گنجور

 
بیدل دهلوی

به رنگ‌گلشن ازفیض حضورت عشرت آهنگم

مشو غایب‌ که چون آیینه از رخ می‌پرد رنگم

حیا را کرده‌ام قفل در دکان رسوایی

به رنگ غنچه پنهانست جیب پاره در چنگم

ز مردم بسکه چون آیینه دیدم سخت‌ روییها

نگه در دیده پیچیده است مانند رگ سنگم

خوشا روزی‌ که نقاش نگارستان استغنا

کشد تصویر من چندان که بیرون آرد از رنگم

به رنگ سایه از خود غافلم لیک اینقدر دانم

که‌ گر پنهان شوم نورم و گر پیدا همین رنگم

شدم پیر و نی‌ام محرم نوای نالهٔ دردی

محبت‌ کاش بنوازد طفیل قامت چنگم

ز خاک آستانت چشم بی نم می‌برم اما

دلی دارم‌ که خواهد آب گردید آخر از ننگم

به ظرف غنچه دشوار است بودن نکهت ‌گل را

نمی‌گنجد نفس در سینهٔ من بسکه دلتنگم

تنک ظرفی چو من در بزم میخواران نمی‌باشد

که دور جام بیهوشی است چون‌ گل ‌گردش رنگم

مگر بر هم توانم زد صف جمعیتت رنگی

به رنگ شمع یکسر تیغم و با خویش در جنگم

به وضع احتراز هر دو عالم باج می‌گیرم

جهانگیر است چون خورشید ناگیرایی چنگم

طرف در تنگنای عرصهٔ امکان نمی‌گنجد

همان با خوبش دارم‌کار،‌ گر صلح است و گر جنگم

به وهم عافیت چون غنچه محروم از گلم بیدل

شکستی‌ کو که رنگ دامن او ریزد از چنگم

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
جامی

شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد سنگم

کنون زین غصه چون دیوانگان با خویش در جنگم

رو ای شادی خدا را جانب ارباب عشرت شو

که نبود جای جز غم های او را در دل تنگم

نخواهم جز قیامت خاستن چون کوهکن زینسان

[...]

بابافغانی

چونی هر چند از درد جدایی ناتوان رنگم

شود از ناله هر دم تیز تر سوی تو آهنگم

دلم را از جمالت پرده ی هستی بود مانع

ز محرومی کنون با هستی خود بر سر جنگم

چو می گویم غم خود با کسی بی غنچه ی لعلت

[...]

جویای تبریزی

نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل تنگم

شکست از موج خارا خورد این آیینه در سنگم

بیاد چشم مستی دارد از بس عشق دلتنگم

بریزد خون صهبا از شکست شیشهٔ رنگم

مرا باید کشید آزار هر کس را رسد دردی

[...]

بیدل دهلوی

به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم

مشو غایب ‌که چون آیینه از رخ می‌پرد رنگم

شدم پیر و نی‌ام محرم نوای نالهٔ دردی

محبت ‌کاش بنوازد طفیل پیکر چنگم

به رنگ سایه از خود غافلم لیک اینقدر دانم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
فرخی یزدی

ز بس از روزگار بخت و سخت و سست دلتنگم

بسختی متصل با روزگار و بخت در جنگم

دو رنگی چون پسند آید بچشم مردم دنیا

بغیر از خون دل خوردن چه سازم من که یکرنگم

خوشم با این تهی دستی بلندی جویم از پستی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه