ دیوان عرفی در گنجور پر از غلط است. کاش بازبینی شود

فریبرز در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰۵:

5134

عادل نصیری در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۷:

با سلام
آنچه از بیت اول و دوم مشخص است مخاطب معشوق است نه دل بنابراین در مصرع “سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو” اگر مخاطب رو معشوق بدانیم که به نظر هم صحیح هست سوخته و لاغر و در طلب گوهر همون "دل " هست و به کسره نیاز دارد و وزن هم دچار سکته نمی شود.اگر بدون کسره بخوانیم سوخته و لاغر و در طلب گوهر یا توصیف معشوق هست که حتمن اشتباه هست ، یا مخاطب دل است که در مصرع به نظر معنا می دهد اما با مصرع بعد و بیت قبل که دل به صورت غایب استفاده شده نه مخاطب، سازگاری ندارد . در ضمن "گردون" به همین صورت بارها در اشعار مولانا استفاده شده است.

علی علوی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

ممکن است مراد از 14 روایت ، چهار ضربدر ده باشد که عدد چهل یا اربعین حدیث است که رسمی معهود در میان تشیع است مثل اربعین شیخ بها که پیامبر فرموده من حفظ من امتی اربعین حدیثا بعثه الله فقیها

خورشید در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

سعدی بزرگوار، با شما به خدا نزدیکتر شدم.
معجزه خدا.

۷ در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم
گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم
چو التماس برآمد هلاک باکی نیست
کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم
.......................................................
ما دل دوستان به جان بخریم
ور جهان دشمنست غم نخوریم
گر به شمشیر می‌زند معشوق
گو بزن جان من که ما سپریم
........................................................
دست با سرو روان چون نرسد در گردن
چاره‌ای نیست به جز دیدن و حسرت خوردن
آدمی را که طلب هست و توانایی نیست
صبر اگر هست و گر نیست بباید کردن
سعدی

رنگارنگ در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

هنوز هم به گمانم در روستاهای یزد( اگر نه در شهر یزد) خوش و خوردن را با صدای زبر به زبان می آورند
حالتان خشه؟؟

۷ در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

بگفتا دوری از مه نیست در خور
بگفت آشفته از مه دور بهتر
توجه کنید که در نزدیک به صد در صد از نظم و نثر نویسندگان و به ویژه سرایندگان سده های پیشین،فعل خوردن به صورت خردن تلفظ میشود و احتمالا تا زمان قاجار اینگونه بوده است و مردم هم اینگونه میگفتند و یا به شکل XO-A-RDAN

امید در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:

در برخی کتابها بیتهای زیر هم امده است
ور تو را بیماری ای اید به پیش من تو را غم خوار باشم همچو خویش
تو کجایی تا سرت شانه کنم چارقت را دوزم و بخیه کنم
گر ببینم خانه ات را من دوام روغن و شیرت بیارم صبح و شام
هم پنیر و نان های روغنیین خمرها چغراتهای نازنین
سازم و ارم به پیشت صبح و شام از من اوردن زتو خوردن تمام

۱
۳۶۲۲
۳۶۲۳
۳۶۲۴
۳۶۲۵
۳۶۲۶
۵۴۸۲