گنجور

حاشیه‌ها

Monavar در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۵ - اطوار و منازل خلقت آدمی از ابتدا:

تمام عرفا و از جمله مولانا بعد از گذار از کالبدهای متعدد و رسیدن به حقیقت وجود و روشن بینی، وجود زندگی های متعدد رو تایید کردن زیرا در مسیر تعالی این زندگی ها رو و مسیر تکامل رو با چشم دل دیدن و علم هیچ وقت نمی تونه به پای انسانی که به روشن بینی رسیده یا حداقل از سه کالبد اول عبور کرده برسه، تمام متون گذشته و دانشی که گذشتگان داشتن، مثل هنر، معماری، شعر، نویسندگی و .. برای انسان عصر امروز شگفت انگیزه و این تنها به این خاطره که ما از حقیقت روح دور شدیم و نمی تونیم با کالبدهای دیگه مون ارتباط برقرار کنیم

۷ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
195
چون مرا عشق تو از هر چه جهان بازاستد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۹:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 7102

نادر.. در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

محبت با کسی دارم کز او با خود نمی‌آیم..

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:

مینا جان ممنونم
از توجه آقا نادر .. هم سپاس و با پوزش از ” نیا “
مانا باشید

هاتف در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:

از سبکش معلوم است غزل متعلق به مولوی نیست

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:

یش هست او بباید نیست بود
چیست هستی پیش او کور و کبود
گر نبودی کور زو بگداختی
گرمی خورشید را بشناختی
ور نبودی او کبود از تعزیت
کی فسردی همچو یخ این ناحیت
معنی این ابیات چیست؟

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:

آن جوادی که جمادی را بداد
این خبرها وین امانت وین سداد
مر جمادی را کند فضلش خبیر
عاقلان را کرده قهر او ضریر
معنی این ابیات چیست؟

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:

کیست ماهی چیست دریا در مثل
تا بدان ماند ملک عز و جل
صد هزاران بحر و ماهی در وجود
سجده آرد پیش آن اکرام و جود
چند باران عطا باران شده
تا بدان آن بحر در افشان شده
چند خورشید کرم افروخته
تا که ابر و بحر جود آموخته
معنی این ابیات چیست؟

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:

این ثنا گفتن ز من ترک ثناست
کین دلیل هستی و هستی خطاست
بنظرم معادل است با معنای تسبیح و سبحان الله.

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:

این امانت زان امانت یافتست
کآفتاب عدل بر وی تافتست
بیت زیبایی است که می توان از آن چنین استفاده کرد که اگر می خواهی امانت داری را در شخص یا یک جامعه رشد دهی، نسبت به او عدالت نشان بده، بگذار تا او طعم خوش عدالت را بچشد. این باعث می شود که امانت دار شود. چراکه عدالت و امانت داری در باطن یک حقیقت مشترک دارند و آن دادن حق به مستحق آن است.

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:

پرتو دانش زده بر خاک و طین
تا که شد دانه پذیرنده زمین
بنظرم باید این بیت را طوری خواند که "دانه پذیرنده" صفت "زمین" باشد.

رضا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

شهرام ناظری این بیت رو بعنوان مطلع غزل می خونه : گم شدن در عاشقی دین است

رهام در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:

با سلام
من هم با نظر عبدالله موافقم چون وقتی خیام میگه
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده ان دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیرو من نتوانم
چطور ممکنه که مشروب را ترک کنه الا مجبور بشه

ناصر در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۶ - حکایت برادران ظالم و عادل و عاقبت ایشان:

من از سعدی گله دارم. اشعارش عمق زیادی دارد ، آنقدر زیاد که شنا کردن در آن مساویست با غرق شدن. گله دیگرم از زیباییست. اینهمه زیبایی در اشارات و کنایات آدم را مست میکند و از غلیان اخساسات پرداختن خردمندانه به محتویات به کلی از کف میرود. شکایت من از سعدی شکایت آن عاشق است از کمان ابرو و زلف یار . شما را به خدا یک بار دیگر این بیت زا بخوانید :
به حکم نظر در "به افتاد" خویش گرفتند هریک یکی راه پیش
ویا این بیت را
چو بختش نگون بود در کاف کن
نکرد آنچه نیکانش گفتند کن
چرا جوانان ما همت نمیکنند تا با فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ و یا حتی معاصرینی چون اخوان ثالث و عماد خراسانی و شاملو و محقق بزرگ شفیعی کدکنی الفت بیشتری پیدا کنند.

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل:

راههای مختلف آسان شدست
هر یکی را ملتی چون جان شدست
گر میسر کردن حق ره بدی
هر جهود و گبر ازو آگه بدی
در یکی گفته میسر آن بود
که حیات دل غذای جان بود
هر چه ذوق طبع باشد چون گذشت
بر نه آرد همچو شوره ریع و کشت
جز پشیمانی نباشد ریع او
جز خسارت پیش نارد بیع او
آن میسر نبود اندر عاقبت
نام او باشد معسر عاقبت
تو معسر از میسر بازدان
عاقبت بنگر جمال این و آن
معنی این ابیات چیست؟

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل:

در یکی گفته مکش این شمع را
کین نظر چون شمع آمد جمع را
از نظر چون بگذری و از خیال
کشته باشی نیم شب شمع وصال
در یکی گفته بکش باکی مدار
تا عوض بینی نظر را صد هزار
که ز کشتن شمع جان افزون شود
لیلی‌ات از صبر تو مجنون شود
بنظرم در این ابیات منظور از "نظر"، چشم و نگاه است.

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۱ - بیان دوازده سبط از نصاری:

هر فریقی مر امیری را تبع
بنده گشته میر خود را از طمع
این ده و این دو امیر و قومشان
گشته بند آن وزیر بد نشان
چقدر مولوی از تبعیت مطلق از اشخاص غیر معصوم در این بخش و بخش های قبلی انتقاد می کند. مانند بیت زیر:
دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
و در ادامه نشان می دهد که این تبعیت کورکورانه و بدون آگاهی چطور باعث نابودی پیروان می شود.

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۱ - بیان دوازده سبط از نصاری:

بنظرم دوازده امیر قوم عیسی شاید اشاره دارد به دوازده حواریون.

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۹ - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را:

برق اگر نوری نماید در نظر
لیک هست از خاصیت دزد بصر
می تواند اشاره باشد به آیه:
یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ... (البقره:20)
نزدیک است که برق چشمانشان را برباید

۱
۳۴۵۲
۳۴۵۳
۳۴۵۴
۳۴۵۵
۳۴۵۶
۵۶۴۰