گنجور

حاشیه‌ها

هدیه در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:

درود
به نطر می آید مصرع اول با نسرشته اند آغاز می شود. زیرا از ادات استثناء استفاده شده است و این بدین معناست که فعل باید متفی باشد.

مطهره حکیمی‌نژاد mot.hakimi.۹۵@gmail.com در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:

که گر ماهی تب مهرش کشد گویی شود کاهی
به نظر میاد درستش اینه
که گر ماهی تب مهرش کشد کوهی شود کاهی

ایرج در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۴ - بیان آنک مجموع عالم صورت عقل کل است چون با عقل کل به‌کژ‌روی جفا کردی صورت عالم ترا غم فزاید اغلب احوال چنانک دل با پدر بد کردی صورت پدر غم فزاید ترا و نتوانی رویش را دیدن اگر چه پیش از آن نور دیده بوده باشد و راحت جان:

کل عالم صورت عقل کل است
خداوند یا مسبب الاسباب مرحله به مرحله آفریدگاری کرد ؛ یکی از این مراحل عقل کل یا بوجود آورنده ی این جهان می باشد . در اصطلاح عرفان حلقه به این عقل کل هوشمندی می گویند . او موظف است تا کاملا قانون مدار به هر چه که افراد به صورت اشتیاق (درخواست) صادر می کنیم ، چه بد و چه خوب پاسخ دهد .قوانین عقل کل یا هوشمندی ثابت و قابل درک است . به عنوان نمونه چند مورد ذکر می شود :
هر چه کنی به خود کنی *** گر همه نیک و بد کنی
؛
در جهان پیل مست بسیار است *** دست بالای دست بسیار است
؛

وحید در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۹:

سلام بر زحمت کشان
این یکی از معروفترین رباعیات خیام است . لطفا بررسی شود

رضا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

که ساقی هر چه دریابد تمام آورد مستان را

مریم در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۰:

علیرضا قربانی این شعر رو خوندن،آهنگ مست و خراب از آلبوم سر مستی

مریم در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۲:

این شعر زیبا ، تا همییییییشه منو به یاد یار عشق و ایمانم میندازه.

سیروس شاملو در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵:

ضمنا آقای محمدی شعر را صحیح نمی خواند. ذل به کسر اول است !

Ghazal در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

بسیار زیبا و پر محتوا

مهدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۷:

درود بر دوستان گرامی
به گمانم در مصراع اول بیت اول "بوران" صحیح تر است.چون در بیت چهارم نیز واژه "برف" آمده است.البته این فقط نظر بنده حقیر است تا نظر اساتید گرامی چه باشد.

اشرفی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۶:

خانم مریم درست میفرمایند
در بیت آخر باید کلمه "به" اضافه شود تا وزن شعر درست باشد

علی ساجدی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:

شکایت:
نام این شاعر عمر است. من نمیدانم چرا نامش در این سایت درج نشده است.

منتقد در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:

شکایت:
به نظرم به حق این عزیز جفا شده که نام اصلی اش در اینجا نیامده.
نام این شاعر عمر است و لقبش خیام
امید است لحاظ شود.

... در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۳:

شهلای بزرگوار
صرف نظر از مفهوم خر و گاو، من فکر می کنم منظور امیر عزیز از جهل عارف، صنعت ادبی تجاهل العارف باشه که تو فارسی نادان نمایی هم گفته میشه. البته به نظرم این بیت این صنعت رو نداره. چون معمولا وقتی از تجاهل العارف استفاده میشه فقط یه پرسش مطرح میشه که جوابش واضحه و مخاطب میدونه و خود شاعر هم یا پاسخ پرسش رو در متن ذکر نمیکنه یا با جوابایی مثل «نمی دانم» و... خودش رو به نادانی می زنه. ولی اینجا شاعر پرسشی مطرح کرده که جوابش برای مخاطب روشن نیست و خودش در ادامه میاد بهش جواب میده.
به هر حال خواستم بگم کسی قصد توهین نداشت.

سیروس شاملو در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵:

فلسفه در مشرق در شعر متجلی است ویکی از پایه های سرسختی در مقابل جهان مصرف کنونی و جنگ های خونریز و مهاجرت میلیون ها انسان همین روند تولید و مصرف سرمایه چند ملیتی است. عرفان مبارز ایرانی در مقابل ضدفرهنگ مصرف کورکورانه فرهنگ قناعت را توصیه می کند هرچند محققانی چون فروزانفر و این اواخر شفیعی کدکنی سعی داشته اند عنصر مبارزه در این آثار را بی مقدار جلوه دهند. فراماسونری دشمن عرفان واقعی بود.

سیروس شاملو در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵:

فلسفه در مشرق در شعر تجلی است ویکی از پایه های سرسختی در مقابل جهان مصرف کنونی و جنگ های خونریز و مهاجرت میلیون ها انسان همین روند تولید و مصرف سرمایه ناب چند ملیتی است. عرفان مبارز ایرانی در مقابل ضدفرهنگ مصرف کورکورانه انه فرهنگ قناعت را توصیه می کند هرچند محققانی چون فروزانفر و این اواخر شفیعی کدکنی سعی در بی مقدار کردن عنصر مبارزه در این اظهار داشته اند.

صادق در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:

با سلام
میخواستم معنی و تفسیر بیت :
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
رو بدونم.
لطفا اگه میشه یه توضیح کلی هم در مورد این غزل و مقصود حضرت سعدی از سرودن آن بدید
با تشکر:)

منصور پویان در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر:

از حقیقت بمثابه ذات وجود پرده باید برگرفت و نشان داد که انواع و اقسام قرائتها، تحلیل تنزل گرایانه ای از معنویت ارائه می دهند. در حالیکه حقیقت با فضیلت در نظامی اخلاقی، یکی و همزاد-باور است. مولانا می گوید:
این جهان کوهست وفعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا
انسان معنوی گمراه نمی شود و زیانی به دیگران نمی رساند. در واقع، پژواک اعمال ما همانا در همین دنیا بازتاب دارد. از نظرگاه ِمعنویت، منافع مادی الزاماً با مصالح معنوی در تعارض قرار ندارند بلکه به موازات هم پیش میروند. بعبارت دیگر، قاموس زندگی قانونمند و عادلانه طراحی شده و از شواهد و قراین چنین برمی آید که نظم جهان؛ بر بی نظمی اش حاکم می باشد.
زآن که عشق مردگان پاینده نیست
زآن که مرده سوی ما آینده نیست
مولانا می‌خواهد بگوید که کنیزک کاملا از عشق زرگر وقتی رها شد که زرگر مُرد؛ چرا که عشق به مردگان؛ یعنی عشق به مَنیت و شخصیت پاینده نیست. عشق به معشوق‌های ناپایدار و فناپذیر موقت است و با فانی شدن آن معشوق ها؛ عشق روانشناسانه نیز از بین می‌رود.

۷ در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۴ - بوسعیدیان شهر لحسا:

به نظر میآید که اینان به روش قرمطی یا معتزلی بودند.
قرمطیان گروهی وابسته به اسماعیلیان یا باطنیان بودند که پس از قیام علی بن محمد برقعی معروف به (صاحب الزنج) که میان سالهای 255-270 هجری در نواحی جنوبی عراق صورت گرفت و بنیان حکومت عباسیان را متزلزل ساخت، و با تلفات انسانی و مالی بسیار همراه بود، خود مستقلاً وارد صحنه مبارزه شده و به قیام دیگری پرداختند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تاسیس نظام اجتماعی در جهت رفاه مستمندان از نهضت صاحب الزنجی برتر و مهمتر بود.
قرمطیان، معتقد به قیام مسلحانه و قتل و کشتار و حرق و نهب مخالفان خود بودند. زیارت قبور و بوسیدن حجرالاسود و بسیاری از ارکان حج (بنا بر اعتقادات ریشه دار) معتقد نبودند.از این رو بعضی از نویسندگان جدید این فرقه را بلشویکان اسلام لقب داده‌اند.
معتزله:معتزله از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. ایشان بر خلاف اهل حدیث که انبوه حدیث‌های اصیل و جعلی پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می دانستند. و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط می ساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند.اشاعره را می توان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آن‌ها نیز عقاید معتزله را مردود می دانستند.
عمدهٔ طرفداران معتزله از ایرانیان ساکن بصره و کوفه بودند. ناگفته پیداست که تفویضی بودن مذهب زرتشتی تناقض آشکار با گرایش جبری امویان داشت و برای مسلمانان ایران این که خدا کسی را مجبور به کاری بکند عقلانی نمی‌نمود.

منصور در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۵ - اطوار و منازل خلقت آدمی از ابتدا:

در اینجا منظور مولانا تردد است که کاملا چیز متفاوتی با تناسخ است.
در تناسخ اعتقادی معتاداد وجود ندارد اما در نردد انسان در زندگی های متوالی که با اختیار او و البته شرایطشایطش پا به حیات زمینی میگذارد اما مشیعت خداوند بر این است که از زندگی های گذشته چیزی به یاد نیاوریم و در هرزندگی تلاش کنیم که با کسب دانایی و توانا شدن عقل در نهایت از این بعد حیات ترخیص شویم و این صعود در سبع سماوات یا هفت طبقه آسمان ادامه خواهد داشت.
برای باز شدن بهتر موضوع فکر کنید اگر اینچنین نباشد یعنی تردد وجود نداشته باشد آیا در عدالت خداوند به طور کلی خلل حاصل نمیشود که کودکی کعتاد به دنیا می آید و در پشت مادر خود که سر چهارراه خیابان گدایی میکند بزرگ میشود و دیگری در خانواده‌ای مرفه با شرایط فرهنگی مناسب به راحتی زندگی و پیشرفت که هر کدام با توجه به زمدگی پیشین خود در چنین شرایطی پا به زندگی زمینی میگذارند

۱
۳۵۴۹
۳۵۵۰
۳۵۵۱
۳۵۵۲
۳۵۵۳
۵۵۴۴