گنجور

حاشیه‌ها

... در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۴ - ذکر بایزید بسطامی رحمة الله علیه:

داستان معراج شیخ شگفت انگیزه. تصویرسازی ها فوق تصور هستند. توصیف ها روان و البته عجیب. به نظر می رسه از حداکثر توانایی زبان در جهت بیان پیچیدگی های عرفانی استفاده شده.
اما نکته ای رو دوست خوبمون اویس قرنی بزرگوار مطرح کردن. دو تا مسئله هست راجع به فرمایش شما دوست عزیز.
اول اینکه شما شاید توجه نکردین به تمام جمله های عبارت. قبل از عبارتی که شما آوردین، گفته شده: «...و به نهایت رسیدم. چون نگه کردم خود را دیدم در بدایت درجه انبیا... نهایت حال اولیا بدایت احوال انبیا است، نهایت انبیا را غایت نیست.»
کاملا واضحه که نهایتی که بایزید بهش رسیده ابتدای احوال انبیاست، در حالی که محمد نهایت انبیاست. یعنی بایزید کجا و محمد کجا!
اما در ادامه و بعد از جمله مورد نظر شما هم توضیحی راجع به اون جمله ای که شما ازش ایراد گرفتین میده: «...بل که این کس را زبان حق بود و گوینده نیز حق»
این همون استدلال رایج در تصوف هست که در تمام شطحیات استفاده میشه. استدلالی که صوفیه عبارات مهمی مثل «اناالحق» و «سبحانی ما اعظم شانی» و... رو از این طریق توجیه می کنن. به هر حال این یه تعبیر هنری هست و شاید شما نپسندید یا ایراد بگیرید که مثلا چرا خدا از زبان محمد این عبارات رو بیان نمی کرد، ولی به هر حال چارچوب فکری تصوف اینطور تعریف میشه. خیلی از مسائل در تصوف توجیه منطقی و عقلی ندارن و اساسا به قول دکتر شفیعی عرفان نگاه هنری به الاهیات هست.
مسئله دوم اینکه باید پذیرفت جریانی تحت عنوان جریان تصوف یا عرفان اسلامی، هرچند اصل و اساسش دین اسلام (و نه مذهب تشیع) هست، اما نه تنها در ظواهر امر با شرع زاویه داره، بلکه حتی در یک سری عقاید پایه ای هم اختلافاتی وجود داره. به نظر می رسه مشکل از جایی شروع شد که بعضی ها تلاش کردن این جریان رو با زهد و تقوی یک کاسه کنن و لفظ «عارف» رو به همه این افراد خطاب کنن. هر چند انگیزه این تلاش هنوز برای من چندان روشن نیست، ولی ظاهرا این تلاش بیشتر از جانب علمای شیعه انجام شد تا خودشون رو عارف معرفی کنن.
من بحث اسم ها رو نمی کنم. عده ای در تفاوت «عارف» و «صوفی» و ... حرف هایی زدن. ولی این موضوع روشنه که مشرب و مسلک امثال بایزید و خرقانی و عطار و مولوی و ... بسیار با مشرب و مسلک علما و فقها متفاوت هست، مخصوصا علمای شیعه. این تفاوت ها جای بحث مفصل داره. اما همین که بدونیم شخصی مثل مولوی قبل از دیدار شمس از جنس فقها بوده و بعد از این دیدار از جنس بایزید و شمس شده و بررسی تغییرات ایشون در این دو دوره تفاوت های این دو نوع بینش رو آشکار میکنه. از این جهت به نظرم بهتره که حساب این دو نوع تفکر دینی رو از هم جدا کنیم.
با احترام

aria در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:

خوبی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در امید و خطر است
با چرخ مکن حواله که در ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

پیمان در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

با درود بسیار !
همواره بزرگان و فرزانگان ادیب ودانشور ما از فردوسی بزرگ تا معاصرین و اخیر، همواره تلاش نمودند که ما از تاریخ عبرت بگیریم و دریابیم از کجا ضربه ها را خورده ایم که اینگونه گیج وگنگ در دایره خرافات بدور خود می پیچیم!
دریغ ودرد که همچنان برغم این رهنمود ها هنوز سرگردانیم!
بنظر میرسد مانع ورادعی در گرفتن پیام خاقانی ها داریم!چه گوارا فرمود: "این بحر بصیرت بین،بی شربت ازو مگذر"
بامید رهایی از این غفلت!!

بابک ملکی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۶:

در ابتدای بیت سوم، دو خورشید از "پگه" دیدن ... با معنی تر بنظر میرسد

حمید رضا ۴ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار / کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
به نظر من معنی « نقد » در این غزل برخی لذت های زندگی است که برخی صومعه داران با آنها مخالفت و اگر بتوانند مردم را از آنها محروم می کنند.
میگوید: آیا می شود این لذت ها را بسنجیم و ارزش گزاری کنیم تا صومعه داران رهایمان کنند و پی کاری دیگر بروند؟
و در بیت های بعد، حافظ خود این نقدها ( لذت ها ) را عیارگیری می کند.

محمدامین در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

سلام و درود
تشکر از جناب «حمیدرضا» که مطلب خوبی را نشان دادند.
عضیمی در بخش «پیش درآمد» کتاب و در توضیح این پژوهش گفته است: «ما در این پژوهش به موسیقی شعر می‌پردازیم: مجموعه عواملی که زبان شعر را از زبان روزمره به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن امتیاز می‌بخشد و در حقیقت، از رهگذر نظام موسیقیایی سبب رستاخیز کلمه‌ها و تشخیص واژه‌ها در زبان می‌شوند را می‌توان گروه موسیقیایی نامید. بنابراین موسیقی شعر دارای کارکردی زیباشناختی است.»
وی درباره برخی از بخش‌های کتاب اظهار داشت: بخش «تطابق ارکان و واژه‌ها» به توضیح قابلیت ریتمیک کردن شعر می‌پردازد و این‌که اگر به عمد میان این دو تطبیقی وجود نداشته باشد، ریتم شعر گرفته می‌شود. همچنین بخش «تغییر کمیت واکه» به بررسی وزن‌های نزدیک‌تر به گفتار و رسیدن به زبان گفتار می‌پردازد. بخش «قافیه» نیز توسط نرم‌افزار، تاثیر آوایی قافیه در کل بیت را بررسی کرده است.
وی در پایان یادآور شد: طراحی نرم‌افزار و نگارش کتاب زیر نظر دکتر شفیعی کدکنی صورت گرفته و از نظرات هوشنگ ابتهاج نیز بهره بسیار گرفتم.
در جایی دیگر از «پیش درآمد» کتاب آمده است: «امروزه رو‌ش‌های بررسی آماری با کاربرد رایانه برجستگی خاصی پیدا کرده است. از سوی دیگر، کمتر نقد ادبی را مشاهده می‌کنید که به نوعی از روش آماری بهره نبرده باشد؛ به ویژه در سبک‌شناسی وجود هر مشخصه سبک تنها با روش آماری تایید می‌شود.»
در ادامه «پیش درآمد» با تاکید بر مزایای انکارناپذیر رایانه در پردازش اطلاعات و اشتباه کمتر درباره چگونگی بهره گرفتن از آن در ادبیات آمده است: «به عنوان مثال(خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم/ به صورت تو نگاری نه دیدم و نه شنیدم) در این بیت 119 تکرار و تناسب در سطح هجا وجود دارد و در واقع بخشی از زیبایی بیت و احساس لذتی که از آن ایجاد می‌شود مربوط به همین هماهنگی‌هاست. به وسیله رایانه می‌توان به سادگی این تکرار و تناسب را مشخص و طبقه‌بندی کرد و از آن در تحلیل موسیقیایی بیت بهره گرفت. از سوی دیگر رایانه در ارائه نتایج سلیقه را دخالت نمی‌دهد، و از این نظر در داوری‌ها که مبتنی بر روش‌های علمی‌اند بسیار سودمند خواهد بود.»
تالیف این کتاب در نتیجه یک پژوهش انجام گرفته و در این پژوهش شباهت‌ها و تفاوت‌های ظریف موسیقی شعر حافظ با دو شاعر دیگر قرن هشتم هجری قمری صورت گرفته و درباره ظرافت‌هایی که حافظ در تغییر ریتم بیت‌ها متناسب با فضای معنایی به کار می‌برد، بحث شده. همچنین تاثیر متقابلی که موسیقی بیرونی و موسیقی درونی شعر بر هم دارند، نشان داده شده است.
محمد جواد عظیمی متولد 1349 و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت معلم است. وی تحصیلات کارشناسی خود را در رشته مهندسی پزشکی گذرانده است.
این کتاب عنوان پایان‌نامه کارشناسی ارشد او نیز بوده که زیر نظر استاد راهنمای خود دکتر شفیعی کدکنی آن را به اتمام رسانده است.
----------------------------
برایم جالب بود که حضرت حافظ این غزل را برای پایان نامه دکترایم هدیده کردند.
روح و روان حافظ شاد باشد.

... در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

حمیدرضای عزیز
ممنونم از ابراز لطفتون
موفق باشید

حمید رضا ۴ در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

… گرامی،
ممنون از پاسختان و ممنون از آنچه در مقدمه برایم نوشتید.
با نظرتان درباره کار هنرمندان و اندیشمندان و نقش جامعه کاملا موافقم. سخن با شما بسیار است، اما متاسفانه جای آن در حاشیه گنجور نیست.
کمابیش آنچه درباره آن یک بیت در این غزل در ذهن داشتم را نوشتم. زمانش برایم رسیده که از آن باید گذشت و به هزاران بیت آموزنده و عاشقانه و هنرمندانه که مولوی بزرگوار سروده پرداخت.
به امید گفتگوی چالشانه ای با شما در حاشیه ای دیگر.
پیروز و تندرست باشید

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۳۷:

بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 6347

پندار در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:

کنایه ظریف "جناب رند بزرگ" در بیت اول خصوصا مصرع دوم علاوه بر معنی که دوستان زحمت کشیدند مبنی بر بی ارزشی کسوت و بازار زهد(باتوجه به واژه عیار)، این است که صومعه داران (دکان داران دین) معمولا افرادی تن پرور و بی بهره از شغل هستند! این اصطلاح پی کاری گیرند علاوه بر معنی خانم مرسده شاید چنین بنماید که این جماعت بروند دنبال کار مناسبی و بهره ای ب جامعه برسانند! این تعبیر با توجه به مصرع اول بیت دوم قوی میباشد... باشد خیال من درست باشد...
سپاس از کسانی که ذهن را در باب برخی ابیات ب چالش میکشند، حیف است راحت از کنار این گنج گذشت و و تامل نکرد... باز هم سپاااس

محمدحسین عبدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۳ - وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ:

در بیت هشتم ظاهرت قبله ملائک کرد درسته

پوریا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۰:

این چنین روی چو مه در زیر ابر انصاف نیست.. چقدر غم داره این مصرع..

ناشناس در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:

منظور شیخ از " سعدی که تو جان دارد " این است که تو را مانند جان دوست میدارد و هم بیشتر از جان
( تو را جان خود دارد)

سینا حلمی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳:

بیت پنجم غزل دارای اشتباه است. صورت ثبت شده در سایت چنین است:
چ.ن عنان گیرم سواری را کز استیلای حسن
می‌رود پیوسته صدا به رو کمانش در رکاب (؟!)
واضح است که مصراع دوم دارای غلط فاحش است که مصراع را هم دارای ایراد وزنی کرده و هم فاقد معنی! صورت صحیح بیت به شکل زیر است:
چون عنان گیرم سواری را کز استیلای حسن
می‌رود پیوسته صد ابروکمانش در رکاب
سایت وزین گنجور باید بیش از این‌ها در ویراستاری اشعار دقت کند زیرا که این سایت منبع و مرجع خیلی دیگر از سایت‌ها و وبلاگ‌ها است و چنانچه اشعادر درج شده در این سایت دارای اشتباه باشد به همان صورت اشتباه در بسیاری از وب‌سایت‌های دیگر نیز درج خواهد شد و به فراگیر شدن استباه دامن خواهد زد، کما این که شما اگر همین غزل محتشم را در گوگل جستجو کنید می‌بینید که دقیقا به همین شکل و با همین غلط در بسیاری دیگر از سایت‌ها هم موجود است!
در مصراع اول بیت سوم نیز بهتر است به جای «زاشوب عشق» نوشته شود «ز آشوب عشق». درسته که برای صحیح در آمدن وزن بیت ما باید «زِ آشوب» را به شکل زاشوب تلفظ کنیم اما دلیلی نداره که اون رو به همون شکلی که تلفظ می‌کنیم بنویسیم! ما باید به لحاظ نگارشی شکل صحیح کلمه را بنویسیم و خواننده باید اون رو به شکلی که در وزن جای بگیره خوانش کنه.
مصراع دوم بیت هشتم هم، دارای شکست وزنی و ایراد معنایی است. ایراد کلمه‌ی «زیاد» است که هم وزن را مختل کرده و هم معنا را. متاسفانه من الان به دیوان محتشم دسترسی ندارم و به لطف سایت گنجور نیز جستجوی من در گوگل منحصر به سایت‌هایی شد که دقیقا از این سایت کپی‌برداری کرده‌اند و همین غلط عینا در اون‌ها هم وجود داره!
اما فرض من بر این است که احتمالا صورت صحیح بیت باید به شکل زیر باشه:
در میان بیم و امیدم که هر دم می‌کند
مرگ در کارم تعلل، یار در قتلم شتاب
باز تاکید می‌کنم که تصحیح من از روی حدس و گمان است و مستند نیست اما به گمان من به شکلی که در بالا درج کردم، هم وزن مصراع درست می‌شه و هم معنای مصراع صحیح.
در مصراع دوم بیت آخر هم بهتر از است که بین «را» و «غیر» یک فاصله درج شود.
در همان مصراع من احتمال می‌دهم که به جای کلمه‌ی «حرف» شاید باید «حرفی» نوشته بشه. از این هم مطمئن نیستم اما باز هم به نظر من، هم به لحاظ معنا و هم به لحاظ پر شدن وزن «حرفی» روان‌تر است.

حسین در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۶:

عارضم به حضور دوستانم که اگر گوینده را شمس در نظر بگیریم و مخاطب را مولانا به قاعده پری باید اشاره به مولانا باشد. و در شیشه کردن پری به معنای برگزیدن انسان های وارسته است.

حسنعلی وحیدنیا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

با سلام و درود و سپاس
به نظر بنده اگر به این نکته توجه شود که در دیدگاه استکمالی مولوی مرگ عبور از یک مرتبه و تولد در مرتبه بالاتر است در می یابیم که دیدگاه های دوستان نیز با هم قابل جمعند و نهایت این سیر کمالی فانی شدن عاشق است در معشوق
موید باشید

سیمیا در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

آهنگ آقای چاووشی زیباست ولی بهتر بود شعر را کامل میخواندند. و اینکه اینجور شعر های زیبای کهن ما نیازمند سبک خاصی برای خواندن هستن و کاملا در این آهنگ ایشان این سبک خوب اجرا نشده است.

ایرج در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » آتش خاموش:

این غزل در فراق دلداده رهی سروده شده که در سال 1327 ایران را ترک می کند و شاعر به سرودن این غزل می پردازد.برای تفصیل ماجرا به کتاب خاطرات قاسم غنی مراجعه فرمائید.

مهدی در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

شعری زیبا در وصف خداوند و عشق به حق تعالی, واقعا خداوند شایسته عشق ورزیدنه

فاطمه در ‫۸ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲:

سلام. مصراع دوم بیت اول باید اینگونه باشد
هرچه کردیم جـز این کار، غلط بود غلط

۱
۳۵۱۱
۳۵۱۲
۳۵۱۳
۳۵۱۴
۳۵۱۵
۵۵۴۵