کمال داودوند در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
ایول به گوینده این غزل زیبا
محمد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:
رکن اول این شعر با فاعلاتن شروع میشه و اگه ابیاتی با هجای کوتاه شروع شده باز اصل وزن با فاعلاتنه
لطفا اصلاح کنید
جواد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۲:
در بیت چهارم گرگ هوس صحیح میباشد
مریم در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
سلام.
این شعر با آواز روحانی شهرام ناظری فوق العاده شنیدنی شده... متاسفانه به خاطر اینکه گویا در آلبوم مشخصی نیست موفقت به ثبت در گنجور نشدم. اگر آواز را پیدا کردید گوش جان بسپارید به آن
رضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
زیرا نمیتانی شدن همرنگ ما همرنگ ما
علی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴ - جلوه جواله:
این غزل رو مصطفی راغب در آهنگی به نام وصف تو خونده که شنیدنش خالی از لطف نیست
احسان پرسا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
شاعران بسیاری، قد محبوبشان را به سرو تشبیه کرده اند و از تکرار این تشبیه دست بردار نیستند.
اما سعدی وقتی می خواهد از همین تشبیه استفاده کند، کاری می کند که کلاً بساط شاعران را جمع می کند.
گویی سعدی به موسایی می ماند که وقتی اژدهای شعر خود را زمین می اندازد، سحر دیگر شاعران را باطل می کند.
ای سرو به قامتش چه مانی؟
زیباست ولی نه هر بلندی
احسان پرسا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
یکی از زیباترین حکمت هایی که در تلگرام دست به دست می شد و همه به عنوان تحفه ای حفظ می کردند و به بازنشر آن می بالیدند، ترجمه ای بسیار ساده از نوشته ای انگلیسی بود که می گفت:
اگر پیراهنت آتش گرفت، ندو زیرا آتش شعله ور تر می شوی
اما سعدی صدها سال پیش، این چنین نوشته بود:
در دام غمت چو مرغ وحشی
میپیچم و سخت میشود دام
احسان پرسا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
همیشه گفته اند که تصنع در کلام، زیبایی شعر را از بین می برد و بهترین بیان آن است که به سادگی و روانی نوشته شود.
البته که چنین است و البته که سعدی حتی در قانون شکنی هم بی همتاست وقتی در اوج تصنع، عجیب ترین کاربرد از فعل را بر ذهن تسلیم محضِ خوانندگانش تحمیل می کند و ما در کمال تواضع و فروتنی تسلیم می شویم و لذت می بریم و آفرین هم می گوییم !!
تنها نه منم اسیر عشقت
خلقی مُتعَشقند و من هم
احسان پرسا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
شعر، معمولاً به مذاق بزرگ ترها خوش می آید، و کمتر پیش می آید شعری عاشقانه به مذاق کودک یا نوجوان خوش بیاید و با آن سرمست شود.
اما من به یاد دارم که از کودکی، همواره سرمستِ این بیت سعدی بوده ام و آن را چون تحفه ای گرانبها در خاطر داشته ام.
گفتی که صبور باش، هیهات
دل موضع صبر بود، بُردی
احسان پرسا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
جناس تام ساختن در زبان فارسی، کار هر کسی نیست و جناس تام های ساخته شده هم آن قدر تکرار شده اند که نخ نما و بی تآثیر شده اند.
در این میان، یک جناس تام وجود دارد که هیچ کس جز سعدی آن را به کار نبرده است و در طول تاریخ، بی تکرار مانده است. جناسی که ساختنِ آن، فقط و فقط کار سعدی است و لاغیر.
گفتار خوش و لبان باریک
ما أطیب فاک جل باریک
آرام در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
بیا اولش این شکلیه
بشنو از نی چون حکایت میکند از جدایی ها شکایت میکند
شما جای حکایت و شکایت رو اشتباه گذاشتید
علی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
چون گل و می دمی از پرده برون آی ودرآی
کــه دگربــاره ملاقــات نــه پیــدا باشــد
همانگونه که در مقاله زیر استدلال شده، «دقت در شعرهایی که حافظ دربارة گل سروده است نشان میدهـد کـه بـرخلاف تصور شارحان- که شاید برگرفته از سیاق زندگی امروز باشد- گل از نظر حافظ، زیبارویی شرمگین و مستورهای در پرده و پنهـان در پـشت نقـاب برگـست کـه غیبتـی بلندمـدت و درازآهنگ دارد و از اینرو حافظ آن را «پرده نشین» نامیده است. برخلاف گلاب که همیـشه در دسترس بودن و به فروش رسیدن آن در هر دکّه و بازاری و حضورش در هـر محفـل و مجلسی، از آن، «شاهدیبازاری» ساخته که نه در قرابه نشستن میتواند حرمـت پـردهنـشینی گل را به او بازدهد، و نه بوی برخاسته از دل پررشک و حسدش میتواند جانـشین حقیقـی بوی آن گلی باشد که قرار بود با رفتنش بویش را از گلاب بجویند.»
منبع:
در کار گلاب و گل (شرح بیتی از حافظ)
دکتر علی محمدی، انتصار پرستگاری، مریم ترکاشوند
بهار ادب - سال دوم – شماره چهارم – زمستان 88 – شمارة پیاپی 6
دان یئلی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:
سمند اکسید جیوه باشد گویا که به رنگ نارنجی است و بسیار سمی است و برای درست کردن آینه در قدیم استفاده می شده است
گیوه چی givhamid@gmail.com در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۹ - رکن دوم: رسالت:
سلام،
خدمت ساقی گری بر ما گذاشت
داد ما را آخرین جامی که داشت.
پیامبر ( ص ) اسلام آخرین پیامبر است که حق تعالی برای بشر فرستاده است و ختم نبی هدیه و اعتمادی است حضرتش بر ما انسانها روا داشته اسن.
سید حبیب در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته:
ادامه ........
همانطور که گفتم , منظور من نفس حجاب نبود ,
غرض , مثالی بود در باب تقلید.
همانطور که گفتم , بسیاری از تقلیدها اشتباه بوده.
بعنوان مثال در قرون گذشته , در تمامی ادیان ابراهیمی ,
کالبد شکافی اجساد , جرم محسوب میشد.
و چه بسیار حکما و طبیبان که بخاطر این کار مجازات شدند.
شرح این اتفاقات , مستندا در تاریخ , مکتوب است.
خوب یک عده متفکر آمدند و دست از اعتقادات کهنه و تقلیدهای
اجباری حاکم بر جامعه شان , برداشتند , و حتی مخفیانه , جنازه ها
را از گورستان , دزدیدند , و کالبد شکافی کردند , و با این کار ,
جان میلیون ها انسان , نجات یافت.
آیا اگر این افراد , به تقلید از بزرگانشان , از ترس گناه ,
و عذاب الهی , و مجازاتهای شرعی , چنین نمیکردند ,
اکنون علم پزشکی در چه حدی بود,.
یا مثال دیگر ,
برده داری.
مگر نه اینکه در صدر اسلام , اکثر مسلمانان ,
و حتی خود پیامبر , در خانه , غلام و کنیز داشتند.
که اکثرا آنها را یا میخریدند , یا در جنگ با کفار ,
بدست میاوردند و مالک آنها میشدند.
البته در اسلام حقوق بردگان رعایت میشده ,
و پیامبر بسیار بر بردگان سفارش فرمودند.
ولکن برده داری امری ناپسند بوده و به مرور زمان,
دیگر کسی برده داری نمیکند ,
و نمیگوید ,
چون در قرآن احکامی برای برده داری آمده,
من هم طبق آن احکام , و به تقلید از آن احکام و بزرگان ,
مذهبم , در خانه غلام و کنیز نگه میدارم.
,,
یا مثالی دیگر ....
مگر نه اینکه در اسلام ,
و به گفته خود بزرگان اسلام ,,
زن نباید در جهاد یا جنگ شرکت کند .
خوب ما اگر میخواستیم به تقلید از ایشان ,
پیش برویم که , امروزه , زنان , دکتر و
مهندس و خلبان و پلیس و کارگر نبودند.
.....
پس با این حساب ,
درمیابیم , هر چه رو به جلو میرویم و متمدن تر میشویم.,
نتیجه آن است که بیشتر, دست از تقلید , برداشته ایم.
به نظر من ,
یک انسان نباید با تقلید از اطرافیانش ,
خدا را بشناسد .
بلکه باید یاد بگیرد که خدا چیست و کیست.
آری هیچ کس به تنهایی به علومی نرسیده ,
ما از دیگران علم را وام میگیریم.
..........
شما در مثنوی مولانا , بطور واضح , ارادتش را ,
به عمر و ابوبکر میبینید .
آنقدر که از عمر تمجید کرده و در وصفش سخن رانده,
در باره حضرت علی نگفته..
خوب ببینید از چه و که تقلید میکرده مسلمانی را......
حال , البته بعضی میگویند , سنی نبوده !!!!!
بماند ....
در دفتر سوم ...
شاید روفیای عزیز یادش باشد ...
در آن باب بحث کردیم .
بخش شخولیدن کره اسب...
میگوید اگر نمیدانی از چه و که تقلید کنی ...
و کور هستی ...
کوزه ات را در هر جویی فرو ببر ...
هر جا کوزه ات سنگین تر شد ...
از همان جوی آب بردار.
خوب این یعنی , اینکه حق با اکثریت است.
یعنی اینکه ببین چه کسی بیشتر طرفدار دارد ,
و حرفها و اعمال درست تری دارد , و به نظر خوبتر میرسد ,
و نزد مردم , محترم تر است ,
پس از او تقلید کن.
خوب من اگر در زمان فرعون و موسی بودم ,,
با این راهکار , باید از که تقلید میکردم ؟
....
به هر حال یک چیز واضح است و آن اینکه...
تقلید کردن ..
چه از شیخ واصل و کامل.....
و چه شیخ ناواصل و ناکامل.....
مایه درد سر و خسران است آقا......
بقول روفیا ...
ما هردو را میبینیم و از هردو یادمیگیریم کدام راه بهتر است.
اما متاسفانه بعضی مواقع این اختیار را نداریم ...
تقلید اجباریست!!!!!!!!!!!!!!
جعفر در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:
با سلام
دوستان چیزی که عقل ناقص بنده از این رباعی فهمید تقریبا هیچ ربطی به کفر خیام ندارد لیکن دلیل بر بزرگی خیام است : در لحظه زندگی کن و چون عاقبت کاری که برای دنیا انجام شود نیستی است پس سعی کن خوش باشی.
خیلی معذرت میخواهم اگر اشتباه متوجه شده ام راهنمایی ام کنید متشکر
علی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:
در پاسخ به سوال در مورد مصراع اول بیت هفتم:
«دو کونش یکی قطره در بحر علم» یعنی دو جهان او (اشاره به دنیا و آخرت) تنها قطره ای هستند در دریای علم بی کران او
وحید در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:
برای من جالب بود دیدن نظراتی که هر کدام بنا به سلیقه خود پیشنهاد تغییر در شعر سعدی را میدهند با این ترجیع بند که «اینطوری صحیحتر نیست؟»
دوستان عزیز من! «صحیح» همان است که سعدی فرموده. من و شما نمیتوانیم شعر سعدی را از آنی که هست «صحیحتر» کنیم!
تصحیح اشعاری که در این سایت محترم میخوانید آن است که نسخه تایپی سایت را با نسخه چاپی کتابی که در دست دارید تطبیق بدهید و اختلافی پیدا کنید نه اینکه فیالمثل معنی «تامل» را ندانید و بگویید لابد «تحمل» بوده!
کمال داودوند در ۸ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۳: