گنجور

حاشیه‌ها

شهبازی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مباهات و نکوهش حسودان:

سلام و درود؛
در نسخه هایی که بنده مطالعه کردم بیت هشتم به جای "قضا"، "غزا" آورده اند. که به نظر با معنی بیت بیشتر تناسب دارد...

علی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

خطاب به ایراندخت که میگه کتاب دو قرن سکوت رو مطالعه کنید تا بفهمید اعراب چه بر سر ما اوردند!!
متاسفانه جهل باستان پرستان ایرانی تمامی ندارد!شما کارنامه اسلام همون آقای زرینکوب رو که چند سال بعد از دو قرن سکوت منتشر کرد رو بخونید.نصف مطالب دوقرن سکوت که ضد اعراب بودن رو خودشون در اون کتاب نسخ کردن!اما دوستان روشنفکر ما بعضا اطلاعی از وجود چنین کتابی هم ندارند.
در جواب به کسانی هم که میخواهند چهره فردوشی رو نژاد پرست و ضد اسلامی جلوه بدند یک بیت از خود فردوسی میارم که در نسخه های تایید شده غربی ها هم وجود دارد
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست جهان را چو باغ بهار

فیصل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۳:

این شعر بیدل را یکی از غزل سرایان افغان (استاد شریف غزل)خواندند که واقعا زیباست.

محمدمهدی قنبری مبارکه در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۲:

مصرع آخر:
چکیدن باده ی ناصاف را صاف می کند

مهرزاد در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۵:

مشکوک نباشید به آن بیت. نگاه سیاسی فردوسی د رجای جای شاهنامه مشهود است . یکیش همینجا. تبدیل کردن جنگی که اساسا برای انتقام جویی است به جنگی ایدئولوژیک کاری است که درتاریخ بارها و بارها اتفاق افتاده. فردوسی به زیرکی این را نشان داده.

مدرس در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

با سلام خدمت دوستان گرامی
می خواهم شرحی بر بیت هشتم به عرض برسانم
(آن تلخ وش که صوفی ام الخبایثش خواند/ اشهی لنا واحلی من قبله العذارا)
در واقع حضرت در اینجا می فرمایند که شرابی که صوفی آن را ام الخبایث(مادر پلیدی ها) می خواند، برای ما از بوسه بر صورت شهوت انگیز دوشیزگان بهتر است.

مدرس در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

با سلام خدمت تمامی دوستان گرامی
می خواهم در اینجا شرحی بر بیت اول را به عرض برسانم.
بیت اول(سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند/پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند):کسانی که بوی سمن می دهند(دوستان توجه داشته باشند که در آن زمانه استفاده از عطر و حمام مرتب باب نبود)با نشستن غبار غم را به دل می نشانند./کسانی که رویی مانند پریان دارند با ستیز قرار از دل ما بستانند.

نادر.. در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۷:

مشو غایب که چون آیینه از رخ می پرد رنگم ..

شهاب در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

"پریشان روزگار" بله دقیقا حسب حال بعضی از عزیزان است این تک بیتی که گفتید
چون تعصب نمیذاره چیزی ببینن

Sep در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:

حافظ با شعر ان یار کز او خانه ما جای پری بود ب استقبال سعدی رفته و بسیاری از شعرهای دیگرش رو بر وزن شعرهای سعدی سروده

... در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

پریشان روزگار عزیز
عرض کردم «امکان تفاوت» و نه «قطعیت تفاوت».
یعنی حرف های شخصیت های شاهنامه (یا هر روایت دیگه) لزوما حرف های فردوسی (یا راوی) نیست، ولی ممکنه که باشه. با این وجود چون قطعی نیست قابل استناد نیست و نمیشه گفت چون شخصیت X در شاهنامه اینطور گفته پس فردوسی اینطور گفته...
امیدوارم بالاخره موفق شده باشم منظورمو درست و کامل منتقل کنم.
نکته دیگه اینکه اساطیر (در هر ملتی) اساسا دارای ویژگی های فرا بشری هستن، چه شخصیت های مثبت اساطیری و چه شخصیت های منفی. همین موضوع باعث میشه اسطوره از تاریخ جدا بشه و متن اساطیری مختصاتی کاملا متفاوت با متن تاریخی داشته باشه (دقت کنید به تفاوت های بسیار زیاد تاریخ بیهقی یا جهانگشای یا سایر کتب مشابه با شاهنامه های مختلف از جمله شاهنامه فردوسی و سایر متون اساطیری). به عنوان مثال داستان ضحاک و... رو نمیشه جزئی از تاریخ دونست. چون قطعا ضحاک بر اثر بوسه ابلیس مار بر دوش نداشته که مارها مغز بخوان و... . همین موضوع تخیل، شکاف بین تاریخ و اسطوره رو ایجاد میکنه.
در متون اساطیری اساسا زمان و مکان مبهم و نامشخص هست و چندان اهمیتی هم نداره، ولی متون تاریخی بدون ذکر زمان و مکان کمترین ارزشی ندارن.
متون اساطیری معمولا نمادین هستن (مثل نمادپردازی در موضوع خرد ستیزی ضحاک که با خوردن مغز توسط مارها نشون داده شده) ولی متون تاریخی کاملا واقع گرا هستن.
با توجه به تفاوت های بسیار متون اساطیری و تاریخی مرز بین تاریخ و اسطوره اونقدرها هم باریک نیست. در مجموع حتی اگه بخشی از شاهنامه قرائن و شواهد و مبنای تاریخی داشته باشه، بازم شاهنامه اصولا یه متن اساطیری هست و نه تاریخی.

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:

دوستان ،
شاعر است و معشوق( اول کس و سوم کس)
بیت مور اشاره آقای ترابی ،جنابان ناشناخته و 7 به گمانم ندین صورت است:
" آن دوست که با او به ارادت نظری هست
با من مگر اورا به عنایت نظری بود "
از شیخ ارادت است و از معشوق عنایت
و جایی برای اول کس جمع ( ما)نمی ماند و چند بیت
سپس تر تنها از من و او سخن میگوید.

پریشان روزگار در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

دریغم آمد ، بیت الغزلی که فروغی در حاشیه آورده است با شما در میان ننهم:
سالها قبله صاحب نظران خواهد بود
بر ( هر) زمینی که نشان کف پای تو بود

Sep در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:

دوست عزیز همون کلمه دلستان درسته...منطور اینه که سرو هم بلند بالاست ولی صورت زیبا نداره

۷ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:

از نعلش آتش می‌جهد نعلم در آتش می‌نهد
گر دیگری جان می‌دهد سعدی تو جان می‌پروری
آتش نعل=اسب تندرو
نعل در آتش نهادن:
1. انداختن نعل اسب در آتش؛ عملی که افسونگران انجام می‌دادند و برای حاضر ساختن کسی که در سفر بود نام او را بر نعل اسب می‌نوشتند و در آتش می‌انداختند و افسون می‌خواندند و معتقد بودند که آن شخص در هرکجا که باشد بی‌قرار می‌شود و فوراً حرکت می‌کند
از نعلش آتش می‌جهد نعلم در آتش مینهد=شتابان و آتشین از من میگذرد و من بیقرار بیقرار میشوم
گر دیگری جان می‌دهد سعدی تو جان می‌پروری
ای سعدی بدان که در ره عشق چون دیگران جانت نمیدهی بلکه با این کار جان خویش را پرورانده ای و جانت تازه میشود.

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۲۲:

7010

۷ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:

ز ابروی زنگارین کمان گر پرده برداری عیان
تا قوس باشد در جهان دیگر نبیند مشتری
مشتری=زئوس-برجیس
زاوش-ژوپیتر و ...
اورمزد(هرمز)
پنجمین و بزرگترین سیاره منظومه خورشیدی که هر 12 سال یک بار به گرد خورشید میچرخد و جرم آن یکهزارم جرم خورشید است و در قیاس با زمین،هزار زمین در آن جا میشود.
به همراه زهره(ناهید) سعدین گویند و سعد السعود و بخت باز و طالع نیک و فرخنده را به آن نسبت دهند.
قوس=نهمین برج از برج‌های دوازده‌گانه که کمان و کمان گردون نیز گویند که ستاره هایش شکل مرد تیرانداز فرض شده است و در مصرع نخست به آن اشاره شده است:
ز ابروی زنگارین کمان گر پرده برداری عیان
اگر از ابروی زنگارین کمان خود آشکارا روبند را برداری هر اندازه قوس(کمان ابروی) در جهان باشد مشتری پیدا نمیشود و این کمان ابروی تو باشد که بخت را باز میکند و کس به قوس مشتری(ابرو کمان های دیگر) نگاه هم نمیکند.
زنگار=مس زنگ زده
زنگارین=به رنگ زنگار=سبز مایل به آبی

محمدامین زمانی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

--------------------------------------------------------------------
سلام..
پس از مطالعه‌ی دقیق نظرات دوستان سه نکته در نظرم آمد که خالی از لطف نیست:
1 - در پاسخ آقای بابکان لازم دانستم که این مطلب را در معنای آیه‌ی شریفه‌ی 48 از سوره‌ی مبارکه‌ی عنکبوت ذکر کنم:
وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ
از دو جهت در آیه تصریح بر این آمده که پیامبر گرامی اسلام، پیش از بعثت کتابی (مطلق نوشته) نخوانده بودند. نخست آن که ظرف زمان در آیه نامحدود فرض شده است به جهت استفاده از لفظ «من قبله» به جای «قبله» که حاکی از این است که در هر پاره‌ای از زمان گذشته (و نه تنها قسمت کوتاهی از آن، پیامبر نوشته‌ای نخوانده بودند؛ و دوم استفاده از لفظ «کتاب» به صورت نکره است (به همراه علامت تنوین نکره) که در ادبیات عرب نشان‌دهنده‌ی آن است که مطلقِ هر نوشته مدنظر است و تنها نوشته‌های آسمانی (و ...) مدنظر نبوده‌اند.
2 - اگر گفته شود نبی مکرم (ص) پیش از بعثت بی‌سواد بوده‌اند گفته‌ای گزاف و منافی علم لدنی حضرت نگفته‌ایم. چه آن که سواد و علم -حتی در عرف جامعه- معنای متفاوت دارند؛ و ما -حسب میزان ادراکمان از شعر حافظ، که لزوما قطعی نیست-، از «مکتب نرفتن و خط ننوشتن مخاطب شعر»، ردّ علم مخاطب را نیافتیم، حال آن که درست بر خلاف این مدنظر شاعر بوده و علم حقیقی را در مصراع بعد به مخاطب نسبت داده است. و نیز نسبت به این آگاهیم که با رد نظر اساتید در مورد امی بودن پیامبر، باز دلیل قطعی برای این که شعر را به پیامبر نسبت دهیم در دست نیست و رندی حافظ نیز چنین ایجاب می کند.
3 - بر اساس مطالعات مختصری که شد دانستیم که میان عصر حافظ و شاه شجاع، بر خلاف نظر یکی از دوستان، اختلافی وجود ندارد و شواهد در شعر حافظ نیز این را تایید می کند که شعر حافظ نیز نظر ویژه‌ای به او داشته است؛ و احتمالا اشتباه آن عزیز در مشتبه شدن نام شاه شجاع و ابوشجاع بوده است. اما با این که این ایراد در رد نظر صاحبان نظر وارد نیست، باز آگاهیم که نمی‌تواند دلیل قطعی بر این باشد که شاه شجاع مخاطب شعر حافظ بوده باشد و در این مورد، ترجیح می‌دهیم سکوت اختیار کنیم. الله علم.

۷ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲:

دیگر نمی‌دانم طریق از دست رفتم چون غریق
آنک دهانت چون عقیق از بس که خونم می‌خوری
سرخی دهان و لب تو از خون من است
عقیق=نار سنگ-لال
از سنگهای سیلیسی که پس از پرداخت در ساخت نگین انگشتر بکار میرود
عقیق سرخ یا جگری بهترین گونه آن باشد.
عقیق مذاب=اشک خونین،باده سرخ
عقیق ناب=لب سرخ یار

شهلا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۸:

خاییده صحیح است.
خاییده به هر دهان چو نانم کردی

۱
۳۴۵۱
۳۴۵۲
۳۴۵۳
۳۴۵۴
۳۴۵۵
۵۴۶۵