گنجور

حاشیه‌ها

کمال در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸۳:

ج.آ : 8842

 

سینا در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲:

پنج بیت مانده به آخر
ز گرد سواران در آن پهن دشت
اصلاح شود به
ز سم ستوران در این پهن دشت
با تشکر

 

مهدی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳:

در جواب رویا
خستن به معنای آسیب زدن و مجروح کردنه «به فراغ خستی» یعنی با فراق دل ما را مجروح کردی

 

بامداد در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰:

گروه دنگ شو از این شعر زیبا در شروع آلبوم دلتنگ شوی خود استفاده کرده است.در شروع قطعه‌ی اول آلبوم با صدای آیدین آغداشلو و در پایان این قطعه با صدای خواننذه‌ای به نام سعید آتانی

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
**************************************
**************************************
کس نیست که افتادۀ آن زلف دو تا نیست
در رهگذر کیست که ................. نیست؟
این دام بلا: 13 نسخه (801، 813، 818، 821، 822{آن دامِ بلا}، 823، 824، 843 و 5 نسخۀ متأخّر یا بی تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
دامی ز بلا: 19 نسخه (803، 825، 827 و 16 نسخۀ متأخّر یا بی تاریخ؛ یک نسخۀ بی تاریخ: «دام ز بلا») قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
32 نسخه غزل 70 و بیت مطلع آن را دارند. از نُسَخ کاملِ کهنِ مورّخ، نسخۀ مُوَرّخ 819 غزل را ندارد.
**************************************
**************************************

 

محمد در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

با درود و پاسداشت یاد بزرگانی چون استاد شهریار و استاد ثروتیان که هر دو از سرمایه های ادبی ایران عزیزمان هستند. همه شنیده ایم که ادب مرد به ز دولت اوست اما نمی دانم چرا با این همه گنجینه ادبی در بزنگاه ادب چراغی بر کوره راه نادانی امان نمی افروزد. به قول حافظ گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد. توهین و بددهانی که مایه شرم است ناشایستی اش بر همگان آشکار است. مهمترین دستمایه برای داوری افراد انگیزه و نیت درونی آنان است که هیچکسی را راه به پندار افراد نیست که از نیک و بدش آگاه باشد و بی پروا خدایی ناکرده لب به ناسزاواری و بی ادبی بگشاید. پس بهتر است با حفظ احترام آزرم داری کرده و حرمت نگه داریم. بی ادب محروم شد از لطف رب. چه ما با آنچه روبروییم کردار و گفتار افراد است نه پندار آنان. شهریار که مایه فخر ایران زمین است و کار های سترگی را هم به ترکی و هم به فارسی از خود یادگار گذاشته. استاد ثروتیان نیز که خود یک نظامی شناس بوده اند از آنجا که خودشان به زبان بسیار دوستداشتنی آذری چیره بوده اند چه زبان مادریشان نیز بوده است بی گمان در ترجمه یک اثر می توانند حرفی برای گفتن داشته باشند. از آنجا که ایشان به زبان فارسی نیز احاطه کامل داشته اند شایسته ترین جایگاه برای ترجمه فاخر آثار شهریار برای ایشان محفوظ می ماند. اگرچه یک ترجمه بی اشکال نمی تواند باشد ولی نقد و بررسی دانشورانه یک چیزست و آشفتگی و سراسیمگی و انگ زدن و آتو گرفتن و در نهایت از کاهی کوهی درست کردن و پی سیاه نمایی رفتن چیز دیگریست. یکی از نشانه های نقد دانشورانه شاهد آوردن است. برای نمونه اگر کسی می گوید هرگز و ابدا نمی شود ظرائف ترکی را به فارسی برگرداند خوب دست مریزاد این ادعا نیاز به اثبات دارد و اثبات آن با ارایه یک واژه یا عبارت مثلا قارچیچگی و جز این و در ادامه بحث و ارایه دلایل ممکن می شود. امری مهم که در حاشیه بیشتر افرادیکه بی محابا وارد شدند و سراسیمه یک انگی را زدند و گذشتند دیده نشد. و از قضا همین روحیه حاشیه نگاری بر حیدر بابا را اکنون از فایده تهی کرده است. بر خلاف شعرهای دیگر که چون از تنش های حاشیه ای به دور مانده حاشیه نگاری ها با فضاهای نقادی و هم افزایی زیبایی همراه شده که بسیار سودمند افتاده اند. نظر بنده این است که اگر حیدربابا قرار است به شعر ترجمه شود به هر حال این شعر باید با هنجارها و ملزومات شعری فارسی همراه باشد و این لروما به معنای تطبیق لفظ به لفظ نخواهد بود. ای بسا تطبیق لفظ به لفظ عبارتی ملا لغتی و بی معنا ایجاد کند که برای خواننده دریافتی پدید نیاورد. گو اینکه ترجمه آثار مولانا و حافظ هم که به زبان های دیگر ترجمه شده اند یک ترجمه ادبی که گاه با مفاد لفظ به لفظ شعر مبدا ناهمسازند. به هر روی این یک ترجمه نه برای ترک زبانان که برای فارسی گویان است. از برخی در شگفتم که اساسا شائبه ترجمه هراسی در گفته هایشان به نظر می رسد. شان حیدر بابا با هیچ ترجمه ای مخدوش نخواهد شد و جایگاه شهریار اگر خدمت به ادب آذری و ایران زمین کرده باشد بی گزند خواهد ماند. سرانجام اگر حیدربابا پیامی برای دانش و حکمت بشری داشته باشد هر آنکس که در طلب آن حکمت است باید در فرجام زلف به زیور زبان آذری گره بزند. همانطور که کسی بخواهد از گنجور دیوان حافظ بهره ببرد باید لطف سخن دری داشته باشد.
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
شاد و پایدار باشید

 

محمد پارسای عبدی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۲۲ - هزاران سال با فطرت نشستم:

سلام حاشیه نمینویسم چون ااصلا سوادم کشش نداره ولی تراشیدم پرستیدم شکستم که میشه سه تا دو تا چرا گفتند

 

محمد رضا سبک رو در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:

واژه سبک رو مصدر مرکب مرخم از واژه سبک رونده است، که اشاره به فرد یا چیزی دارد که به نرمی و سبکی حرکت می کند و حضوری خوش یمن و سبک دارد که در مقلبل سنگینی و فشار بکار میرود دارد. از طرفی سبک رو به معنای چهره ی سبک هم بکار میرود که مشابه عبارت " دستش سبک است" میباشد و اشاره به فردی دارد که دیدن روی او در شروع روز خوش یمن است.

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

مریم جان
چون مرغ طمع به دانه در دام
چه معنا دارد؟
سعدی ست ها
هشدار

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۱ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷ - تمنّا:

قافیه ها تکراری ست و در بیت اول همخوانی ندارد
گویا ، در تنگنای قافیه خورشید خر شده ، یا قافیه تنگ آمده ،،،؟
زلفت از سنبل تر سر زده بر طرف چمن
یعنی چه؟
سر زلف بت شکر شکنت برده ز چین
یعنی چه؟

 

مریم در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

من فکر میکنم بیت
چون مرغ به طمع دانه در دام
چون گرگ به بوی دنبه در بند
به این صورت صحیح باشد:
چون مرغ طمع به دانه در دام
چون گرگ به بوی دنبه در بند

 

روفیا در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:

سمانه جان قلاووز جان
در حقیقت پرسش معصومه جان پرسش جالبی است،
ایشان می فرمایند پس یک نفر می تواند جمعی را گمراه کند؟
که پاسخش در نیم بیت بعدی نهفته است،
اگر رهبر ارکستر جناب ستیزه جو و ستیزه خو باشد که برای فصل کردن آمده باشد نی برای وصل کردن، بلی، یکنفر با نوای ناموزون به مدد قلاووز ستیزه جو میتواند موجب پریشانی کل شود.
در بیت بعد نوید می دهد که هر چند بیشینه مردمان به ستیزه برخاسته اند،
تو نومید و هراسناک مباش که گر تو چراغ خود بیفروزی ضرورتا از جمعیت پریشان و جنگجو گزندی به تو نخواهد رسید.

 

حافظ در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۴:

بخش هایی از این شعر در آهنگی با نام من و تو در گروهی با نام NU منتشر شده و بسیار زیباست. و برای من بسیار زیباتر بود وقتی که در کافه ای خارج از ایران و با حالتی دل تنگ ناگهان این آهنگ را از بلندگوهای کافه شنیدم...

 

کمال در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸۲:

ج.آ : 7800

 

عبدالکریم اخلاصی در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:

بخواهم پاره کرد اوراق یک یک باد میخواهم
بیت دوم مصرع دوم ن در پاره کردن اضافه است

 

کوثر(باران) در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

عجب ترجمه ای!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

امین آقاعلی گل در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:

این شعر در برنامه گلهای تازه شماره 58 ، با همکاری هنرمندان : محمدرضا شجریان ، فرهنگ شریف و جهانگیر ملک در مایه بیات ترک اجرا شده است.
این برنامه را بشنوید :
پیوند به وبگاه بیرونی

 

سمانه ، م در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:

که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
به فرمایش حکیم توسی
یکی مرد جنگی ، به از سد{صد} هزار
،
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز
به همین مانا :
یک شمع فروزان به کف قافله سالار
تا طاق ثریا ببرد انجمنی را
از ” نیا “

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:

یا حضرت حق

 

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
***************************************
***************************************
ساغر مَی بر کفم نِه تا ......
بر کشم این دلق ازرق‌فام را
ز بر: 21 نسخه (801، 813، 819{تا من ز بر}، 822، 823، 827، 836 و 14 نسخۀ متأخر{و بسیار متأخّر} یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، خانلری، عیوضی، نیساری
ز تن: 4 نسخه (818، 825، 834 و 1 نسخۀ متأخّر: 874)
.... : 1 نسخه (824) ضبط این یک نسخه ناخواناست
ز سر: 5 نسخه (843، 1 نسخۀ متأخّر، 2 نسخۀ بسیار متأخّر و 1 نسخۀ بی‌تاریخ) جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید
غزل 8 را 35 نسخه دارند و از این جمله 3 نسخه بیت فوق را فاقدند. از نسخ کاملِ کهنِ مورّخ، نسخ مورّخ 803 و 821، خود غزل را ندارند.
******************************************
******************************************

 

۱
۳۴۵۰
۳۴۵۱
۳۴۵۲
۳۴۵۳
۳۴۵۴
۵۰۴۸
sunny dark_mode